فاصله كير من تا كون رويايي شيدا

0 views
0%

امير هستم از كرمان 23 سالمه قد 180 وزن 70.اگه كسي بهم دقت كنه متوجه ميشه كه كيرم واقعا بزرگ و مردونست.داستاني كه ميخوام بگم مربوط ميشه به 2 سال پيش كه تازه واسه كنكور يكي از دانشگاههاي تبريز قبول شده بودم.واسه ثبت نام بايد يه روز صبح ساعت 8 دانشگاه ميومدم و برا همين تصميم گرفتم كه شب قبلش بايد اونجا باشم با يكي از آشناهامون كه خونشون اطراف تبريز بود هماهنگ كرديم كه من برم اونجا.خلاصه وقتي رفتم تبريز پسر آشنامون دانشجو بود و خودش يه خونه مجردي كه تو خود تبريز بود داشت كه قرار شد من برم اونجا. با مرده كه رسيديم خونش ديدم يك خانم و شوهر هم تو خونش زندگي ميكنن.بعد فهميدم خانم و شوهر از فاميلاي نزديك مرده هستن كه اونجا ساكن هستند و هر ماه به مرده اجاره ميدن و مرده خرج دانشگاشو از اين طريق بدست مياورد.وقتي رفتم اونجا خيلي راحت بودن.زن و مرد سنشون تقريبا30 يا كمتر ميشد زنه كه اسمش شيدا بود خيلي خوشگل بود هم صورتش قشنگ بود و هم اندامش هيچ ايرادي نداشت كونش كه اصلا حرفي نداشت و حسابي هم به خودش ميرسيد چون قرار شد 3 روز بعد ثبت نام كلاسا شروع بشه به مدت 3 روز اونجا موندم تا بعدش برم خوابگاه.اصلا قصد بدي نداشتم شوهر شيدا خانم كه صبح ميرفت سركار تا شب فقط واسه ناهار ميومد خونه.شيدا هم خيلي راحت تو خونه ميگشت با ي تي شرت و شلوار يه دختر كوچيك تقريبا6 يا 7 ماهه به اسم ليدا داشتن.خلاصه شب اول كه گذشت صبحش كاراي ثبت نام تموم شد و برگشتم خونه در رو شيدا خانم باز كرد و رفتم تو متوجه شدم كه نه مرده هست و نه آقا رضا.سراغشون رو از شيدا خانم گرفتم گفت كه آقا رضا واسه ناهار مياد فقط.يه چند دقيقه اي گذشت كه دخترش ليدا لج كرد و شروع به گريه كردن كرد و شيدا خانم كه تو آشپز خونه بود اومد آرومش كنه تا بغلش ميكرد آروم ميشد ولي نميتونست ديگه آشپزي كنه.واسه همين گفتم بچه رو بدين من شما به آشپزيتون برسين.قبول كرد و همين كه ميخواستم بچه رو ازش بگيرم هم بچه رو و هم دستاش كه بچه رو نگه داشته بود رو گرفتم و پشت دست راستم به سينه شيدا خانم چسبيد اينقد شرمنده شدم كه نگو.شيدا خانم هم چون ميدونست از عمد نبود به رو خودش نياورد و رفت تو آشپزخونه.تو اين نيم ساعتي كه بچه تو بغلم بود شيدا خانم 2 بار اومد بچه كه تو بغل من بود رو بوسيد ولي باز اصلا فكر بد نكردم صورتشو مياورد نزديك صورتم و بچه رو ميبوسيد.نزديكاي ناهار بود كه مرده و آقا رضا تو ي فاصله 10 دقيقه اي جدا جدا اومدن.خلاصه اونروز گذشت و روز بعد آقا رضا كه رفت سركارش.من موندم و مرده و شيدا و ليدا كوچولو.همينجور كه گذشت شيدا خانم كه ميخواست ناهار درست كنه مرده كه اسمش فردين بود(شيدا دخترخاله فردين بود) رو فرستاد واسه ناهار بره بازار روز خرت و پرت بخره.منم به فردين گفتم كه منم ميام باهات با هم ميريم ولي فردين گفت دير ميشه تا آماده شي و قبول نكرد خلاصه منو شيدا دوباره تنها شديم منم كه حوصلم سر رفته بودرفتم با ليدا كوچولو كه تو حال خونه گذاشته بودنش سرگرم شم شيدا هم با ي شلوار مشكي و چسبون و ي تي شرت مشكي(تقريبا آدماي راحتي بودن) داشت با جارو دستي خونه رو جارو ميكشيد يه جوري خم شده بود كه كون قشنگش زده بود بيرون و ي خورده از كمرش و خط كونش پيدا بود دوست داشتم همونجا برم به كون شيدا بچسبم.كيرم عمود شده بود.ولي شيدا چشمش بهم نيفتاد كه سيخ شدن كيرم رو ببينه.همين لحظه بود كه ليدا شروع كرد به گريه من كه كنارش نشسته بودم كيرم تابلو نبود اگه ايستاده بودم تابلو بود همين موقع بود كه شيدا خانم گفت كولش كن ليدا رو كه آروم ميشه.منم گفتم ميترسم بيفته.بعدش شيدا ازم خواست كه ليدا رو بذارم رو كول خودش تا آروم شه.اومد نزديكم و پشتش به من تا بذارم رو كولش.واسه همين موقع بلند شدنم متوجه كيرم نشد بلند شدم كه بذارم رو كولش ديگه طاقت نياوردم با كون خوشگلش 5 سانت بيشتر فاصله نداشتم يهو تصميم گرفتم جوري كه برداشت بد نكنه كونشو لمس كنم تو اين موقعيت.همين كه ليدا رو ميذاشتم رو كولش كيرمو با كونش به مدت 2 ثانيه مالوندم كه ي دفعه شيدا بيشتر ازم فاصله گرفت و از فاصله گرفتنش حدس زدم كه اين كاره نيست و فكراي بد رو درموردش كلا خارج كردم و از ترس و شرمندگی كيرم خوابيد از طرف ديگه ميدونستم كه با كونش كيرسفت و بزرگمو حس كرده. بعد 5 دقيقه ديگه ازم خواست كه ليدا رو از كولش بردارم اين دفعه كيرم خوابيده بود همين كه خواستم ليدا رو بيارمش پايين شيدا خانم كونشوميداد عقب كه به كيرم بخوره ديدم هي لفتش ميده كه بچه رو بهم بده.كيرم داشت سيخ ميشد كه منم چسبوندمش.داشتم لذت ميبردم اونم هي ميگفت اينجوري بچه رو بگير تا نيفته بعدش ميگفت اونجوري تا مدت بيشتري بچسبم بهش.تا ميگفت اينجوري منم باكيرم يك فشار به كونش ميدادم و ازش ميپرسيدم اينجوري اونم با خنده ميگفت نه اونجوري.فهميدم كه همون دفعه اول كيرم ديوونش كرده. به مدت دو دقيقه كيرمو چسبیدم كه بعدش بهش گفتم بچه رو بذاريم پايين. وگفتم بريم تو اتاقت رو تخت، كه گفت ديگه كافيه.بدبخت ميشم و اين حرفا اشكش هم در اومد. منم قبول كردم و اصرار نكردم.كه چند لحظه بعد فردين اومد. منو شيداهم مثل سابق برخورد ميكرديم كه شك نكنه يه وقت.بقيه اونروز هم بدون اتفاق خاصي گذشت.روز سوم كه روز آخر بود مثل روزهاي قبل آقا رضا رفت سركار.منم كه ميخواستم برم حموم فردين هم تلوبزیون تماشا ميكرد تو حموم كه بودم از اينكه روز قبلش اصرار نكردم حس رضايت داشتم از خودم.چند دقيقه كه تو حموم بودم ديدم يكي داره در حموم رو ميزنه.بله شيدا خانم بود كه ميگفت برات شامپو آوردم ازاونا استفاده نكن كه شامپو بچست.درو كه باز كردم دستمو دادم بيرون كه شامپو رو بذاره تو دستم در رو كامل هل داد و من لخت جلوش.فردين رو فرستاده بود دنبال نخود سيا.اومد تو حمومفورا زانو زد و كيرمو كه هنوز كامل سيخ نشده بود كامل كرد دهنش.با حرص ميخورد كيرمو.اينقدكيرم بزرگ شد كه هر چي بيشتر ميخورد سفت تر و بزرگتر ميشد تا جايي كه فقط يك چهارم كيرم بيشتر جا نميشد تو دهنش.ديگه طاقت نياورد از جاش بلند شد بهم گفت خودتو خشك كن بريم رو تخت و خودش زودتر رفت تو اتاق.بعديك ذقيقه كه رفتم اتاقش ديدم فقط باي شورت قرمز و سوتين قرمزه.اصلا حرف نميزد رفت رو تختش منم رفتم. كرم داو هم كنارش بود اصلا حرف نميزد به حالت سگي.(سجده) قرار گرفته بود منم كه لخت بودم فهميدم كه چيكار بايد بكنم كيرمو با كرم چرب كردم كيرمو از رو شورتش چسبیدم به كون زيباي شيدا.يهومتوجه شدم كه داره گريه ميكنه.ولي هم من عاشق كون رويايي شيدا بودمو هم اون عاشق كيري شده بود كه قبلا با كونش عظمتشو درك كرده بود.فاصله كيرم با كون شيدا فقط يك شرت سرخ و جيگري رنگ بود كه خود شيدا شورتشو كشيد پايين و در حالي كه گريه ميكرد گفت ديگه معطل چي هستي امير.منم امان ندادم و شروع كردم فشار دادن كيرم داخل شيدا. وقتي 15 سانت از كيرم رفت به شيدا گفتم كافيه عزيزم؟دوباره با حالت ضجه گفت همشو امير بكن تو. منم انجام دادم و تا جايي كه كون قشنگش جا داشت كردم تو گفتم آبم داره ميادميخوام بكشم بيرون گفت جون عزيزت آبتوخالي كن تو كونم منم همشو ريختم تو كون شيدا.بعد از سكس هردو از هم راضي بوديم.رابطه كير بزرگ من و كون رويايي شيدا بعد اون روز تموم شد كل سكس 15يا 20 دقيقه بيشتر طول نكشيد.نوشته امیر

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *