فاطی جون خواهر خانمم

0 views
0%

سلام این داستان کاملا واقعی است و من برای اولین بار ی است که این داستان سکس خودم است که می نویسم . من دوتا خواهر خانم دارم که یکی شوهر داره و کوچکه مجرده ویک جورای خانم من هستش چون انقدر دوستش دارم که براش میمیرم .راستی اسمش فاطمه است.من از زمانی که با خانمم نامزد کردم یک جورای فاطی با من راحت بود ومن هم کم کم به اون علاقه مند شدم و رابطه ما شروع شد من و اون از هر موقعیتی استفاده میکردیم تا در کنار هم باشیم اولین باری که به فاطی دست زدم روزی بود که خانمم حموم بود ومن اون توخونه تنها بودیم ومن جلوی ایینه بودم که امد پیشم گفت ببینم تو شیکمت بزرگتره یا من که گفتم باشه ومن از پشت بغلش کردم و با شکمش بازی کردم وبعد با سینه هاش بازی کردم این شد اغاز رابطه من با اون کم کم بیشتر بهم وابسته می شدیم تا جای که هروز با هم در تماس بودیم و هر زمانی که بهم میرسیدیم همدیگر رو بوس می کردیم دست مالی و….تا یک روز من خانمم رو بردم بیمارستان که دکتر زنان ونوبت اون زیاد طول کشید ومن گفتم من باید برم کار دارم و بعد برمیگردم و جدا شدم رفتم و زود برگشتم خونه در رو باز کردم رفتم دیدم فاطی جون با یک دامن و یک تاپ خوابیده بود که رفتم کنارش دراز کشیدم وکمی باهاش نوازش کردم که بیدار شد که منو دید گفت ابجی کجاست گفتم کارش طول کشید من هم امدم به تو سر بزنم وبعد که خیالش راحت شد شروع کردیم از هم لب گرفتن یواش یواش لباس هامون رو در اوردیم و لخت کامل شدیم من سینه هاشو با شدت می خوردم وحسابی حشری شده بودیم اروم رفتم سراغ کسش شروع کردم به خوردنش واون هم کیرم رو میخورد که بعد از یک مدت گفت بیا بغلم وامدم روش خوابیدم وکیرم رو تف زدم وگذاشتم لای کسش وشروع کردم به تلبه زدن و چون هنوز دختر بود نمی تونستم بکنم تو کوسش . همینجور داشتم دامه می دادم که گفت بیا کن تو کونم من هم سریع برگردمش و با زبونم شروع کردم کونش رو خوردن هی زبونم رو می کردم تو کونش اون هم داشت لذت می برد وهی داد میزد و حشری شده بود و تو عالمی دیگه بودیم که یک دفعه مثل ادم وحشی گفت بیا بکن تو کونم که دیونه شدم من هم کیرم رو چرب کردم و یواش دم سوراخ کونش گذاشتم واهسته اهسته فشار دادم که خیلی درد کشید ولی خودش میگفت می خواد درد بکشه که من هم چند دقیقه طول کشید تا بره داخل کونش وبعداز چند لحظه شروع کردم به عقب وجلو کردن که فاطی داد می زد میگفت تند تر بزن که من شهوتم زده بود بالا که 35 دقیقه به روش های مختلف کردم تو این مدت 3بار ابش امد من هم براش میخوردم که دیدم داره ابم میاد گفتم فاطی ابم داره میاد که گفت می خواد بخوره من هم کیرم رو دراوردم دادم برام ساک بزنه که ابم امد وهمش رو خورد وبعد چند دقیقه کنارش خوابیدم و اون بلند شد رفت حموم من هم رفتم لباس پوشیدم جلوی حموم یک لب سنگین گرفتم دنبال همسرم بعدا فاطی گفت از اون روز به بعد اون خانم منه وهرچقدر خواستگار میاد الکی رد میکنه .. دوباره خاطراتبعدی می نویسم .این خاطره من از اولین سکس با خواهر خانمم فاطی جون بودنوشته‌ پویا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *