تابستون ٩١ بود رفيقم رضا واسه كاري رفته بود اصفهان منو رفيقم خيلي صميمي ايم حداقل هفته سه بار بهش سر ميزنم دوروز بود رفته بود كه روز ٤شنبه بود كه يه تلفن زدم به فاطي كه كاري بارى هست من در خدمتم بعد تعارفا كفت كه بجه ها دل حوصلشون سر رفته از ازاو جايي كه بهت عادت دارن يه سر بزن غروب بود كه ديدم فاطس اس داد اكه وقت دارين يه سر بيياين اس رسمي بود ولي نمدونم جرا من يه جوري شدم بعد خريد اسباببازي رفتمو در زدم ايفون زدو رفتم بالا در خونه رو كه وا كرد شكم بيشتر شد بر خلاف هميشه بدون جادر بود ولي روسري داشت يه خورده با بجه بازي كردمو رفتن تواتاقشون داشتن سيدي كارتون ميديدن فاطي واسم جاي اورده بود خوردم يه تي شرت تنش بود با يه كرمكن قرمز خيلي كلفت نبود بعد صحبتاي مختلف از رضا ميناليد كه كار مشخصي نداره الانهم رفته كه رفته ولي من ميدونستم كه رضا رو خيلي دوست داره’روبروم رومبل طوري نشسته بود كه باهاش لبه مبل بود يعني باهاشو روناشو جسبونده بو به سينه هاش كسش قلمبه شده بود روسريش عقب بود ولي بيخيال بودبلندشد اومد طرفم سيني جاي از جلوم برداشتو رفتو ريختو دوباره واسم اورد داشتم واسش جوك تعريف ميكردم كه اومد سيني رو بذاره نشست كنارم جوكم كه پایان شدخيلي نخنديد دوباره شروع كرد از تنهايي اخه اون تو شهر ما غريب بودن دستش كرفتمو كفتم ناراحت نباش من كه نموردم كه لبامون رفت رو هم سري با صداي بجه هاخودشو جمع و جور كردبلند شد رفت تو اتاق ؛يه خدافظي كردم سري رفتم هنوز از تو كوجه شون نرفته بودم كه اس داد ده ونيم بيا رفتم خونه حموم كردم اصلاح بالا و بايينو منتظر بودم تا شب بشه ساعت ده بود كه نزديكاي خونش بودم بهش اس دادم جواب داد خيلي هولي عجله داري هنوز نخوابيدن ساعت از ده ونيمم كذشته بود كه ديدم اس داد بيا سريع رفتم وقتي درو وا كرد لباس خواب تنش بود دم در بغل كردم همو بوسيديم دستام رو بدنش بود كه متوجه شدم نه سؤتين داره نه شورت كسشو صاف كرده بود سينه هاشو خوردمتو همون حالت ايستاده تكيش دادم به ديوارو سرمو كردم از زير تو لياسش كه كوتاه هم بود شروع كردم به خوردن زبونك كسش صداي ناله خيلي ضعيفي ازش بلند شد پایان اين اتفاقا بشت در بود دستمو كرفتو رفتيم تو تختش لباسامو دراورد كيرمو كرفتو شروع كرد به ساك حرفه اي بود همينجور كه ميخورد من تو زهنم ياد كذشته رو ميكردم روابط رسميم با فاطي، بلندش كردم كذاشتمش رو تختو شروع كردم دوباره خوردن از لبلش تا شصت باهاش بعد كيرم رو كسش كذاشتم خيس خيس بود راحت رفت تو نسبتا سوراخش كشاد بود باهاشو جمع كردم كناره هم و دادم بالا دستاشو قلاب كرد و باهاشو كرفت حالا حس كردم تنك تر شده داشت ارضا ميشد صداي نفساش بلندتر شده بودكه كفتم ابم با صداي بي حالي كفت بريز تو منم در نياوردم ابم كه اومد كنارش بي حال افتادم….نوشته مرتضی
0 views
Date: November 25, 2018