فریبا

0 views
0%

سلاممن مهرانم این خاطره که براتون میخوام تعریف میکنم خودم از تکرارش ناراحت میشم ولی بالاخره باید بگم.یه روز تو قهوه خونه نشسته بودم که رفیقم گفت شماره یه کس گیر آوردم که خودشو دختراشم جندن منم شماره رو گرفتم و رفتم رو مخ مامانه.بهم گفت چند سالته گفتم 23 گفت من 12 سال ازت بزرگترم گفتم جه ربطی داره مهم دله مهم صداته که آرومم میکنه.خرش کردم و قرار شد فردای اون روز بریم بیرون نشستم تو ماشین و رفتم سر محل قرار سوارش کردم خوب بود یه خانم تو پر و بلوند با قد متوسط سوار ماشین گفتم کجا بریم؟گفت هرجا که راحت باشیم با هم حرف بزنیم.سر راه یه پارک خلوت گیر آوردم زدم بغل پیاده شدیم رفتم دوتا آب پرتقال گرفتم گذاشتم رو میز گفتم خب بگوگفت شما بگو شماره منو کی داده گفتم اونی که باید میداد گفت اسمش چیه گفتم نمیدونم پیچوندمش و بحث و عوض کردم شروع کرد به درد و دل کردن که مردم معتاد شده پسرم کون گشاده نه درس میخونه نه کار میکنه من و دوتا دخترام مجبوریم کار کنیم و پول دربیاریم.تا اسم شوهر اومد مخم سوت کشید من مرد این کار نبودم،منزن شوهردارتو مرامم نبود گفتم ببین فریبا خانم من رو حساب اینکه شما شوهر داری دیگه کاری به کارتون ندارم و مجبورم که باهاتون کات کنم من فکر میکردم بیوه ای گفت بخدا فرقی با بیوه ها ندارم من و مردم چندماهه که اصلا همدیگرو ندیدیم.گفتم علی الحساب باید فکر کنم رسوندمش در خونش که با خونه ما یه خیابون فاصله داشت.تا نصف شب کلی فکر کردم و زور زدمولی نتیجش این بود که خوابم برد…صبح ساعت 8 با صدای موبایلم بیدار شدم فریبا بود گفتم بله؟گفت نامرد خونه مجردی داری به من نمیگی؟گفتم خونه مجردی نه کاروانسرا که همه بیان توگفت مردم من پشت درمگفتم کی آدرسو منو بهت داده گفت اونی که باید میداد درو باز کناصلا حواسم به حرفای دیروزم نبود درو زدم در خونرو هم باز کردم رفتم دستشویی اومدم بیرون دیدم نشسته جلو تلویزیون با یه مانتو خفاشی(نمیدونم مدلش چی بود عینه پتو بود)رفتم با فاصله نشستم کنارش شروع کرد به حرف زدن منم گفتم خانوم من باید 930 سرکار باشم گفت باشه پاشد رفت تو آشپزخونه چایی ریخت برا منم ریخت گفتم نمیخورم بعد صورتشو آورد نزدیکم گفت مههههههران گفتم هان؟گفت تو حسی به من نداری؟گفتم چرا دارم حس تیتابی رو دارم که دادنش به خرآروم زد تو صورتم گفت خیلی کثافتی حالا میخوام تیتابمو بخورم لباشو گذاشت رو لبم زبونشو میکشد رو لبهام بعد فرو میکردتو دهنم داشتم حشری میشدم همزمان با هر حرکتش یه لباسمم در میاورد رسید یه شورتم که استوپ کردرو همون کاناپه مانتوشو درآوردم و از رو تیشرت مشکیش سینه هاشو با دستم گرفتم جوری میمالوندم که صدای آهههههههههههه گفتنش قلب و عروقمو باز میکرد 69 شدیم کیرم تا خایه تو دهنش بود یه کیر 16 سانتی معمولی بی مو،یه کس صورتی و خوشگلم جلو دهنم بود زبونمو که میکشیدم روش کل بدنش میلرزید جیغ کشید مههههههههرانم دیگه طاقت ندارم برگشتم پاهاشو دادم بالا خوابیدم روش آروم سر کیرمو میمالیدم به چوچولش و لبهای کسش و بعد چند دقیقه گذاشتم تو کسش و یه فشار کوچولو دادم تا نصفه رفت تو یه آههههههههههههههههههههی گفت که از لذت همه کیرمو کردم تو شروع کردم به تلمبه زدن 10 دقیقه ای شد که گفتم برگرد از کون گفت آح جوووووووووون فقط وحشیانه از کون بکن گفتم باشه تا سگی شد کیرمو تف زدم هدف گرفتم و شلیک،مثل موشک شهاب 3 فرو کردم تو جوری که نفسش بند اومده بود البته زیاد تنگ نبود معلوم بود قبلا یه حالی بهش داده شده.5 دقیقه هم از کون کردمش گفتم آبم داره میاد گفت بریز تو کسم میدونستم که همچین آدمی حامله نمیشه درآوردم کردم تو کسش دو سه تا تلمبه محکم زدم با فشار ریختم تو کسش جوری که از کنار کیرم میریخت بیرون.یذره که گذشت خودمو جمع و جور کرم تا اون بلند شد و لباسشو پوشید رفتم از تو اتقم 3 تا تراول 50 تومنی گذاشتم تو کیفش بدونه اینکه بفهمه بهش گفتم خواهش میکنم دیگه برای پول تن فروشی نکن من آدمی نیستم که حشر از سرم بپره برم بالا منبر ولی این کار نون حلا توش نیست به خصوص که شوهر داری.یذزه بغض کرد ولی گفت چشم…گفتم فریبا گفت جونم گفتم شمارمم پاک کن.سرشو انداخت پایین و رفت… تمامراستی از اونایی که تو فضای مجازی شاخ میشن متنفرمشیر تو جنگل شیره ولی برا من که یه سامورایی ام همه جا ژاپنه…پس برا داستان دیگران ارزش قائل شیددوستون دارم بای نوشته بیچاره

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *