فقط یه نفر تو ایران بود

0 views
0%

سلام به همه دوستانخب منم وقتی این سایتو دیدم علاقه مند شدم که داستانمو توش بزارممن علی هستم 19 سالمه کیرم 13 سانته وقطرشم 5سانته اصلا قیافم خوب نیست نه اینکه زشت باشم ولی خوب نیستم بدن قشنگیم ندارماول اینکه این داستان واقعیت داره حالا اون دوستایی که باور ندارن نظرشون قابل احترامه لذا اگه داستانو خوندین خاهش میکنم اگه فهش دادین فهش خانوادگی ندین مرسیاین خاطره مال چند روز پیشه(1341392)پیش دانشگاهیم که تموم شد دنبال کار میگشتم راستش از کنکور ناامیدبودم میدونستم رتبه نمیارم14خرداد بود که یکی از دوستام بهم پیشنهاد داد برم نگهبانی یه ساختمون نیمه کاره که مال پدرش بود به صورت نیمه وقتمن وقتی دیدم کاردیگه ای در حال حاضر برام نیست قبول کردم روزای اول کسل کننده بود خیلی سخت بود12ساعت مواظب باشی سرتونو درد نیارم5-6 روز از نگهبانیم گذشته بود که اندام یه زن35-30ساله منو بخودش جلب کرد.راستی بگم من تا الانش باهیچ زنی سکس نداشتم.بادختر داشتم ولی خانم نهبا یه کم تحقیق فهمیدم که زنه2بچه داره و شوهرش از8صب تا12واز4تا8شب سره کار همینجور که روزامیگذشت داشتم دیوونه میشدم دیگه زده بود سرم که بهش پیشنهاد بدم.تاازدره خونه بیرون میومد من نگاش میکردم کم کم بهم شک کرده بود.فهمیده بود زیاد تو نخشم مانداناخانوم(اسم همین زنه)هرصب2ساعت و بعدازظهرا 3ساعت آرایشگاه بجز بعضی روزا تشششششریف داشتن شاید فکرکنین دنبال یه کیس پیر بودم اما….شنیدن کی بود مانند دیدنفقط دیدن پستوناشوکونش کافی بود منوتحریک کنهروزای آخر نگهبانیم بود داشتم کم کم از کردنش منصرف میشدمروز12تیربود….ازیادم نمیره داشتم بتنای ساختمونوآب میدادم که دیدم خانوم داره میره بیرونواااااای خدا داشتم دیوونه میشدم قسم میخورم اون لحظه راسته راست کرده بودم دستمم رو کیرم بود منو دیدناکس کم نزاشت یه لبخند تلخ زد.بابچه هاش داشت میرفت بیرون نزدیکم که رسید سرمو پایین انداختم دیدم یه کارت از دستش افتاد نگاش کردم اما صورتش جایه دیگه ای بود زیاد خوشگل نبود اما من دیوووووووووونش شده بودم.وقتی که سوارماشین شد کارتو بلندکردم شماره تلفنش روش بود و نوشته بود صبر کن.چیزی حالیم نشد از صبر کنش اما چون نمیخاستم جفتمون تو دردسر بیوفتیم فقط یه اس بهش دادمعلیسلامجواب نداد منم خیال کردم سرکاریه بیخیالش شدمشب که داشتم میرفتم خونه بهم اس دادمانداناببین فقط30دقیقهمن مونده بود کپ کرده بودم یییییییعععععننننی آرهعلیچرا فقط30دقیقه؟ماندانافردا بهت اس میدمکپ کرده بودم ترسیده بودم گفتم نکنه بلایی سرم بیاره یه لحظه خاستم قید کارو بزنمو نرم اما به دوستم قول داده بودم تازه شهوت منو گرفته بودروزبعد باترس و هیجان رفتم سرنگهبانیممنتظر اسش بودم داشتم مییمردم شاید همش حس شهوت نبود حس دوس داشتنم بود شاید دوسش داشتم آخه تا حالا عاشق کسی نشده بودمساعت5بهم اس دادمانداناسلام الان میتونی بیای؟قلبم وایساده بود گوشم سوت میکشیدمگه میشهآخه من هیچی بهش نگفته بودمعلیسلام ماندانا جون روز بعد نمیشه؟ماندانامیای یا نه؟علیباشه20دقیقه دیگه اونجامبه نفس نفس افتاده بودم نمیتونسم سرپاوایسم شاید بگین چقد بی جنبه بودم اما باورکنین انتظارشو به این زودی نداشتمبه دوستم زنگ زدم گفتم کارفوری پیش اومده سریع بیا.اومد از نگهبانی بیرون اومدم.چندتانفس عمیق کشیدمبهش زنگ زدمعلیبیام؟مانداناکسی بیرون نیست؟علینهماندانادربازه بیاتووووووواوووو چه خونه قشنگی داشت عین قصر بود فراموش کرده بودم واسه چه کاری اومدم.که ماندانا بادست بهم فهموند زود باشرفتم توخونهوووواووو خداااااا نمیدونسم نعمتات انقد بما نزدیکه ولی ما بیخبریم به قول شاعرکوزه نزد پر آب است و ما تشنه لبانیم چه هیککککککلی خدا تو پر سفید یه تاپ صورتی با یه دامن مشکی موی سر مشه لخت وواوو…………مانداناخب شروع کنعلیقبلش یه سوال دارمماندانابپرسعلیچرااین پیشنهادرو دادی؟ماندانایعنی تو اینو نمیخاستی؟علیچراباتموم وجودم میخاستم باهات سکس کنم اما یه چیزش با عقلم جور نمیاد که توچرا پیشنهاد دادی بااینکه شوهرداریماندانامیدونی وقتی کسی رو دوست نداشته باشی سکس باهاش بدرد نمیخورهعلیپس چرا به من پیشنهاد دادی؟مانداناچون شهوت رو همون روز اول توی چشات دیدم الانم لازم دارم فهمیدی؟من دیگه معطل نکردم سریع افتادم جون بدنش نقاط حیاتیشو بلد بودم اول از لبش شروووووووووع کردمججججججوووون میداد واسه خوردن.هیچ حرفی نمیزد فقط صدای خفیف آه آهش تو گوشم بود لختش کردم یه سوتین قرمز داشت که جلوه ی خاسی به پستوناش میداد.شرووووووع به مکیدن پستوناش کردم.انگار خیلی از سینه تحریک میشدیه جیغ کوتاه کشید.انقد هول بودم که خودم لباسامو در نیاورده بودمماندانااگه میدونسم انقد هاتی زودتر بهت شماره میدادمعلیتازه کجاشو دیدیدانمشو ازپاش دراوردموواو ی کس تپلی بود از کناره ی شرتش بیرون زده بود شرتش ست سوتینش بوداز روشرت میمالوندمش صدای نالش اتاقو گرفته بودشرتشو درآوردم آروم انگشتمو توش چرخوندم از کس لیسی خوشم میاد اما فقط آکبنددیگه طاقت نیاوردمانداناچیکارمیکنی دیووونه شروع کن دیگهانگارمانداناخانووووم وقتوفراموش کرده بودنعلیپس یالا یه گوشه دراز نکشو بیا آمادش کنلختم کرد(انقد خوشم میاد که طرف منو لختم کنه اوووف)شروع به ساک زدن کرد فکر کنم فقط یه زبون گرم و نرم این حالو به آدم بده اووووم انقد با ولع میخورد که خندم گرفته بوددیدم اگه همینجور پیش بره آبم فوران میکنه.سگی خابوندمش کونش نمای قشنگی داشت اما واسه حفظ احترام به رتبه ی قشنگی کردم تو کسشچلپ چلپ صدا میداد آدم فکرمیکرد اون تو چه خبره همیش میگفتاوووووف جووووونم تندترررررررررررتندترچند دقیقه ای به کار بودیم که پرسیدمعلیکون مجازه؟ماندانانهمنم دیگه چیزی نگفتم.روتخت درازش کردم و پاهاشو هفتی باز کردم.کسش یکم گشاد شده بود اما بد نبودعرق کرده بودم اما دوس داشتم اون پوزیشنی که همه بی قیدوشرط عاشقشنو(مرد پایین خانم بالا بپر بپر) روش انجام بدمدورور5مینم همون روشو باش انجام دادم.آخرسرم آبمو ریختم توکسشخب دیگه باید میرفتم30دقیقه شده بود 1 ساعتمیخاستم برم که گفتماندانابازم بهت زنگ میزدمعلیمن تا14اینجاممانداناعیب نداره فردام سیرت میکنم.واقعاکردالان دیگه ندارمش فردای اون روز ازم خاست دیگه باهاش در رابطه نباشم.منم بهش قول دادمهنوزم تو حسرت اندامشم.واقعا به قول ساسی مانکن فقط یه نفر تو ایران بود که تونست اینطوری منو دیوونه کنهاگه خوشتون اومد داستانای دیگمو براتون مینویسمهر لحظه تو زندگی موفق باشین.خدانگهدارتوننوشته محمد

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *