فیلم سوپر دید از نمای نزدیک از کوس و کون
بعد از رسیدنمون سامیار با دوستاش مشغول بود منم دنبال مهتاب میگشتم (مهتاب دختر خالم ب
ود که تهران زندگی میکرد) بعد از چند دقیقه کنار بار در حال مشروب خوردن دیدمش صداش
زدمو دستمو واسش تکون دادم و رفتم طرفش اون لحظه اصلا هواسم به جلوم نبود و با عجله به
طرف مهتاب میرفتم که یه دفعه یکی محکم با یه سینی پر از جامه مشروب زد بهم تعادلمو ا
ز دست دادمو خوردم زمین وای خیلی خجالت کشیدم همه داشتن به من نگاه میکردن سریع بلن
د شدمو خودمو جمو جور کردم برگشتم طرفش که هرچی از دهنم در میاد بهش بگم نمیدونم چرا وقتی
باهاش چشم تو چشم شدم حرفمو خوردم زبونم بند اومد یهو دلم ریخت جذابیت خیلی خاص
ی داشت خیلی خوشتیپ بودنگاه گرمی داشت فقط داشتم نگاش میکردم که یه دفعه زد زیر خنده و گفت
قیافشو ببین چته چرا اینجوری به من نگاه میکنی؟ از این برخوردش اصلا خوشم نیومد گفتم اخه
منتظرم عذر خواهی کنی
عذر خواهی کنم ؟واسه چی؟
یه نگاه به من بنداز تمام لباسمو کثیف کردی حالا میگی عذر خواهی
واسه چی؟
_ اگه لباست کثیف شده بخاطر سر به هوا بودنه خودت اگه هواست به راه رفتنت بود الان
اینجوری نمیشد کوچولو!!!
وای داشتم دیوونه میشدم پسر پررو به جای عذر خواهی ببین چی میگه به من میگه کوچولو!!!
همین که خواستم جوابشو بدم دیدم سامیار و مهتاب اومدن کنار ما مهتاب پرسید چی شده بچه ها چرا
بحث میکنید که یه دفعه اون پسر رفت طرف سامیارو گفت به به اقا معلومه تو کجایی
سر و شروع کردن احوال پرسی از حرف زدنشون معلوم بود که خیلی صمیمین واسم عجیب بود اخه من اکثر دوستایه سامیارو میشناختم ولی اینو اولین بار بود که میدیدم رفتم در گوشه مهتاب ازش پرسیدم این پسره کیه من نم
سلام به همه دوستان عزیز
وقت بخیر.خوبین؟امیدوارم روزگار به کام باشه
با اجازتون میخوام واسه اولین بار یکی از اتفاقات سکسی که واسم افتاده و همیشه تو ذهنمه رو بنویسم.امیدوارم یه حالی بهتون داده باشم
من اسمم محسن(بقیه اسامی مستعار) 23 سالمه ساکن تهرانم و اصالتا هم کرد هستم.قدم 183 و وزنم 85.چهره ام همه میگن خوبه و منم اعتماد به نفس پیدا کردم میگم خوبه.خخخخخ.من دانشجو نیستم و شغلم خدمات کامپیوتر و موبایل هست و از نوجوونی دیگه تو اجتماع و کار و بازار بودم.دیگه ام طرز برخورد و زبون بازی رو کامل یادگرفتم.اینارو گفتم تا بتونيد یه تصور ذهنی از من داشته باشین.معذرت داستان یکم طولانیه.چون باید بدونید قضیه چیه و ………………….
بریم سراغ اصل مطلب
.
.
تقریبا 6 ماه پیش بود که مثل هر روز ساعت 9 از خواب بیدار شدم و بعد از اینکه صورتمو شستم و مسواک زدم رفتم مغازه(نگران صبحانه نباشین همیشه مغازه میرم میخورم یه چیزی)
یه ساعتی میشد اومده بودم مغازه و سرم هم کم کم داشت شلوغ میشد که یه خانوم اومد داخل.وقتی دیدمش واقعا خیلی خوشم از چهره اش اومد.چشمای درشت و دماغ عملی و لب و گونه مناسب و ابروهای هاشور شده.اندامش هم واقعا خوب بود.شاید تقریبا 30.31 سال داشت قد بلند مطمئنن بالای 170 بود و اندام پر.اما چاق نبود.سینه خیلی بزرگ و باسن خیلی بزرگی هم نداشت.همه جوره خوب بود
سلام خسته نباشید گفت و منم گفتم سلام ممنونم بفرمایید و اونم گفت اهنگ جدید و خوب میخواد که بریزم تو فلشش و منم انجام دادم.نمیدونم چرا این خانوم انقدر به چشم من اومده بود.ولی خب کامل خودمو کنترل میکردم و عادی برخورد میکردم.چون همیشه غرورم واسم خیلی مهمه.به هیچ وجه ام نمیخواستم کوچیکترین ضایع بازی در بیارم.خلاصه واسش انجام دادم رفت و بعد از چندروز اومد و کلی از آهنگ ها و سلیقه ام تعریف کرد(اخه پوشه منتخب رو واسش ریخته بودم)خلاصه 2 تا دیگه فلش داد و گفت تو یکیشون قبلیارو بریز و چندتا خواننده قدیمی و یکیشونم فیلم جدید دوبله یا زیرنویس عاشقانه.منم ریختم و گفت که چندروزه شده همسایه ما و چندتا مغازه اونطرف تر آرایشگاه گرفته.اون آرایشگاه قبلا جنده خونه بود و گفتم اینم حتما مثل آرایشگر قبلیه.اما این واقعا به نظر باشخصیت میومد.گفتم ولش کن از این به بعد زیاد میبینمش.خودش بخواد چراغ سبز میده.کم کم باهم جور شدیم فهمیدم اسمش سارا و متولد 63. بعضی موقعها واسم میوه و تنقلات میاورد.اما بازم هیچوقت قبول نمیکرد پول کارشو نده
دیگه پیج اینستامو گرفت و فالو کرد و چند پست اخرمو لایک کرد و دیگه رفت.شب تو فکرش بودم که دیدم چندتا از پستامو کامنت گذاشت و اما عکسای خودمو نه.بعدشم اومد دایرکت که بی معرفت چرا توام منو فالو نکردی و…… من پیجم فالوراش نزدیک 20000 هستش اما فقط 160.170 نفر اشنا رو فالو کردم.منم فالوش کردم و رفتم تو پیجش.عکساش خیلی قشنگ بود.اندامش تو چندتا عکس که با لباس مهمونی بود خیلی مشخص تر و جیگرتر بود.اما لایک و اینا نکردم.دیگه هیچی نگفتم.تا باز خودش یه چیزی گفت و منم از قصد دیر جواب دادم و گفتم معذرت اینستا سنگینه پیام دیر میاد تلگرام داری؟که گفت اره و منم شمارمو دادم گفتم اونجا پیام بده
اونجا پیام داد و یکم حرف زدیم
بعد از یه ماه با درسا هم خیلی جور شده بودم و 2 بار باهم رفتیم بیرون و زیادم میومد مغازه بهم سر میزد.چون کلاس آرایشگری میرفت و پیش سارا شاگرد بود
فرداش خبری ازش نبود و منم همش منتظرش بودم.دیگه شب تو تلگرام بهش پیام دادم.واقعا واسم جالب شده بود و بهم زور اومده بود که چرا این واسم مهم شده.چون هیچوقت تو فاز دوست داشتن نبودم و فقط خوشم از کسی میومد و اونم واسه سکس بیشتر.با خودم میگفتم اینم بشه زودتر بکنمش بلکه شاید از فکرش اومدم بیرون.جواب داد و حرف زدیم و راجبه همدیگه پرسیدیم و من به دروغ گفتم دوست دختر ندارم و گیر داده بود دروغ میگی و اونم گفت که طلاق گرفته و الان عاشق یکی و قراره یه مدت دیگه ازدواج کنن.بدکیری خوردم.اما بازم خودمو حفظ کردم و کلی دعای خوشبختی کردم و……. دیگه سعی میکردم ازش فاصله بگیرم.اما نمیشد.گیر داد که با دخترخالش که 1.2بار دیده بودمش دوست شم و منم قبول کردم.دخترخالش اسمش درسا بود و متولد 71 بود و مجرد بود.قدش 167.168 و وزنش 59.60 و واقعا خوشگل.اندامش هم عادی بود.بدون برجستگی تابلو
یه روز سارا زنگ زد که فرداشب جایی برنامه نچینی و تولد امیرحسینه و 4تایی باهم باشیم.من تا حالا یه بار امیرحسین رو دیده بودم اونم تو ماشین بود در مغازه و فقط یه بوق زد دست بلند کرد و منم یه سر تکون دادم و بعدشم سارا رفت سوار شد و رفتن.اصلا هم تمایلی نداشتم به دیدنش و هرچی خواستم بهونه بیارم نشد و به اصرار سارا و درسا فرداشب قرار شد بریم خونه سارا واسه شام و تولد.فرداشبش درسا اومد مغازه دنبالم کادو هم گرفته بود از طرف خودش و من.منم بعد از یه رب مغازه رو تعطیل کردم و سر راه یه جعبه شکلات گرفتم چون تا حالامن خونه سارا نرفته بودم ورفتیم خونه سارا.نزدیک بود.رفتیم داخل سارا اومد دست داد و سلام احوال پرسی و خوشامدگویی.امیر هم هنوز نیومده بود بیشعور.سارا رو تا حالا اینطوری ندیده بودم.یه کت و دامن قرمز تا پایین رونش با یه صندل مشکی که واقعا بی نظیر بود.کاش میشد فقط بشینم نگاش کنم.خونه اش هم خوشگل بود با یه دکوراسیون عالی.درسا هم یه دکلته قرمز و مشکی کرده بود تنش که یقش باز بود تا سرخط سینش و از پشتم تا کمر باز بود و تا زانوش و یه صندل فیروزه ای که پاهای کشیده اش خیلی خودنمایی میکرد.صورتش هم که با ارایشش عالی شده بود.دیگه اقا امیر هم بالاخره اومد و کیک رو زود اوردن و ما کادومونو دادیم و بعدش سارا یه ساعت امگا خیلی خوشگل بهش داد که همدیگه رو بوسیدن و داشتم میترکیدم.که با حرص نیگا به درسا انداختم و گفتم یاد بگیر که اونم منو بوسید.قبلا بوسیده بودیم همو.من اعصابم خورد شده بود.انصافا امیر خوشتیپ بود و پولدار.از من 7.8 سالی بزرگتر بود.خیلی بهش حسودی میکردم به خاطر داشتن سارا.من از سارا پرسیدم که مشروب دارن که گفت اره و بچه ها استقبال کردن و خوردیم.بعد شام خوردیم و دوباره چندپیک مشروب و حکم بازی کردیم و دیگه مست بودیم.منم همش میخواستم بیشتر بخورم چون داشتم حرص میخوردم.سارا و امیر هم همش همو میبوسیدن و بغل هم بودن.درسا هم سعی میکرد همون کارارو با من بکنه اما من زیاد همراهی نمیتونستم بکنم.از طرفیم توجه کرده بودم که امیر خیلی چش چرونی درسا رو میکنه.بعد من گفتم من برم.تو میمونی درسا؟که سارا و امیر گفتن نمیزاریم برین و این حرفا.خلاصه امیر چندتا شوخی سکسی کرد که من بهش به احترام سارا چیزی نگفتم و درسا هم چیزی نگفت که امیر پرروتر نشه.من و درسا رفتیم اون اتاق اضافه ای که داشتن.اونا هم که رفتن اتاق سارا.تازه رفته بودیم داخل که سارا اومد یه تيشرت و شلوارک بهم داد گفت راحت باش و به خاطر شوخی های امیر معذرت خواهی کرد و گفت مسته و منم گفتم میدونم مشکلی نیس.بعد به کمک درسا جا انداخت واسه ما و رفت دیگه من و درسا نیم ساعتی صحبت کردیم و راجبه چیزای مختلف و کم کم شروع کردیم به لبای همو خوردن.لبای من درشته و خوب لب میگیرم و دیگه حرفه ای لب میگیرم.لبای درسا هم با اینکه به خاطر مشروب تلخ شده بود اما خوردنی بود.همینطور که لب میگرفتیم و زبون بازی میکردیم.من بدن درسا رو میمالیدم و اونم موها و سرمو دست میکشید.هنوز نشسته بودیم که درازش کردم و شروع کردم به خوردن گوشش.وقتی دیدم به گوشش حساسه.منم دیگه حسابی گوششو میخوردم زبون میزدم لاله گوششو.نفسمو میزدم تو گوشش.دیگه کاملا حشری شده بود و وقتی رفتم سراغ گردنش بدتر هم شد.وقتی گردنش رو میخوردم و زبون میزدم و میک میزدم همزمان سینه هاشم از رو لباس میمالیدم.فهمیدم به گرمی نفس حساسه.منم نفسامو میزدم رو گردنش.لباسشو از تنش در آوردم.دیدم چشاش بسته اس.گفتم چشاتو باز کن دوس دارم ببینمت یعنی خجالت میکشی؟گفت خجالت که اره.اما از لذت بسته ام.اونم تی شرت منو در اورد.یکم سینه هاشو با سوتین مالیدم و خط سینه اش رو زبون زدم.سوتینشو در آوردم.سینه اش فکر کنم 75 بود.پرسیدم گفت 75.80 گفتم یعنی چی.گفت بعضی سوتینا 75 و بعضیا 80.سینه هاش سفید و سربالا بود با نوک صورتی.مشغول شدم به خوردن سینه هاش.خیلی دوسشون داشتم.یکیشو میخوردم و یکی رو میمالیدم.کم نذاشتم واسه سینه هاش.میخوردمشون.زبون میزدم و میک میزدم و حتی گاز ریز میزدم و خیلی سعی میکردم گرمی نفسم بخوره بهشون.اونم تو ابرا بود.با دستم از رو شورت دست به کسش زدم.چقدر باحال و نرم بود.سریع شرتش رو در اوردم.صورتی بود و خوشگل.اما یکم اطرافش لبه هاش شل شده بود.خیلی خیس بود و دوس نداشتم اونطوری بخورم و دستمال کاغذی هم تو اتاق نبود که خشکش کنم
دوباره اومدم بالا و شروع کردم به لب گرفتن و منتظر بودم که درسا شروع کنه.که مثل اینکه فکر کرده بود اومدم نفس بگیرم و برم کس خوری که بهش گفتم دیگه نوبت توعه(حمزه نداره کیبردم)
درسا یکم گردنم رو خورد و رفت سراغ سینه هام.یه هفته ای بود موهای بدنم رو زده بودم.سینه ام رو که یکم خورد رفت پایین.مثل اینکه خیلی عجله داشت.اطراف کیرمو خورد.مخصوصا وقتی زیر شکممو زبون زد که خیلی حساس بودم.سر کیرمو بوسید چندبار و کرد دهنش.جالب بود برام که هیچی راجبه سایزش نگفت.چون کیر من 21 سانته و چون از نرمال بزرگتره با هرکس بودم تا دیدش گفته.حداقل اگه واسه یه سریا هم تعجب اور نبوده.حداقل گفتن که مراعاتشون رو کنم.بعد شروع کرد به خوردن کیرم و واقعا خوب میخورد.انقدر خوب میخورد که کیرم خیس خیس شده بود.خیلی دوس داشتم.احتمالا میفهمین چطوری میگم.با دستاش هم تخممو میمالید و کیرمو میخورد.رفت پايين تر و تخمامو میخورد و زبون میزد.وای که چه حالی میداد.بعد از چند دقیقه که حسابی خورد دیدم که خسته شده کشیدمش کنار.به کمر خوابوندمش.پاهاشو باز کرد.اما زود بود.من عادت دارم طرفمو تشنه تشنه کنم.سینه هاشو یکم دوباره خوردم و سینه هاشو خیس کردم و نشستم روش کیرمو میکردم بین سینه هاش.خیلی حال میداد.میخورد زیر گردنش.بعد سرشو آورد روبه پایین و سر کیرم میرفت تو دهنش.کیرم بعضی موقعها میخورد به دندونش.اما حال میداد.دیگه اومدم بین پاهاش
پاهاشو باز کردم و بین پاهاش قرار گرفتم.کیرمو با دست گرفتم و میکشیدم رو خط کسش.خیلی حال میداد.درسا هم که حسابی داشت حال میکرد.کیرم با آب کسش خیس شده و بود و ناخواسته بعضی موقعه ها میرفت تو.تحمل نداشتم و ميخواستم بکنم تو دیگه.اما جلو خودمو میگرفتم که درسا طاقتش تموم بشه و ازم بخواد.بالاخره گفت محسن میشه بکنی.منم یه چشم گفتم و اروم کیرمو کردم تو.درش آوردم و دوباره کردم تو.چندبار این کارو کردم و بعد تا اخر کردم تو.درسا هم یه جیغ کوچیک زد.منم تلمبه میزدم اروم اروم و درسا اه و ناله میکرد.صورت و بدنشو نگاه میکردم.واقعا صورت خوشگلی داشت.بدنشم سینه و گردنش خیلی خوش فرم بود.سینه اش رو مالیدم و تلمبه زدنم رو تند کردم و درسا هم بیشتر اه و ناله میکرد.ازش میخواستم که حرف بزنه.اما چیزی نمیگفت.منم ازش میپرسیدم مال کی هستی چی میخوای کست مال کیه کیرم کجاته و اون جواب میداد.بعد دیگه گفتم من دراز میکشم تو بیا روم.اومد رو کیرم نشست و بالا پایین میکرد.خیلی حال میداد.مخصوصا وقتی کسشو رو کیرم میچرخوند.ازش خواستم که به پشت بشینه رو کیرم.همین کارو کرد.صحنه قشنگی بود.کون متوسط و قشنگی داشت.بیشتر از همه اینکه پوست همه جاش عالی بود رو دوس داشتم.خواستم انگوشت بکنم تو سوراخ کونش که ببینم در چه وضعیتیه که خیلی تنگ بود و درسا ازم خواست انجام ندم بدش میاد.منم بهش احترام گذاشتم.مدل داگی گذاشتمش و کیرمو در کسش یکم مالیدم که باز لیز شه و کردم توش.خیلی تنگ و داغ بود.مثل مکش کیرمو میکشید.چه صحنه قشنگی بود.تند تند کیرمو میکردم تو کسش و درسا هم کلی حال میکرد.به پهلوش کردم و دوباره کردم تو کسش.با دست راستم پای چپش رو نگه داشتم بالا و سینه اش رو میمالیدم و تند تند عقب جلو میکردم تو کسش
خیلی حال میداد.درسا دستم گرفت لرزید و ارضا شد.منم کلا دیر ارضا هستم.البته چون درسا خیلی خوب بود و سکس اولم باهاش بود.1.2 بار که نزدیک اومدنم بود.وقفه میدادم به سکسم که ارضا نشم.همونطوری به شیکم خوابوندمش و میکردم تو کسش محکم.درسا هم یکم کون و کمرشو داده بود بالا.که شیکمم میخورد به کونش و کونش میلرزید خیلی لذت بخش بود.پشت گردنش رو میخوردم و میکردمش.دیگه نزدیک اومدنم بود که بهش گفتم میخوری.گفت نه بابا نزدیک پریودمه قرصم میخورم.یکم دیگه ادامه بده خالی کن داخل باهام بشیم.منم گفتم ادامه بده نگو.بگو بکن.نگو خالی کن داخل.بگو بریز تو کسم.اونم یه جون گفت و گفت بریز تو کسم اقامون.منم گفتم چشم.یکم دیگه تلمبه زدم و خالی کردم تو کسش.تو کل سکسم اصن سارا نیومد تو ذهنم.نمیدونم چرا اون موقعه اومد تو ذهنم.نمیدونم چرا صدای اونا اصن نمیومد.به خاطر ساراباعث شد که با فشار بیشتر ابم بیاد.که درسا هم گفت چقدر داغ و زیاده.منم ابم که همش اومد خوابیدم رو درسا.اما نه جوری که سنگینیم بیفته روش و له شه.چند دقیقه که بغلش بودم و نازش کردم و بوسش کردم(خیلی مهمه بعد سکس)بلند شدم که دستمال کاغذی بیارم دیدم نیست.به درسا گفتم داری تو کیفت؟داد بهم 2تا.خودمو و اونو تمیز کردم.به درسا گفتم لباستو بپوش برو خودتو بشور.بعدش من میرم.گفت باشه.منم تا رفت و اومد گوشیمو چک کردم و تو فکر سارا بودم.دیگه درسا اومد منم رفتم خودمو شستم.بعدش اومدم خوابیدیم.البته نه بغل هم.چون من عادت دارم بالشت بغل کنم و تاصبح کلی جا بجا میشم تو رختخواب.خخخخخ
لطفا نظر بدین.فحش هم کسی زیر داستانا میده حق داره.کسی که دروغ مینویسه یا هنوز املا ابتدایی بلد نیس غلط میکنه مینویسه.اگه دوس داشتین بگین تا سکس بعد از کات کردن سارا با امیر و من با درسا رو بنویسم.یا سکسای دیگه ام.من حتی چندبار سکس با زوج و گی بات و…… داشتم.کدوم نوع سبک سکسمو بنویسم؟اصن بازم بنویسم یا نه؟مشکلی داشت داستانم؟اگه داشت بگین مشکلش چی بود.بازم ممنون که وقت گذاشتين و خو