فیلم سوپر گی با کیر کلفت و اب جق
سلام
من رضا الان ۳۰سال سنمه .ببخشین این اسم واقعیم نیست.چون نمیخوام شناخته بشم
۱۰سال بیشتر سن نداشتم .اون موقه ها اصلا تو خط سکس و دادن کردن نبودم.تقریبا یه بچه درسخون که کون تپلی داشت و تقریبا خشگل بودم.همه هم کلاسیام که شاگرد تنبل بودن و ته کلاس مینشستن تو کف کونم بودن .از رفتاراشون میفهمیدم ولی یه جور برخورد میکردم ک انگار سرم از هیچ چیز در نمیاد.یه روز سرد زمستون داشتم تو کوچه بازی میکردم.دیدم یه آقایی ک تقریبا آشنا بود و خیلی هیکلی بود .جلوم با دوچرخه ترمز زد و گفت.سلام اقا رضا منم سلام کردم و آدرس یه محلی از من خواست و منم با دست بهش ادرس گفتم.ولی اون گفت من اینجوری یاد نمیگیرم بیا سوار دوچرخه شو بهم یاد بده باز برت میگردونم.من احمق اولین حماقت کودکیمو انجام دادم و بدون سوال جواب سوار شدم.
منو جلو نشوند و با سرعت شروع کرد به حرکت کردن.از ادرسی ک میخواست رد شد و من گفتم شما رد شدین گفت اشکال نداره الان میام.صدای نفس نفس زدناش یه جور دیگه بود.من بعدام فهمیدم ک از روی شهوت زیاد بود.من دیگه ترسیده بودم اولش فکر میکردم آدم دزده .شروع کردم به داد و فریاد که دیدم سرشو اورد جلو گوشم با یه لحن عجیبی گفت.
ببین مادر جنده میخوای الان سرتو گوش تا گوش ببرم. پس خفه شو….
منم زبونم بند اومد سریع پیچید تو کوچه و داخل یه خونه خرابه شد.بمن گفت بیا پایین .من فقط از ترس که رنگم زرد شده بود مثل یک رباط داشتم.هرچی میگفت گوش میدادم.دوچرخشو انداخت و منو بقل کرد برد تو ساختمون.ولحش برای کردن من خیلی عجیب بود برام تا اون روز.دیگه فهمیده بودم هدفش چیه .با خودم گفتم ۵دقیقه کارشو میکنه تموم میشه میره ولی اون با من کار داشت.با یه نگاه وحشتناک و خیره با یک صدای دورگه که مثل یه گرگ گرسنه زوزه میکشید.بمن گفت میخوام بکنمت اگه نزاری سرتو میبرم میرم .حالا چیکار میکنی.منم با من من کزدن گفتم باشه هرکاری میخوای بکن ولی تورو خدا دردم نیاد.هنوز حرفام تموم نشده بود شلوارمو کشید پایین.من مثل جوب خشک فقط نگاه میکردم که میخواد چیکار کنه.همش خدا خدا میکردم ک یه لاپایی بزنه و بره .منو به شکم دراز کشوند .و یه تف انداخت تو سوراخ کونم .یه دفعه دیدم که انگشتشو اروم کرد تو سولاخ کونم.داشتم میسوختم خیلی عجله داشت نمیدونم واسه چی.ولی سه ۴بار انگشت کرد و کیرشو در اورد .کیرشو ک دیدم وحشت منو ورداشت کیرش خیلی گنده بود.به ارومی بهم گفت اگه جیق و داد کنی سرتو میبرم.وای به حالت وقتی دارم میکنمت کیرم گهی بشه .منم فقط میگفتم چشم چشم کیرشو نامرد یک دفعه تا آخر کرد توکونم دنیا جلوم تیره و تار شد .با دستش جلوی دهنمو گرفت .شروع کرد به سرعت تلمبه زدن .داشتم نابود میشدم و زیر اون هیکل نامردش جون میدادم ولی راه فراری نداشتم.همش با خودم میگفتم الان تموم میشه راحت میشم.ولی تموم نمیشد بی امان تلمبه میزد.تموم وجودمو درد گرفته بود .هیچ لذتی نمیبردم فقط میخواستم تموم بشه.بعد نیم ساعت به شدت تلمبه زدن دیدم یه چیزی تو کونم خالی شد .خیلی زیاد بود اولش فکر کردم شاشیده ولی دیدم داره از پشت گوشمو دندون میکنه و صورتمو میبوسه.بلند شد و دیدم اخلاقش از دفعه قبل کردنم خیلی بهتر شده منو میبوسید و میگفت عمو جان برو گوشه خرابه دستشویی کن تا ابم که ریختم تو کونت تخلیه بشه.رفتم تا دستشویی بر گشتم دیدم نبود.منم با خوشحالی تا خونه دویدم.و من دیگه این کاووس زندگیمو ندیدم تا الان که دارم این ماجرا واقعیو براتون مینویسم.