فیلم سکس دوجنسه با مرد سیاه پوست تو دستشویی
من و خاله ام خیلی با هم صمیمی بودیم . اون از دوست پسراش واسم می گفت و منم از دوست دخترام براش می گفتم . طوری شده بود که خودم تعجب می کردم که چطور در مورد بعضی مسائل خارج از محدوده ای این قدر با هم صمیمی هستیم . هر چند من خیلی بی پر وا تر بودم و اون گاهی جلو دهنش زیپ می کشید . اتفاقا من و اون هم سن بودیم. من تازه از خدمت بر گشته بودم و اونم دانشجو بود . هر چند وقت در میون با یکی از دوستاش جور می شدم . یه روز دیدم کشتی هاش غرقه . -چی شده عسل . نبینم این قدر تلخ باشی . -هیچی بیژن! مهران بهم خیانت کرده اونم از نوع درجه یک . -مهران که خیلی دوستت داشت . -آره چند بار اونو با پروانه دیدم . گفتم شاید اشکالات درسی داره یا موضوع دیگه ایه . ولی یه روز که اونا رو تعقیب می کردم رفتند خونه پروانه . پروانه با دوستش یه خونه در بست اجاره کردن . اون روز دوستش رفته بود شهرستان خونه شون . منم هرچی واسه مهران زنگ می زدم می گف
ت خارج از شهره .. -عسل جون حالا این قدر اخم نکن . من اگه جات بودم فوری می رفتم با یکی دیگه دوست می شدم داغ به دلش بذارم . تازه خیلی
هم بهش حال می دادم . مقصر تویی که باهاش راه ن
یومدی . یه نیشگونی از لپام ورداشت که دادم رفت آسمون -بیژن خیلی پررو شدی . دم در آوردی . اگه بهت رو بدن سوار خاله ات هم میشی . -اگه به من سواری بده با کمال میل این کارو می کنم . -ببینم کاری نکن به مامانت بگم . نا سلامتی اون خواهر منه . -به من چه مربوطه عرضه نداری دوست پسرت رو نگه داشته باشی . نگاه کم من تمام دوست دخترامو نگه می دارم خودم هر وقت دلم خواست شوتشون می کنم . -شما پسرا هر غلطی که دلتون خواست می کنین کسی هم جلو دارتون نیست -شما دخترا هم از این غلطا بکنین .-خفه میشی یا خفه ات کنم . -خاله عسل خیلی خوشگل و شیرینی . هر کی ما رو با هم می بینه فکر می کنه که ما با هم دوست دختر و پسریم .. -از این حرفای بی خود نزن که اصلا به عسل خوشگل نمی خوره که با بیژن بد تر کیب دوست شه -خاله کوچولو! تو که خیلی خوب می دونی که من خوش تیپ ترین پسر دانشگاهم -بازم خوبه که دو ماهی ازت بزرگترم وگرنه معلوم نبود چیکارم می کردی . یه گاز از لپاش ورداشته گفتم این کارت می کردم . ببینم خاله جون با این حساب دیگه حال درس خوندن و درس دادن به منو نداری . خاله خانوم جواب منو نمیدی ؟/? -خاله خانوم عمه اته . من هنوز بیست سالم تموم نشده . عسل پیش پدر و مادرش که پدر بزرگ و مادر بزرگم می شدن زندگی می کرد . دایی و مامانم که از خونه رفته بودند و اون رفیق بابا مامانش بود . هرچند بیشتر شبا رو من به بهونه درس خوندن بودم پیشش . می رفتم اتاق بغلی و گاهی با لپ تاب و گاهی هم با کامپیوتر ثابت ور می رفتم . با لپ تاب راحت تر می شد فیم سکسی دید . ولی با ای
ن ثابت ها خیلی سخت بود . اون شبی هم که خاله با دوست پسرش به هم زده بود من پیشش موندم . هرچی می خواستم دلداریش بدم که ز
ود تر بخوابه و من برم سری به بر نامه های سکسی بزنم نشد که نش
د . دو ساعتی گذشت . یه سری به اتاقش زدم . خواب بود . به شکم و بدون هیچ ملافه ای دراز کشیده بود . پاهای لخت و شورتش با هم تناسب خاصی داشتند . ولی قسمت بالای بدنش پوشیدگی بیشتری داشت . می خواستم لپ تابشو پیدا کنم می ترسیدم بیدار شه . مجبور شدم برم توی هال و سر وقت کامپیوتر ثابت . پدر بزرگ و مادر بزرگ که خواب بودن . اونا از روبرو میومدن و می تونستم برشون تسلط داشته باشم ولی اگه خاله عسل میومد می تونست از پشت غافلگیرم کنه . آخ پسر وارد سایتی شده بودم که بیشتر سکس زنای جوون رو نمایش می داد . رفته بودم رو یکی از این ماساژی ها .. یه زن داشت یه زن دیگه رو می مالوند . چه با هوس کسشو باز و بسته می کرد . یه مردی از راه رسید و کیرشو فرو کرد توی کس اون زنه ای که روی تخت ماساژدراز کشیده بود . واجب شد که کیرمودر بیارم و شروع کنم به جلق زدن که در همین حین حس کردم یه سایه ای افتاده روی میز .. از ترس اولین کاری که کردم این بود که کیرمو غلاف کنم . ولی عسل منو دیده بود . دستپاچه شده بودم .هنگ کرده بودم . اصلا نمی دونستم دارم چیکار می کنم . از بر نامه خارج نشدم . فکرم کار نمی کرد . عسل یه سری ت
,کون داد و رفت و من از خجالت داشتم آب می شدم . دیگه حال نمی داد با این صحنه ها خودمو ار ضا کنم . اون همه چی رو فهمیده
بود . یه نیم ساعتی گذشته بود . دلم می خواست یه سری به اون م
ی زدم از دلش در می آوردم . پاورچین پاورچین رفتم سمت اتاقش . در اتاق از داخل قفل بود . یعنی چه اون سابقه نداشت که همچین کاری بکنه . نامحرم که داخل خونه نبود . اگه غلط نکنم باید در حال انجام دادن یه کاری باشه . یا داره فیلم سوپر می بینه . یا خود ار ضایی می کنه . یا هر دوش . اتاق تاریک بود ولی از پنجره بالای در انعکاس نور یا تابش هایی وجود داشت که نشون می داد یه چیزی داخل روشنه . می تونستم خودمو از فضای داخل حیاط برسونم به پنجره ای که بتونم اونو برای لحظاتی زیر نظر بگیرم . این کارو کردم و فقط چند ثانیه سرمو بالا آوردم هر چند اون پشت به من بود ولی ترسیدم که زیاد نگاش کنم حدسم درست بود داشت فیلم سکسی می دید و با خودش ور می رفت . یه لحظه دیدم که لامپو روشن کرد و از اتاق رفت بیرون . اندامشو که بهتر و روشن تر دیدم داشتم از حال می رفتم . دستمو که رو کیرم گذاشتم دیدم واسه عسل شق کرده . اونجا بود که متوجه شدم کیر واسه هر کسی که شق کنه می تونه راحت اونو بکنه . چه محارم نسبی باشه و چه سببی و چه غریبه ها . سریع خودمو رسوندم به فضای هال و از اونجا در گوشه ای از کمد دیواری قایم شدم . می دونستم که اون موقع شب وارد کمد نمیشه .. عسل اومد و دوباره رفت سرلپ تاب . من نمی تونستم زیاد اونو زیر نظر داشته باشم . دررو دوباره قفل کرده بود . یه لحظه که لای دررو باز کرده و نگاهی به بیرون انداختم در زیر نور کم کامپیوتر دیدم که یه موزی گرفته دستش و داره ادای ساک زدن کیر رو در میاره و یه دستش روکسشه . .. از این حالت بهتر نمی شد . حتما اگه برم سراغش خیلی راحت می تونه به جای موز از کیر من استفاده کنه . خاله عسل دیگه شورتشم در آورده بود . انگاری کاملا برهنه بیشتر بهش حال می داد که خود ارضایی کنه . تصمیم سختی بود ولی حالا که کاملا لخت بودم دیگه درنگ رو جایز ندونسته آروم درو باز کردم و رفتم طرف تخت یه لحظه عسل جیغ کشید ولی من که دیگه شهوت و هوس جلو چشامو گرفته بود دستمو گذاشتم جلو دهن عسل محکم فشارش دادم هرچی عسل بیشتر لگد و دست و پا می زد حشری تر می شدم . آخرش خسته شد و دستمو از رو دهنش گرفته کیرمو بهش مالوندم . -کثافت . بیژن دیوونه . خدمتت می رسم . بی آبرو .. هرزه ..عوضی -خیلی خوشگل تر میشی این اداها رو در میاری . دهنت رو باز کن . ساک بزن ببین چقدر با حاله ؟/؟ ..ولی اعتنایی بهم نکرد .یه دستمو گذاشتم رو سینه اش و دست دیگه ام روی کسش قرار گرفت .. سریع با بدنش ور می رفتم. -عسل تو که چسبندگی کست عین شیره و عسل شده این قدر واسه ما ناز نکن . نازتو بخورم . کستو بخورم . با دو تا دستاش تمام صورت و لپامو نشگون می گرفت و منو بسته بود به فحش . دیگه از جیغ زدن خبری نبود . همین نشون می داد که خیلی خوشش میاد . یه دستمو از کسش بر داشته دو دستی سینه اشو می مالوندم . دو تا لبامو غنچه ک
ردم و گذاشتم روکسش . اول یه ماچ آبدار و صدا دار از روش بر داشتم و بعد میک زدنو شروع کردم . در اون فضای تقریبا تاریک نمی تونستم ک
سشو به خوبی ببینم ولی خیلی کوچولو بود و گوشه ها و
حاشیه های نازکی داشت . تازگی رو احساس می کردم . وقتی حس کردم که عسل با دو تا پاهاش به دو طرف صورتم فشار میاره و دستاشو هم رو دستام گذاشه به طرف سینه هاش فشار میده متوجه شدم که همراهم شده . -بد جنس دیوونه .. کثافت آخه کارت رو کردی ؟/؟ من خاله اتم . چطور روت میشه توی صورتم نگاه کنی . می خواستم بهش بگم همون طوری که تو روت میشه بهم نگاه کنی ..که چیزی نگفتم . گفتم حالا که رامش کردم بهتره جری ترش نکنم . بذار یه خورده سلطنت کنه هرچند که زیر کیر من دیگه کاری ازش بر نمیاد . قصد داشتم کونشو آتیش کنم . دو تا دستاشو گذاشت رو سرم و اولش موهامو کشید بعد دو تا دستاشو گذاشت پشت سرم اونو به طرف کس فشارش می داد . -اووووووههههههه کسسسسسم کسسسسسسم پسسسر دیوووووونه . نمی دونم تا کی می تونی بهم حال بدی . ولت نمی کنم . دست از سرت بر نمی دارم . دهنمو دور کس عسل می گردوندم . زبونمو می ذاشتم توش . چوچوله شو توی دهنم می گردوندم . دو تا دستش رفته بود رو دهنش . جلو جیغ زدنشو گرفته بود ولی من یکی سرعت کس لیسی رو زیادش کرده بودم . پاهش پدر استخونای صورتمو درآورده بود ولی من دلاورانه به راهم ادامه می دادم . جووووووون پاهاش شل شده بود . دیگه تکون نمی خورد . من عسل شیرینمو رسونده بودم به جایی که می خواست ولی کسش همچنان خیس بود . اونو یه دور بر گردوندم . شل و تسلیم بود . اون ارضا شده بود ولی کیر من همچنان شق و آبدار بود . باید اونو به جایی فرو می کردم تا سبک می شد . دستمو گذاشتم زیر بدنش اونو بالا تر آوردم . زانو زده بود قمبل کرده بود . اولش حس می کردم که دعوام کنه . از کون دادن فراری باشه . ولی از بس حال کرده خوشش اومده بود که لاپاشو باز کرد و گفت فقط آروم تر کیرت رو فرو کن توی کونم که تحملش خیلی سخته . انگشتشو کرد توی کونش و بعدشم من این کارو ادامه دادم . خیسی کسشو هم دور سوراخ کون حلش کرده و کیرمو که اندازه متوسطی داشت روی سوراخ کون فشار دادم . عسل از درد تودهنی ناله می کرد . نرمک نرمک قسمتی از کیرمو کردمش توی کون عسل . چی می شد اینجای کار می تونستم تا یه ساعت کون عسل رو بکنم و آبم نیاد . کون بر جسته عسل به پاهاش خیلی میومد . چشام به تاریکی عادت کرده بود هر چند لپ تاب هم روشنایی داشت . کیرمو تا نصفه کرده بودمش توی کون عسل و خیلی آروم باهاش بازی می کردم . عسل هم از پشت با حرکاتش کیرمو می گردوند . در واقع کیر بیشتر یه حالت ثابتی داشت و در یه حرکت وضعی فعالیت می کرد . دستام بیکار نبوده تمام تنشو ماساژمی دادم . قالب سفید و درشت کون عسل یه فشاری به کیرم داد وسبب استارت و حرکت آب کیرم شد و فقط می تونستم چشامو ببندم و از این که دارم توی کون تپل خاله تپلم خالی می کنم لذت ببرم .احساس سبکبالی می کردم . وقتی عسلو بر گردونده و در تاریکی نگاهمو به نگاهش دو ختم و اونم در سکوت به من خیره شده بود یک آن حس کردم که یه چیزی رو صورتم صدا کرده گوشم سنگین شده صورتم در حال سوختنه . عسل با یه سیلی آبدار ازم پذیرایی کرده بود . مات مونده بودم . حالا که کمرشو سبک کرده بودم با هام این رفتارو می کرد ؟/؟ دلم نیومد دست روش بلند کنم و جوابشو بدم . بازم سکوت کرده بودیم این تاریکی هم بد چیزیه . ولی یک آن دیدم یه چیزی منو به طرف خودش کشوند . طوری که دیگه لبامون به هم چسبیده شد . تازه فهمیدم که اون سیلی هوس بوده . بوسه که تموم شد دهنشو گذاشت روی کیرم . در یه موقعیت مناسب این کارو کرده بود . می تونست چند دقیقه ای کیر منو که به خاطر خالی کردن توی کونش در مقابل انزال مقاوم شده بود ساک بزنه .. دیگه خیلی شجاع شده بود .پس از چند دقیقه وقتی که حس کردم آبم داره توی دهنش خالی میشه دستمو گذاشتم پشت سرش و اونو رو به دهنم فشار می دادم تا خودشو عقب نکشه ولی اون خودش همراه با انزال من در حال میک زدن کیرم بود . -خوشت اومد بیژن ؟/? -فدات شم خوشگل ترین و سکسی ترین خاله دنیا برای خواهر زاده داغ . من و خاله جون دیگه حسابی با هم جیک شدیم . خیلی راحت درسامونو می خونیم . یه جورایی حس می کنیم که داریم عاشق هم میشیم . تازگیها قرار گذاشتیم که در یک موقعیت مناسب پرده شو بزنم . گفتیم که پس از پایان ترم و در نهایت آرامش و فارغ بالی این کارو انجام بدیم . چند روز بعد به مناسبت روز زن یه هدیه ای براش گرفتم . بسته رو که باز کرد با یه بسته قرص ضد بار داری رو برو شد . -حالتو می گیرم بیژن . -باور کن الان واجب تر از این هیچی وجود نداره . رفت طرف کشوی لباسش . یه بسته کاندوم در آورد و گفت تا وقتی این هست دیگه اون به کار نمیاد . فوری هدیه اصلی رو بهش دادم و گفتم ببین اندازه انگشتت هست یا عوضش کنم . وقتی بازش کرد در جا خودشو انداخت توی بغلم و گفت دستت درد نکنه . حالا می تونی اون بسته کاندومو بندازی به سطل آشغال …. پایان …