ندا روزهای آخر بارداریشو میگذرونه و تا میتونه خودشو واسه شوهرش لوس میکنه دکتر بهش گفته حالا که زایمانش انقدر نزدیکه بهتره پیاده روی راهم تو برنامه روزانه اش بگنجونه تا زایمان راحتی داشته باشه اما ماه مرداده و از آسمون آتیش میباره و واسه ندا که تو ماه اخر بارداریشه واقعا سخته که تو اون گرما بخواد واسه پیاده روی از خونه خارج بشه واسه همین با پیشنهاد یاشار ترغیب میشه پیاده روی زیر کولر را هم امتحان کنهیاشار تازه از سر کار برگشته و هنوز فرصت نکرده لباساشو عوض کنه که مخاطب ندا قرا میگیره در حالیکه نگاهشو از تو آینه میز دستشویی اتاق خوابشون به چشمهای خسته یاشار پیوند میزنه وبا صدایی امیخته به کرشمه و ناز که میدونه اشتیاق و توجه همسرشو بیش از قبل جلب میکنه میگه یاشاااااااااااااااار…..خیلی بدی مگه قرار نبودتو این چند روز ی که مونده تا بدنیا اومدن نی نی مون عصرا زودتر ازسر کار برگردی و منو و دخترتو واسه پیاده روی ببری بابای بد ؟نمیگی من حوصله ام سر میره تنهایی قدم بزنم ،و در حالیکه لبای کوچولوشو غنچه کرده ، ناز و غمزه ی دلفریبی رو چاشنی حرکاتش میکنه ، دست ظریفشو رو شکم برجسته اش میلغزونه و ادامه میده تازه شم دخترمونم هم اینروزا مرتب بهونه ی پدر شو میگیره یاشار که از شوق پدر شدن تو پوست خودش نمیگنجه نگاه مشتاقشو رو اندام هوس انگیز همسر جوون و خوشکلش میچرخونه چند وقتی هست بخاطر شرایط پر خطر ماههای اخر بارداری درست و حسابی نتونسته باهاش باشه و ازون بابت واقعا بهش سخت میگذرهدر حالی که سعی داره وانمود کنه که با دیدن ندا تو اون لباس سکسی و با اون ارایش و عشوه های مرد افکنش تحریک نشده ،میگه الهی قربون دختر خوشکلم برم که هنوز نیومده دلش واسه بابایی تنگ شده اما هنوز جمله شو به پایان نرسونده که با دیدن اخم ندا یهو متوجه اشتباهش میشه؟دیگه همسرشو خوب میشناسه و میدونه نداحتی به دختر بدنیا نیومده شون هم هم حسادت میکنه و نمیتونه ببینه یاشار توجهی که او حق خودش میدونه رو به کس دیگه ای میبخشه حتی اگر اون شخص جگرگوشه ای از پوست و گوشت و خون خودش باشه واسه همینم فوری بی مبالاتیشو باگفتن چند جمله ی رومانتیک به ندا جبران میکنه تا دوباره لبخند رو به لب های کوچیک و خوش حالت همسر جذابش که این حسادتها جذابترش هم میکنه برگردونهاز بعد از نهار با وسواس خاصی سعی کرده به بهترین شکل ممکن خودشو واسه ساعت شش عصر که یاشار از کار برمیگرده آماده کنهبیش از دو ماهه که پزشک معالجش داشتن رابطه پر تحرک رو واسش قدغن کرده و ندا به عینه میبینه همسر مهربونش،چطور سعی میکنه درون ملتهب و شعله ی سرکش نیازهاشو در پس آرامش ظاهریش پنهون کنه و خودشو بی خیال و بی نیاز نشون بده که اون حس بدی نداشته باشه یاشار در این زمینه حتی از خود او هم محتاطتره تا جاییکه نداشتن سکس پرتحرک رو به نداشتن سکس تعبیر کرده وتصمیم گرفته بود تا بدنیا اومدن دخترشون با وجود میل جنسی فوق العاده شدیدی که ندا ازش سراغ داره قید هر گونه معاشقه ای که ممکنه برای همسر و دخترش خطر داشته باشه رو بزنه و این واسه ندا یه جور حس دِین روبوجود اورده بودبخودش میگه بیچاره یاشار درسته شرایطم خوب نبوده ولی میتونستم یه کارایی براش بکنم که لا اقل ارضا شه… اما نکردم و با خودش فکر میکنه نکنه ازم سرد بشهنکنه فرصت طلبا ازم بدزدنش و همین نکنه ها هم موجب میشن با وجود اون سنگینی آزار دهنده اونجور به تکاپو بیفته و خودشو شیک و هوس انگیز واسه عشق مهربونش آماده کنهیاشار اما از وقتی به خونه برگشته با اینکه سعی در کنترل نگاه و جلوگیری از تحریک شدنش داره اما در این زمینه نتونسته چندان موفق باشه و جلوی نگاههای ناخوداگاه و غیر ارادی گاه و بیگاهش رو بگیره ،نگاههایی که چون شعله های هوس بر خرمن وجودش افتاده، طاقتشو طاق کرده و تن تبدارشو هر لحظه ملتهبتر ، دیدن ندا با اون آرایش سکسی و لباسهای لختیش وهمینطور ادکلن شهوت انگیز بدنش که با ادکلن سکسیش قاطی شده و تحریک امیرترین رایحه ی دنیا رو در نگاه عاشق یاشار بوجود اورده ، شور شوقی مضاعفی بهش میده ،دیدن این لباس سکسی سفید و گلبهی رنگ ندا که با دو بند نازک روی شونه هاش فقط تونسته نیمی از اون سینه های سفید درشتشو که با تزیین رویایی اون رگهای آبی ظریف تو اون سوتین سفیدو تنگ خودنمایی میکردن بپوشونه و اون قسمت از سینه های شهوت انگیز و تپلش که از بالای سوتین بیرون مانده با تکانهای ناشی از راه رفتنش هماهنگ شده ومیلرزد و با هر لرزه اش تموم وجود یاشار رو به لرزه در میاره با ان که مدتهاست بخاطر رعایت حال همسر خودشو از سکس محروم کرده ، با اپنکه شدیدا تو فشاره اما با دیدن ندا و اون منظره تحریک امیز، واسه منحرف کردن ذهنش سعی میکنه نگاهشو از سینه های نیمه برهنه و لرزان ندا بگیره اما پیش از انکه موفق بشه خودش رو از اون سونامی شهوت خارج کنه ، نگاه خوش سلیقه و زیبا پسندش اینبار با برجستگی هوس انگیز پایین تنه خوش فرم همسرش درگیر میشهدیدن برهنگی و شفافیت اون ران های سفید و سکسی تازه شیو شده دیوونه اش،میکنه رقص دامن فوق العاده کوتاه لباس ندا بر برهنگی رونهای سفید و تپلش منظره ی نفسگیری رو مهمون نگاه هوسبار یاشار میکنهطوری که حس میکنه مردونگیش به ماکیزیمم سایزش رسیده و هوس بدجوری تو منگنه اش گذاشتهآه……..خدایا این خانم همیشه تونسته اونو تحریک کنه اما …….. اما الان ……نه الان واقعا وقتش نیسنگرانی ای که برای بخطر افتادن سلامتی همسر و فرزند متولد نشده اش داره تنها عاملیه که بازهم بر قدرت نمایی و عصیانگریهای شهوتش میچربه برای منحرف کردن فکرش دندوناشو محکم رو هم فشار میده و سعی میکنه به مشغله های شغلیش فکر کنه وبرای اینکه حتی موقتا هم که شده خودشو از موقعیت تحریک خارج کنه میگهعزیزم بذار لباسامو عوض کنم و بیام با هم کمی قدم بزنیم اما نگاهش که بصورت ندا میفته تو جاش میخکوب میشه …چهره همسرش درهم رفته و به نظر میرسه که درد زیادی رو داره تحمل میکنه حالت گریه زاری به خودش گرفته و این چیزی نیس که یاشار بتونه واسه یک دقیقه هم باهاش کنار بیاد و توان پذیرش و تحملشو داشته باشه بطرفش میره و در حالی که یه دستش ناخوداگاه بسمت شکم ندا رفته دست دیگشو رو شونه های لخت همسرش میذاره و مضطربانه میپرسه چی شد عشقم ؟ درد داری؟……نکنه وقتشه ؟ اما دست ندا که به نشونه صبربالا اومده اونو وادار به سکوت میکنه بعد از چند لحظه ندا -که حالش کمی بهترشده- با دیدن چهره نگران همسرش و اوج اضطرابی که با دیدن درد کشیدن او پیدا کرده در حالیکه از خوشحالی دیدن اهمیتی که واسه همسرش داره دلش غنج میره میگه نه عشقم درد ندارم هنوز زوده واسه زایمان و اینا نگران نباش فقط چن وقته که گاهی درد نفسگیری رو تو یکی یا هر دو تای سینه هام حس میکنم الانم اونجوری شده بودم البته همیشگی نیس و فقط گاهی که درد میگیره خیلی اذیتم میکنه راستش یکم نگران شدم که شاید غده ای چیزی باشه حالا که اینجایی بیا تو هم چک کن ببین چیزی حس میکنی یانه ؟یاشار که همینجوریشم تو وضعیت بدیه سعی داره به هر طریق ممکنه خودشو از موقعیت لمس سینه های سفید و نرم همسرش که همیشه بزرگترین نقطه ضعف و عامل تحریک کننده ی انفجاری هر دوشون بوده معاف کنه آخه علاوه بر نگرانیش بابت توصیه دکتر ، هیچ دوست نداره در نظر همسرش آدم بی جنبه ای معرفی بشه و اینطور بنظر برسه که تو این موقعیت و با وجود دردی که همسرش میکشه هم فکر و روحش به دنبال کامجویی و لذت بردنه واسه همین میگه عزیزم این درد خیلی جدیه حتما باید بریم تا پزشک متخصص ویزیتت کنه اما قبل از اینکه بتونه حرف دیگه ای بزنه ندا بندهای رو دوششو کنار زده و لباس حاملگی کوتاه و جذابش رو اندام زنونه اش سر میخوره و ……آهصدای ندا رو میشنوه که میگه امون ازین لباسهای حاملگی از بس گشادن رو تن ادم بند نمیشن که ؟دیدن ندا با اون بدن سکسی و تحریک امیز ، شکم برامده ومنظره سینه های فوق العاده درشت و خوشفرمی که تو اون سوتین سفید سکسی مث دو تاگوی بزرگ و لرزان یاشارو به سمت خودشون دعوت میکنن شدیدا تحریکش میکنه و میل به فشردن و مکیدن اون سینه های نرم و گرم و درشتی که در فاصله کمی در حصار سوتینی سکسی بهش چشمک میزنن هوس پنهانش رو اینبار با برامده کردن جلوی شلوارش برخ میکشه ندا که شاهد این منظره اس با اینکه دوس داره دستشو درازکنه و آلت شوهرشو از تو شلوار دربیاره و حسابی بخوردش و همسرش رو به اون لذتی که مستحقشه برسونه اما نه اون سلاح برنده تر و قویتری در اختیار داره یادش میاد بارها از خود یاشار شنیده که عشوه و نازهاش رو بیشتر از صد بار ارضا شدن دوست داره و ازشون لذت میبره ،خودشو کنترل میکنه و با خودش میگه صبرکن اینی که من میبینم مدت زیادی نمیتونه دوام بیارهحالا یاشار هم کنار همسررو تخت نشسته بنظرش این بهترین راه واسه پنهان کردن تمنای جنسی ایست که جلو شلوارش را قلمبه کردهندا که ازین تلاش نافرجام یاشار واسه پنهان کردن نشونه های بیتابیش خنده اش گرفته کمی میچرخه و پشت به او میکنه و میگه میشه سوتینمو باز کنی سوتین باز شده از رو سینه های درشت و دم کرده ی ندا کنار میرن و چشم یاشار رو داغی نرم سینه های درشت همسرش میفته که با نوک برجسته و شهوانیشون انگار دارن اونو به سمت خودشون دعوت میکننندا بسمت اوبرمیگرده و در حالی که حتی ریز واکنشهای همسرش رو هم زیر نظر داره دستای کوچولو و ظریفشو رو سینه های تپل و سفیدش که با نوک برجسته شون هر لحظه آتش شهوت یاشارو شعله ور تر میکنن میذاره و در حالیکه انگشتاشو روی هاله صورتی رنگش حرکت میده ،نوک برجسته شده هر دو تا سینه اش رو میون انگشت شصت و اشاره گرفته و میمالونه ،میگه اره فک کنم اینجای سینه هامه که یکم سفت شده و فوری دستای یاشار رو روسینه هاش میذاره و با دست خودش هم رو شون فشار میده و همزمان اه کوتاهی از برخورد دستهای سرد یاشار با داغی تن تبدارش تو حنجره اش شکل میگیره که اون رو با ناز و گزیدن گوشه لبش همراه کرده و بروز میده و اینبار موفق میشه با همدستی لطافت بدنش و سرکشیهای شهوت افسار گسیخته ی همسرش آخرین مقاومتهای ذهن منطقی یاشار رو در هم بشکنهدر حالی که به چشمهای خوشکل و تحریک شده ی ندا نگاه میکنه با لبخند دلنشینی از این شیطونی و مقدمه چینی دلپذیر اون تشکر میکنه و در آغوشش میگیره و ضمن اونکه سعی میکنه بدون وارد امدن کوچکترین فشاری به ندا بیشترین سطح تماس رو بین بدن خودش و همسرش بوجود بیاره مشامشو از ادکلن تحریک امیز تن ندا پر میکنه و سینه های درشت و خوش حالتشو با بوسه و فشار و مالش مداوم تحریک میکنه ،زبونش رو هم دور اون هاله ی جادویی نوک سینه هاش و نی نی های برجسته شده و کوچولوش که بواسطه تحریک هر لحظهبرجسته تر میشه میچرخونه وجشن هوس رو به لحڟات اوجش نزدیکتر میکنه کم کم فشار ومالشهاش بیشتر میشه لحظه ای بعد ندا به پهلو ،همونطوری که دکتر سفارش کرده دراز کشیده و به چشمای پر از شهوت شوهرش که بعد از مدتها اینبار ازادانه و بدون قایموشک بازی رو تن و بدن لخت اون حرکت کرده و کامجویی میکنه خیره میشه ،با دیدن واژن کوچولو و تپل ندا که از ترشحاتش کمی خیس شده، نفس تو سینه یاشار حبس میشهشاید دوس داره اون واژن خیس و تبدار رو بعد از چند هفته محرومیت به میهمانی زبان و لبها دعوت کنه و همپای شادی خودش به اوج برسونه اما این خط قرمز نداستبمحضی که لبهای کوچولو و هوس انگیز ندا میون لباش قرار میگیره شروع به بوسیدن و مکیدن میکنه حالا وقت اون رسیده با هنرنمایی دستانی که با تحریک نقاط حساس بدن برهنه ندا آشنا هستن ماراتنی از لذت و تحریک رو بر فراز و فرود هوس انگیز تن و بدن خوشتراشش طراحی کنه و تا لحظه ایکه بر زمینه سفید و شفاف دور چشمهای خوشکل و مستش اون حلقه ی تیره ظاهر نشه دست از تحریکش نکشهحلقه چشمای مستی که واسه مکه ی حس یاشار قبله آمالهنشونی از شهوت به ثمر نشسته عشقش اون لحظه اس که حس میکنه تموم حجابها از میان او و همسر دوست داشتنی اش برداشته میشه وحالا این نداس با صدایی که در اوج تحریک ، با زیباترین وخوشایند ترین حالت و فرکانس ممکنه دلبری میکنه و با حرکت سرش گوش یاشار رو به شنیدن حرفی که فکر نمیکنه بتونه با صدای بلندبگه دعوت میکنهیاشار منو بکن ….من تو رو میخوام دو ماه کیرگنده تو ،تو کس کوچولوی زنت نکردی ،منو بکن مرد من و بمحضی که یاشار لب وا مبکنه تا از دلواپسی هاش بگه مانعش میشه ودر حالیکه نوک برجسته شده هر دو سینه شو مث سیگار میون قیچی انگشتهای میانی و اشاره اش محکم کرده و با کشیدن و مالوندنشون شعله شهوتشو تیزتر میکنه و با حالت شهوتباری یاشار رو به خودش دعوت میکنه و واسه شکستن اخرین مقاومتهای همسرش در حالی که با دستش واژنشو میمالونه میگه عشقم نترس دکترکه نگفت سکس نکنیم گفت سکس خطرناک نکنیم و به کس کوچولو و تپلو سفیدی که بین پاهاش خودنمایی میکنه اشاره کرده و میگه خیس شده …..کیرتو رو میخوادو پاهاشو واسه پذیرش مهمونش باز مبکنه و کیر یاشار رو که بعد از چند بار مالونده شدن رو خیسی داغ کس تنگش واسه ورود بی تاب شده درون خودش جا میده و همزمان آههههههههههههه پرهوسشو زیر گوش یاشاری که واسه بوسیدن ومکیدن لبهاش رو بدنش خم شده و در عین حال با دستای قدرتمندش سینه هائ درشت و سفیدشو فشار میده رها میکنهانگار بر پهنه ی اقیانوسی بی انتهاتو یه قایق بادی سبک نشسته باشه با هر موج ناشی از کمر زدنهای خفیف یاشار دلش هرّی میریزه پایین و لذتشو تشدید میشه تا جاییکه با یه اه کشیده وداغ ارضا میشه ولی بجای فروکش کردن میل جنسیش ،لیسیده شدن سینه هاش و مکیدنهای حریصانه یاشار که با گاز زدن سر سینه هاش و بو کشیدن بدنش توام شده وقطر کیرش را در لحظات پیش از ارضا افزایش میداد باعث شد باز هم رو امواج شهوت سوار بشه و با ارضایی همزمان با خالی شدن یاشار تو بدنش بود که فریاد سوختم مهمون لبانش میشه وآرامشی توام با خستگی مفرط بر چهره اون دو تا طرحی از عشق و وصال رو نقش میزنهــــ ــــ ــــ ــــ ــــپایــــــــاننوشته آتش
0 views
Date: December 9, 2019