سلام من حامد هستم و 32 ساله مجرد می خوام یک خاطره از سکسم را برایتان تعریف کنم من در منطقه ای محروم در کرج زندگی می کنم ما در یک آپارتمان 4 طبقه با پدرم زندگی می کنیم همسایه های ما اکثرا جوان هستند چند وقت پیش یکی از همسایگان اثباب کشی کرد و رفت و یک خانم و مرد نه چندان جوان جای آنها آمدن من هر وقت می خواستم بیرون بروم می دیدم دختر کوچکی میاد کنار بارکن خونه طبقه اول چند وقت این کار تکرار شد من فکر میکردم که کسی من را زیر نظر گرفته تا اینکه متوجه شدم خانم همسایه یعنی مادر همان بچه من را از لای پرده می بیند یک روز من داشتم ماشینم را داخل پارکینگ پارک می کردم که دیدم آمد توی پارکینگ و به یک حالتی از من خواست که سیم تلفنشان را که از توی تابلو قطعع شده بود را چک کنم کفت مردم تا آخر شب خونه نمیاد و به این خاطر از شما خواستم به من کمک من هم دیدم سیم تلفنشان قطع شده و آن را وصل کردم این جریان گذشت دیدم بعضی وقتها که او را می بینم من را طوری نگاه میکند که آدم شوکه می شود انگار می خواست چیزی را به من بگه اما میترسید یک روز ظهر وقتی من آمدم دیدم آمد پایین و به من گفت ببخشید ما آبگرمکنمان خاموش شده و هر چه تلاش کردم نمی توانم آن را روشن کنم میشه شما بیاد کمکم کنید من هم از خدا خواسته قبول کردم رفتم داخل خونه همین طور که داشتم با آبگرمکن ور می رفتم دیدم چادرش را هی باز می کنه و می بنده وقتی باز می کرد لای سینه های سفیدش و دستهای تپلش معلوم بود واییییییییی دیونه شده بودم کیرم خیلی سریع شق شده بود طوری که از روی شلوار معلوم بود او هم متوجه شده بود من کهکارم پایان شد آمدم که بروم دیدم گفت بفرمایید یک چای بخورید آخه خسته شدید من هم از خدا خواسته نشستم بهد شروع کردم به او نگاه کردن عمیق او هم همینطور هر کدممان منتظر فرصت بودیم اما رویمان نمی شد وقتی خواستم بروم دل تو دلم نبود یک دفعه دیدم تلفنشان زنگ خورد با دست اشاره کرد وایسا من هم از خدا خواسته وقتی تلفنش پایان شد خواست تلفنش را سر جایش بذاره همینکه خم شد من طاقت نیاوردم گفتم هر چه شد شد سریه خودم را چسبیدم به اون کون نازش که از زیر چادر قمبل شده بود سفت تو بغلم گرفتمش اونم از من حشری تر برگشت ولباش را گذاشت تو لبام بعد دستم را بردم لای پاش یواش یواش دستم را به کسش مالیدم آنقدر مالیدم که از خود بی خود شده بود سریع لباسهایش را از تنش در آوردم شروع کردم به خوردن سینه هاش بهد کسش را آنقدر خوردم که سرم را آورد بالا گفت بسه دیگه اونم با پایان وجود کیرم را می خورد کیرم را لای کسش کذاشتم و تا دسته تو کسش کردم آنقدر تلمبه زدم که کیرم سرخ شده بود آّم را توکسش خالی کردم بعد هر دو با هم رفتیم حموم توی حموم هم دوباره کردم الان چند ماه است با هم رفیق هستیم و هفتهای 2 یا 3 بار با هم سکس داریم امیدوارم خوشتون آمده باشهنوشته حامد
0 views
Date: November 25, 2018