لاپایی تو پارک جنگلی

0 views
0%

سلام دوستان عزیز من آرشم فوق العاده سکسی و البته گی یا بهتر بگم عاشق کون دادن به پسرا الان 28 سالمه ولی این داستان که واقعی هم هست ماله 4یا 5 سال پیشه یه روز عصر بود که فوق العاده حشرم زده بود بالا و دوست داشتم یه سکس جدید رو امتحان کنم طبق معمول زدم تو خیابون و ولگردی تا ببینم این کون قلمبه و سفید و سفت قسمت کی میشه یکی دوساعتی که چرخیدم دو سه نفر یا سوارم کردنو دستمالیم کردن یا مکان نداشتنو ……..تا اینکه هوا تقریبا داشت تاریک میشد که حوالی یکی از میدونای غربی تهران بودم که میخواستم برم خونه یکی از دوستای قدیمیم (یا بهتره بگم کون کن قدیمیم) که حس کردم یکی تو نخمه اینم بگم که قدم 179 و وزنم 75 بدنم سفیده صورتم دخترونس کون قمبل و تابلوییم دارم خوب از بس که از 15 16 سالگی تو بغله پسرا بودم و خوب طبیعیه که وقتی قدم میزنم کونم انگار داره آدامس میجوه ……..خلاصه تو این وضعیت بودم که حس کردم یه مرده تو نخه منه و داره دنبالم میاد واسه اینکه مطمئن بشم چندتا کوچه رو بیچیدم که دیدم بببببببله داره دنبالم میاد خلاصه سرعتمو کم کردمو تا بهم رسید با کلی نازو ادا الکی ازش یه آدرسه کس کس و شعر پرسیدم که اونم کلی منو من کرد و گفت نمیدونم ولی انگار اونم مثله من نمیخواست از هم جدا بشیم گفت میتونم کمکت کنم که بهش گفتم اگه واست زحمتی نیست منو تا یجایی همراهی کن آخه اینجاهارو بلد نیستم که اونم گفت با کمال میل و بعدش دوتایی باهم حرکت کردیمو حرف میزدیم که تو ادامه فهمیدم بچه جنوبه و سربازه تازه داره از مرخصی میاد سبزه رو بود و با نمک چشمای قشنگی داشت هیکلش تقریبا درشت بودو قدش متوسط همینطور که من آمارشو میگرفتم اونم داشت همین کارو میکرد و حالیش کردم که کون میدم و اگه میخوای میتونی منو بکنی یا بهتره بگم تورو خدا منو بکن که مرده احمقه ساده لوح دو زاریش نمی افتاد و منم داشتم از حشریت میترکیدم دلم میخواست وسط خیابون کیرشو دربیارم بخورم که دست آخر دلو به دریا زدمو بهش گفتم میشه ازت یه خواهشی بکنمگفت بگو منم بی مقدمه بهش گفتم من الان به یه پسر احتیاج دارم میتونی کمکم کنی ؟ احمق خر گفت یعنی چیکار باید بکنم ؟ که اینبار با عصبانیت بهش گفتم منو میکنی من الان کییییییییییر میخوام همین که اینو بهش گفتم انگار بهش دنیارو داده بودن گفت چراکه نه (خوب طفلکی حق داشت شهرستانی بود و تو تهران سرباز بود با اینکه قیافشم بد نبود ولی کمتر دختری بهش پا میداد) ولی کجا وسط خیابون که نمیشه منم که خونمون مهمون داشتیم و نمیشد ببرمش خونمون تازه کلی هم از خونه دور شده بودم تازه این به کنار اینقده حشری بودم که تا خونه نمیتونستم تحمل کنم بهش گفتم نمیدونم هرجارو که بلدی منو ببر یکم فکر کردو گفت یه پارکیو بلدم که خیلی خلوته نزدیکای محل خدمتمه میای بریم اونجا زیاد دور نیست با ماشین یه ربع راهه منم گفتم اگه مطمئنی خلوته و کسی نمیاد بریم………………خلاصه رسیدیم به یه پارکه جنگلی نزدیکای استادیوم آزادی بهار بود و یه نسیم خنکی میومد تو پارک نسبتا شلوغ بود ولی تو دارو درختای ته پارک تقریبا که چه عرض کنم کلا پرنده پر نمیزد یکم گشتیم تا یجای دنج پیدا کردو گفت اینجا خوبه ؟-هرچی تو بگی-پس شلوارتو در بیار-یعنی ایستاده ؟خوب یه چیزی پیدا کن بخوابیم لا اقل-بیخیال پدر ……..و شروع کرد به در آوردن شلوار من منم خودمو کاملا در اختیارش گذاشتم شلوارمو کشید پایین نسیم خنکو باحالی بود که لای پامو نوازش میکرد تو این حس بودم که دیدم کیرشو در آورده میگه بخورش تا چشمم به کیرش افتاد انصافا ترسیدم هم دراز بود هم کلفت وااااااای خیلی وحشتناک بود واسش حسابی ساک زدم ولی فقط سر کیر 25 سانتیش تو دهنم جا میشدحسابی کیرشو خیس و سفت کرده بودم که رفت پشتمو بی مقدمه گذاشت دم سوراخه کونمو فشار دادن طفلی انگار فیلم سوپر زیاد دیده بود از حال رفتم پاهام سست شد بهش گفتم آرومتر من چه جوری این کیرو تو خودم جا بدم بیچاره گفت پس یادم بده منم بهش گفتم یکم انگشتم کن و باهام ور برو و…. ازین حرفا اونم همه اینکارارو واسم کرد ولی دروغ چرا من زیاد داده بودم ولی خداییش همچین کیری تو کونم جا نمشد هرجوری حساب میکردم باید جر میخوردمو میدادم با اینکه حشری بودمو لنگ کیر بودم جفتمون رضایت دادیم که گل پسرمون منو لاپایی بکنه منم دوباره کیرشو خوردم و حسابی که کیرش خیس خورد گذاشت لاپامو شروع کرد به تلمبه زدن واااااااااای که چه حالی میداد یه چیزه داغو کلفت حتی نبضه کیره کلفتشو حس میکردم لای پام دیگه اختبارم دست خودم نبود تو اوج لذت بودم پاهام دیگه جون نداشت دستمو به درختی که نزدیکمون بود گرفته بودم با اون یکی دستم هم کونشو به طرفه خودم فشار میدادم تا همه کیرشو حس کنم شاید نیم ساعت پایان داشتم بهش میدادم چندبار کیرش خشک شد که دوباره خیسش کردم عجب کمری داشت بی شرف هنوز داشت میکرد دیگه خسته شده بودم ولی اون انگار تازه موتورش گرم شده بود و با یه ریتمه یکسان تلمبه میزدو پاهامو بهم میچسبوند تا لاپام واسش تنگ تر بشه منم دستم به کیرم بود که حس کردم دیگه داره آبم میاد که همینم شد آبم پاشیده شد به درختی جلومون بود دیگه کاملا ارضا شده بودم ولی اون نه تازه فهمیده بود با کیرش باید چیکار کنه یه 5 6 دقیقه دیگه هم تلمبه میزد که من دیگه زیاد یادم نیست چون سرم داشت گیج میرفت که حس کردم یه چیزه داغ و لزج لای رونای تپل و سفیدم داره سرازیر میشه اینقدر آب ازش اومد تا کیرش لای پام از حال رفت و شروع کرد از پشت گردنمو به بوسیدن و تشکر کردن و……….الان که چندسال ازین خاطره میگذره من هنوز مزش زیر زبونمه یا بهتر بگم لای پامه امیدوارم این داستانو خودشم بخونه بچه ها این یکی از خاطرات به یاد موندنیه سکسیه منه دیگه سرتونو درد نمیارم و برم خودمو آماده کنم واسه یه سکسه قشنگه دیگه با دوتا پسر 16 ساله حشری امیدوارم اینم یه خاطره خوب بشه و واستون بنویسم.نوشته آرش بچه کونی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *