لذت نوجوانی

0 views
0%

با سلام خدمت دوستان سایت داستان سکسی .مدتی هست عضو این سایتم وداستانهای متفاوتی می خونم بیشتر داستانهای لز وگی وبعد بقیه داستانها.همه ما در کودکی ونوجوانی وجوانی خاطرات سکسی برامون پیش اومده که جزئی از زندگی ما هستند وخواهند بود.این داستان برمی گرده به سالهای خیلی دو رکه رابطه داشتن با دختر برای پسر ها خیلی سختر از امروز بود.من اون موقع 15سال داشتم وقبل از اون شیطونی می کردم ولی نه یه این صورت.طبق معمول مامانهامون رفته بودن بازار ومن ودوستم روی هم خوابیده بودیم وچون بلد نبودیم فقط نوک کیر هامونو به سوراخ هم می مالوندیم.وقتی که در صدا می خورد سریع شلوار می کشیدیم بالا ودر حال صحبت در باره فوتبال یا هر چیزی دیگه….این داستان هی تکرار می شد و فقط خونه ها عوض می شد من چون 2سال بزرگتر بودم اکثر اوقات خونه من بود.تا یه روز دوستم زنگ زد گفت بیا ممانم رفت خونه خواهرش سریع بیا.منم یه بهانه جور کردم سریع رفتم.رفتم توی خونه همدیگرو بغل کردیمو بوسیدیم وبعد طبق معمول اون اول خوابید ومن روش همون کار تکراری وبعد از مدتی که خودم خسته شدم گفتم بیا نوبت توئه سریع تموش کن برم خونه.اما این بار اون برنامه ای داشت…کیر او از مال من بزرگتر وکلفتر بود نمی دونم چرا ولی هیچ کدوم مون نه جلق میزدیم نه هنوز آبمون میومد.بحر حال من خوابیدم واو برای اولین با یک بالش زیر شکم من گذاشت گفتم چیه گفت حرف نزن منم که برام مالوندنش عادی بود جدی نگرفتم.براش طبق همیشه لمپر های کونمو وا کردم که کیرش سر سوراخ میزون بشه.گفت می خوام تف بزنم گفتم برای چی.گفت بهتر حال میده گفتم مطمئنی مشکلی نداره گفت آره بحر حال هم به سوراخ من تف زد وهم به کیر خودش وقتی که کیرشو گذاشت نوک سوراخ با یه اشاره کوچیک کیرش تا ته رفت تو من سوزش شدیدی داشتم هیچی حس نمی کردم ولی اون هی کیرشو می آورد تا نصف بیرون وبعد دوباره می کرد تو وزیر لب می گفت بره تو بیاد بیرون من دیگه دستمو از لمپر های کونم ور داشتم وآزاد کردم وخودمو ریلکس کردم هنوز برام عادی بود چون هردو آبمون تا اون روز نیومده بود این زمانی که کیر اون تو کونم بود طولانی شد.بعد از 5دقیقه دیدم کونم داره یه حسی به من میده که تا اون روز تجربه نکرده بودم.گفتم یه کم تندتر دوستم که خسته شده بود کیرشو درآورد ودوباره تف زد وانداخت تو.این بار انگار دنیا به من داده بودن اون هی می زد ومن میگفتم توروخدا تندتر .یادمه او روز حدود 2ساعت حال کردیم و بیشتر اون 2 ساعت کیر دوستم توکون من بالا پایین می رفت بعد از اون برنامه هر فرصتی که می شد با هم بودیم هر 4یا 5 باری که اون می کرد 1 بارمن می کردم ومن فقط با اون بودم وبجز اون با هیچ کسی ندادم ونه کردم من اون نزیک به 10سال باهم بودیم وخاطرات خیلی خوشی با هم داشتیم والان هر دومون متاهلیم خیلی وقتها بهش فکر می کنم ومرور خاطرات در داستانهای بعدی 2و3تا از حال کردنامو می نویسمموفق باشیدنوشته بهروز

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *