سلام من ندا هستم 21 سالمه.ما با داییم اينا تو يه ساختمون زندگي ميكنيم _.من تنها بچه خونم برادرم ازدواج كرده. برادر اطراف تهران،زن برادرم حاملست.مامان اينا مي خواستن برن پيششون.چون سارا دختر داییم روز قبلش بهم گفته بود چنتا فيلمه سكس رسيده دستش ، من با مادر اينا نرفتم.شام رفتم پاين پيش دایی اينا.بعد شام فيلمارو برداشتيمو اوماديم بالا ،خونه ما.به سارا گفتم بريم اتاق مادر اينا ،اونجا tv هست رو تختم ميخوابيم.فيلم و گذاشتمو مشغول ديدن شديم.فيلمش راجب لز بود. انقد خفن بود كه حسابي حشري شده بودم.كوسم خيسه خيس بود.سارا هم هي پاهاشو جم مي كرد معلوم بود كه اونم حشريه .خلاصه فيلم تموم شد. زودtvرو خاموش كردم.بخابيم كه من يواشكي خودمو ارضا كنم.پشتم به سارا بود دستمو گذاشتم رو كسم از رو شرتم ر5دقيقه گذشت .ديدم يهوسارا از پشت بغلم كرد.خودمو چسبیدم بهش.دستشو برد سمت سينم .اروم ميمالوند.گفتم فيلمه تورم ديونه كرده؟ خنديد گفت ناجور . دستشو برد زيره تابم سوتينمو باز كرد . نوكه سينمو ميمالوند. داشتم ميمردم. زود تابمو در آوردمو برگشتم سمتش با دوتا دستش سينمو ميمالوند. بهش گفتم لخت بشيم،زود لخت شديم،سارا دراز كشيد،كنارش به پهلو خوابيدم اونم برگشت سمتم.با يه دستم سينشو ميماليدم اون دستمو گذاشتم رو كسش ٢برابره من خيس بود شروع كردم به مالوندن آه آه ميكردو خودشو رو دستم ميمالوند دستم خيسه خيس بود كسش واقعأ داغ بود كف دستمو ميكشيدم رو كسش .گفت ميخوام سينتو بخورم.نشست رو كوسم خيسيو گرمي كوسشو رو كوسم حس مي كردم. خم شدو سينمو كرد تو دهنش محكم ميمكيدو خودشو ميمالوند به كوسم دستام رو سينهاش بودو محكم ميمالوندم.بهش گفتم برو پاينه پام بخواب كسامونو بماليم به هم.كوسشو جلو آوردو جسبوند به كوسم محكم كوساي خيسمونو ميمالونديم به هم انقد داغ و ليز بود زود آبم اومد،سارا همونطور خودشو به كوسم مالوندتا آبش اومد. نوشته نیلونوشته نیلو
0 views
Date: November 25, 2018