سلام.داستان من برمیگرده به 2ماه قبل.اسم من نگین20سالمه و تهران دانشجو هستم.پری دختر خاله ی منهکه 1سلا ازم بزرگترهمن و پری خیلی صمیمی هستیم.همیشه حس میکردم که از من خوشش بیاد چون من سفید و خوش فرممپریم سبزه لاغر و قد بلندهمیشه یجوری خودشو بهم میچسبوند و حرفای سکسی میزد ولی من توجه نمیکردمتا اینکه یه شب که اومده بودن خونمونپری اصرار کرد که شبو میخواد بمونه منم ناچارا پیش مامانش گفتم که بمون امشبواونم از خدا خواسته قبول کردبعد اینکه اونا رفتنمن و پریم رفتیم تو اتاق من و قرار شد فیلم ببینیمداشتیم نگاه میکردیم که صحنه سکسی اومد منم ریلکس نگاه میکردم ولی میدیدم که اون داره زیر چشمی منو میپاد..فیلم تموم شد و منم جامونو انداختم که بخوابیم ولی اون همش حرف میزد و منم خوابم میومد که گفتش خیلی هوا گرمه من لباسمو در میارمراستشو بخوای دلم یجوری شد گفتم باشه دربیار که دیدم همه رو دراورده فقط شرتش تنشهسینه های خوش فرمی داشت که وقتی حرف میزد تکون میخوردن.حواسم پرت اونا بود که یهو گفت میشه سینتو ببینم منم ماتم برده بود گفتم اخه..گفت اخه نداره و زود بلیزمو داد بالا و دستشو کرد تو سوتینمدلم ریخت…اومد نزدیکتر و گفت چه ماههمنم دیگه روم باز شد لباسمو دراوردم.گفت میای ادای صحنه ای که تو فیلم بود و در بیاریم؟گفتم اخه اونا زوج بودن ما هردو دختریم گفت نوبتی انجام بدیم.بلندم کرد و زل زد تو چشام و لباشو اورد نزدیکتر منم چشامو بستم و لب تو لب شدیم سعی میکردیم مثه فیلم اجرا کنیم بعد گفت بخواب اومد رو مننشست روی رونم و خم شد به سمتموای سینه هاش اویزون بوداز گردن شروع کرد به خوردن از وسط سینه هام رد شد تا رسید به نافم دوباره اومد بالا 2تا سینمه هامو محکم گرفت تو دستش و مالوندشون اخ دیگه داشتم میمردم گفتم بخورش اونم لیس میزد حسابیخر کیف که شدم گفتم حالا نوبت منهبیا زیرمدراز کشید و یه لب گرفتیم و شروع کردم به خوردن با این فرق که اون سینه های منم میمالید لیسش زدم تا رسیدم به شرتشگفتم چی میگی؟که دیدم کونشو داد بالا تا شرتشو در بیارم منم همون کارو کردم از پاهاش شروع کردم مالیدن تا نوبت رسید به رونش و بعدشم…یکم دست کشیدم رو کوسشو گفتم برگرد وای چه کون کوچولویی بود لمبراشو گرفتم تو دستمو فشار دادم که یه اهی کشید و گفت دیگه طاقت ندارم بخور عزیزم منم خوشم نمیومد از خوردنشکه گفت ببین چه کیفی داره..69 خوابیدیم بالا موندم گفت بذار رو صورتم کوستو تا نزدیک لباش شد بدجوری حشری شدم و منم لبامو نزدیک کوسش کردم اخ که داشتم میمردم…شروع کرد به خوردن که من نفهمیدم چی شد ولی نمیخواستم تکون بخورم..ارضا شدم گفت من چی شدم؟کفتم الان درستش میکنم لیس میزدم کوسشو ولی نمیتونستم ارضاش کنم با دستم شروع کردم مالیدن که حالش دست خودش نبود و اه اه میکرد..تا ارضا شد…بعد بازم لب گرفتیم و گفت به پشت بخواب اونم اومد رو منداشت کوسشو میمالید به کون من و بالا پایین میشد..بعد گفت برگرد طاق باز پاهاتو بده بالا اومد رو منو پاهامون ضربدری شد کوسشو میمالید به کوسم اخ که چه حالی میداد سینه هاشم بالا پایین میپرید تا دیگه 2تامونم بیحال شدیم..گفتم میخوام بازم بذارمش تو دهنت گفت باشه دراز کشید من رفتم رو سینه اش نشستم گفتم بیام بالا؟دهنشو باز کرد و منم کوسمو کردم تو دهنش اونم زبون میزد خیلی حال میداد خودمم بالا پایین میکردم…تا دیگه خسته شدیمازون به بعد نتونستیم باهم حال کنیم فرصتش پیش نیومد.نوشته نگین
0 views
Date: November 25, 2018