لز بهار با یه سیاه پوست

0 views
0%

سلامبهار باز اومداینبار یکی دیگه از خاطراتم رو براتون تعریف میکنمامید وارم اگر مثل دفعه قبل میخواهید فحش بهم بدهید فحش های جدید بدهید تا من خوشحال بشوماین خاطره من بر میگرده به اقامت من در ترکیه اونجا برای اینکه ثابت کنم یه لزبین ایرانیم تا کارهای مخارج واقامتم توسط یه گروه لزبین بین المللی درست شود.برای ثابت کردن اینکه لزبینم تست های زیادی انجام دادم یعنی از من گرفتند یکی از این تستها لز من در هتل با یکی از لزبینهای گروه بود .دم دمای عصر بود که رییس گروه به من گفت که امشب توی اتاقت مهمون داری وباید نشون بدی که اینکاره ای من هم قبول کردم وبعد از یه گردش کوتاه به هتل رفتم یکم اتاقمو جع وجور کردم ونشستن تا یکم بی بی سی فارسی ببینمساعت نزدیک به 9شب بود صدای در اتاق رو شنیدم پیش خودم فکر میکردم که الان یه لزبین زیبا روی اروپایی است در رو که باز کردم یهو جا خوردم راستش ترسیدم.یه دختر قد بلند با اندامی درشت که یه بیست سانتی از من بلند تر بودپشت در ایستاده وسلام کرد نکته جالبش اینکه گفتم ترسیدم اینبود که سیاه بوست بود ولی با نمکزبان هم دیگه رو نمیفهمیدیم ولی خوب میدونستیم برای چی اینجا هستیم .راهنمایی کردم تا بیاد داخل اون یکم انگلیسی بلد بود ولی من زیاد خوب بلد نبودم یکم دست وپا شکسته بعضی جملاتش رو میفهمیدم اهل کشور مصر بود اینو بعدا فهمیدم. نشست روی کاناپه من هم و تا لیوان شربت آوردم وبا هم شروع به خوردن کردیم.چشم توی چشم همدیگرو نگاه میکردیم راستش من یکم دلشوره داشتم با خودم فکر میکردم من الان باید با این سیاه پوست لز کنم اه چطوری بخورمش یکم بد دل هستم وخودتون جای من قرار باشه کس وبدن یه سیاه پوست رو بلیسید تجربه اش رو نداشتم ونگران بودم .ومیبایست این امتحان سخت رو برای آینده خودم پشت سر بگذارم.نگاهش مهربون بود وبا اشاره به ساعت دستش بهم فهموند زود باید تموم کنیم وقتش کمه باید برود.من رفتم لباسمو در بیاورم آخه یه بلوس شلوار تنم بود اون هم شروع به لخت کردن کرد.باورتون نمیشه فکر میکردم بدنش خیلی بد ریخت باشه ولی وقتی لخت کرد اندام ورزشی وخوش تراش سیاهش هر چشمی رو خیره میکرد . البته اینو بگویم که هیچ سیاهی پارسی کولا نمیشه.اندام من هم که تازه موهای بدنم رو صفا داده بودم خیلی سکس بود وچشمش رو گرفته بود هردو رفتیم به طرف تخت خواب من منو کشید توی آغوشش قلبم هنوز تند تند میزد من جرئت خوردن بدنشو نداشتم شروع کرد منو بوسیدن وآروم روی تخت خواباند .معلوم بود از چشاش که خیلی حشری شده لباشو حس کردم روی لبام با ولع پایان میخورد لبای منو ولی من نمیتونستم بخورم بدم میومد چون خیلی سیاه بود ومن تا حالا انسان سیاه پوست اونم به این سیاهی ندیده بودم بنظرم متوجه شده بودرفت پایینتر وشروع به خوردن گردنم ولیسیدن سینهام شد حالا من هم یواش یواش داشتم شهوتی می شدم وآخ واوخم بلند شده بود وبی اختیار موهایش رو گرفته وونوازش میکردم خداییش خیلی حرفه ای میخورد منوهمزمان که سینهامو میخورد گاز هم میگرفت وبا دستش کسمو میمالیددستمو روی بدنش ککشیدم مثل پر قو نرم بود پوستش خیلی لطیف بود تر سم داشت میریخت وشهوتم بر بد دلین داشت غلبه میکردیه لحظه به خودم اومدم دیدم دارم از دست سیاهش که جلوی دهنم بود بوسه میکنم ومیخورم انگشتهاشو بد نبوبا مزه بود حلا رسیده بود به کسم با شدت میخورد کسمو وبا انگشت چوچولمو میمالید اختیارم دست خودم نبود چند تا جیغ کوچک زدم ولی شدت خوردنش رو زیاد تر میکرد با انگشت داخل کسم میکرد خیلی دوست داشتم یواش یواش انگشت دومش رو هم توی کسم کرد وشروع به عقب جلو کردن کرد دیگه داشتم ارضا میشدم که دستشو زدم کنار گفتم کافیه بلند شدم وانداختمش رو تخت گفتم حالا نوبت منه که نشون بدم یه لزبین ایرانی چیکاره است شهوت چشامو کور کرده بود دور از رنگ ونژادش شروع کردم انگشت شصت پاشو خوردن وهمزمان رونهای پاشو نوازش کردن وای درست سیاه پوست بو ولی بدنش خیلی لطیف بو ودوست داشتم هرچه بیشتر نوازشش کنم خیلی از خوردن شصت پایش استقبال میکرد خوخودش داشت کسشو وسینهاشو میمالید شصتش رو رها کردم وخودموانداختم روش وشروع کردم به لب گرفتن ازش بنظرم تعجب کرده بود چمن بار اول که ازم لب میگرفت من هیچ حرکتی انجام نمیدادم ولی حالا از روی عشق به همجنس وشهوت زیاد زبان وآب دهنشو میخوردم خیلی با حال بود هردو خیلی داغ ودیوانه وار با هم لز میکردیم که من رفتم سراغ سینه های سفتش که قهوه ای رنگ بود وشروع به خوردن ولیسیدن کردمطوری آه وناله میکرد که منو بیشتر شوت فرا میگرفت رفتم سراغ کسش توی راه یه سر هم به ناف کوچلوش زدم ویه دهن هم اونو خوردم یه کس تنک سیاه جلوی چشام بود که خیس از اب بود خیلی کسش تنگ بد وسفت با یه چوچول کوچولو که به سختی یر زبون میومد مثل دیوونه ها از همه کسش گاز میگرفتم ولیس میزدمو میخوردم انگشتمو کردم توی کسش وشروع با دستکاری وجلو عقب کردن کردم انگشت دومم به سختی رفت توی کسش حلا داشت جیغ میکشید که من قطع کردم جون خودم هم حالم خیلی حشری بودکسهایمون رو با پای باز روی هم گذاشتیم وشروع به مالیدن کردیم ولب گرفتن تا اینکه بعد از چند دقیقه اول من وبعد اون ارضا شدیم وتوی بغل هم روی تخت بیحال افتادیم وشروع به خندیدن کردیم .خیلی بهم حال داد ولی از اون زمان تا العان دیگه با هیچ سیاه پوست دیگه ای لز نداشتم امید وارم توی یه فرصت دیگه بتوانم با یه سیاه پوست با نمک وخوشگل لز کنم امید وارم خوشتون اومده باشه از خاطره من واگر هم مورد پسند شما نبوده بهار رو ببخشید دوست دار همه جوونهای شهوتی شهوانینوشته بهار لزبین

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *