دانلود

لز جولی و مولی

0 views
0%

لز جولی و مولی

 

 

 

سلام، اسمم امیرارسلان الان 21 سالمه یه پسر گندمی با موهای مشکی چشمای طوسی، خوشگلم خلاصه 😐

خیلی وقته میخوام داستانم و بگم و همیشه همه ی داستان ها رو میخونم ولی بخاطر کامنت ها جدی میترسم هم فحش میدن یه سری هم شخصیت آدم و تخریب میکنن و بنظرم کار واقعا درستی نیست که طرف و تحقیر کنید در صورتی که شما جای اون نیستین.

داستان من از تقریبا 12 سالگیم شروع شد یعنی میتونم بگم من از این سن چشمم بازتر شد و متوجه محیط شدم، واقعا خیلی زیبا بودم به قصد تعریف از خود نمیگم ولی میخوام آشنا بشید با موضوع و دلیل گرایشام!

تو مدرسه پسرای بزرگتر به هر نحوی میخواستن خودشون و بهم نزدیک کنن، اکثرا سعی میکردن خودشون و با مزه جلوه بدن … بخاطرم دعوا میکردن، و باوره یه چیزایی حتما براتون عجیبه، ولی حتی پیش میومد تو مدرسه بخاطره دعوایی یا برخوردی چیزی اگر گریه میکردم برای یه مجموعه ای لذت بخش بود! اینو من لمس کردم باور کنید هست این مورد که گفتم … نمیدونم شاید نظرتون این باشه که دارم زیاده روی میکنم ولی میتونم خیلی راحت بگم همه ی رفتارهای من براشون مهیج بود.

و این چیزها برای من هم جالب بود و خوشم میومد.
وقتی میدیدم بچه ها یا بزرگترا برای تصاحبم چه رفتارهایی از خودشون نشون میدن تو دلم انگار قند آب میشد و یه حالت وصف نشدنی بهم دست میداد.

این برخوردهایی که با من صورت میگرفت از محیط اطرافم باعث شده بود از اون زمان به بعد من نمیدونم بگم غریضه ام یا شخصیت بلکل عوض بشه.

خودم و لوس میکردم ادا میومدم عشوه میریختم و میدوسنتم این رفتارها برای جنس من نیست و برای جنس مخالفه ولی برام لذت بخش بود وقتی صورتم و کج میکردم برای بقیه و خودم و لوس میکردم، و اونها دلشون برام قنج میرفت.

نه اینکه فکر کنید اوبی بودم نه لوس بودم عشوه داشتم همین!

الان هم که دارم بازگو میکنم دلم میخواد اونجوووووری برام غش و ضعف برن، عاشقه زمانی بودم که وقتی یکی از بچه ها تو مدرسه بعد از چند هفته یا ماه تلاش و کلنجار با خودش بلاخره قدم برمیداشت میومد طرفم و با خجالت و صورت سرخ دو کلام حرف میزد و میرفت.

این چیزایی که گفتم دقیقا برای من تداعی همون سکس و داشت و لذتی بالاتر از سکس حتی.

من هیچ رابطه جنسی نداشتم تا چهارده سالگیم.
چهارده سالگیم زمانی که حس شهوت در من داشت بوجود میومد، سه ماه تعطیلی بود که با خانواده رفتیم اصفحان و قرار بود تا دو هفته اونجا باشیم، خاله ی من با پسر عموش ازدواج کرده و عموی مادرم هم تو اصفحان زندگی میکنه که میشه همون پدر شوهر خالم.
خب من میدونستم عموی مادرم همجنس گرا نه، پدوفیله در اصل.
ولی من هیچ ترسی از این مسئله نداشتم و حتی فکر به این نمیکردم روزی بخواد با من کاری بکنه، که اینم اضافه کنم از دستی که به بدنم میکشید تقریبا لذت هم میبردم تو اون یک سال یعنی از سیزده سالگیم تا همون چهارده سالگیم.

عموی مادرم نداف بود، یروز که امده بود در جریان قرار گرفت که مامانم و خالم و دختر خالم و دو سه نفر از فامیل میخوان جمع زنونه برن بیرون و من و پسرخاله هام و نمیخواستن خونه تنها بزارن، که عموی مادرم متصدی شد و گفت من میبرمشون در مغازه و همونجا میزارمشون پیش خودم، ساعت حدود چهار بود که با عمو صالح ما رفتیم، ساعت تقریبا نزدیکای شش بود و همه ی توجه عمو صالح رو من بود، ساعت هفت نشده که پسرخاله هام که از من بزرگترن و راهی کرد به سمت خونه و گفت امیر و خودم میارم، بچه ها رفتن من موندم و عمو صالح.
رفت برام خوراکی گرفت و من مشغول خوردن بودم و حوصلم سر رفته بود.
از داخل کرکره مغازه رو کشید و به چوب گذاشت که از بیرون باز نشه.
امد طرفم گفت امیر عمو بریم پشت مغازه(مغازه پشتش هم یه اتاق بود که اونجا ندافی و انجام میداد در اصل)
منم حساب کار دستم امده بود و خیلی هیجان و استرس و ترس داشتم، رفتیم اونجا من نشستم رو قالی که پهن بود عمو بدون مقدمه سریع امدم بغلم از بغل تیشرتم دست گذاشت زیر بغلم و گفت ها عمو بزرگ شدی مو در آورده اینجات ?
که من با خجالت و استرس گفتم نه.
تیشرتم و یخورده داد بالا از زیر و شلوارم و لبشو برگردوند گفت اینجات چی ?
من یلحظه ترسیدم و خودم و جمع کردم گفتم نه ولی در اصل کامل در اختیارش بودم.
بدون هیچ اجازه ای یا اذنی شروع کرد دکمه های شلوارم و باز کردن، دکمه هام که کامل باز شد شلوارم و تا وسطای رونم کشید پایین و اون تیکه از بدنم کاملا لخت بود، شروع کرد با کیرم ور رفتن، خخخخخیلی خوب با دستایه بزرگ و زمختش لطافت و نرمی رو به بدنم انتقال میداد، من راست کردم، عمو بعد از یخورده بازی بازی با کیرم (البته دول بود ولی مینویسم کیر) شروع کرد به لخت کردنم، کامل لختم کرد حتی جورابم و از پام در آورد، شروع کرد به لیسیدن و میک زدن تمام اجزای بدنم …
من مست و عریان تو بغلش بودم.
شروع کرد به خوردن کیر کوچیکم که شاید هفت سانت میشد، خیلی خوب میخورد خیلی قشنگ کیرم و تو دهنش جا به جا میکرد و میک میزد.
تو بغلش بودم و برام ساک میزد دوست داشتم جیغ بزنم ولی من مثل زخمیا فقط آی از ته دل میگفتم لذتم تبدیل شده بود به شکنجه اینقدر که بالا بود.
انگشت اشارشو برد به سمت سوراخم و دهنش و که پر از تف بود باز کرد و تفاش به سمت سوراخم سرازیر شد و خیلی با حوصله شروع کرد با انگشتش سوراخم و باز کردن و با انگشتش داخل سوراخ کونم عقب و جلو میکرد، اینقدر این کار و با حوصله و صبر و تمیز انجام داد که هیچ دردی حس نکردم و فقط کمی سوزش داشتم که واقعا در برابره لذتی که داشتم صفر بود، هیچوقت فراموش نمیکنم صدام تو همه ی اتاق پشت مغازه پیچیده بود و نداش این بود اووووم اوووهوووم اوووووم واقعا لذت میبردم.
عمو کیرش و در آورد، اما اصلا راست نکرده بود …
کیرش و به لای پام میکشید و انگشتش و تو سوراخم عقب جلو میکرد و هر دو لذت میبردیم، حدود یک ساعت این کار ما ادامه داشت تا تموم کردیم.
به سمت خونه خاله راهی شدیم اینقدر اعتماد به نفس بالایی داشت انگار نه انگار که تو بغل هم لخت بودیم.
من فقط رسیدم خونه خوابیدم که واقعا یکی از لذت بخش ترین خواب های زندگیم بود
تمام
دوست داشتین اینجوری بازم داشتم با عموی مامانم

Date: April 8, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *