من امید هستم در کلاس اول دبیرستان درس می خوانم ، مدرسه ما غیر انتفاعی است در شمال شهر ، به پا و جوراب علاقه بسیاری دارم و همیشه جوراب بهترین چیزی بوده که در زندگی شناختم الان در اوج علاقه به پا و جوراب هستم و همیشه میخواستم پاهای بدون جوراب پسرای خوشگلو و ناخونای شست پاشونو ببینم به همین علت از ابتدای سال زنگ نماز که بهترین زنگ برای من است را جلوی درب نمازخانه به جفت کردن کفشها مشغول هستم ، حالا می خوام جریانی رو بنویسم .یک روز جلوی نمازخانه بودم و طبق معمول همیشه میخواستم هنگامی که همه نماز میخوانند کفشهای پسرهای خوشگل را بو کنم متوجه شدم یکی از بچه های خوشگل مدرسه دل درد دارد و پشت در نماز خونه نشسته ، دلش رو گرفته بود و ناراحت بود ، من تا انتهای راهرو رفتم و وقتی روم رو برگردوندم دیدم دست اون از توی کفش یکی از بچه ها در اومد و کفی کفش رو سریع توی بغلش قایم کرد ، با دیدن من رنگش پرید جلو رفتم اون توی یک کلاس دیگه بود و من درست نمی شناختمش .بهش گفتم اسمت چیه ؟ـــ پیام .ـــ به آقا بگم چکار کردی ؟ـــ نه تورو خداالتماس رو توی چشماش میخوندم برای همین بهش گفتم بعد از مدرسه بیرون وایسا کارت دارم و اون هم قبول کرد . بعد از گذاشتن کفی کفش سر جاش رفت تو حیاط . نمی دونم ولی تا زنگ خونه ثانیه شماری می کردم و بلاخره زنگ خورد . بیرون مدرسه منتظرم بود رفتم جلو و سلام کردم .ـــ سلام پیام من رو که میشناسی ، من امیدم .ـــ آره امید . خوب میدونی اعصابم خورد شده حالا میشه بگی چیکار داری .ـــ از کدوم طرف میری میخوام باهات حرف بزنم .ـــ سمت خیابان شریعتیـــ پس با هم میریم اینجوری کلی حرف میزنیم .راه افتادیم و من هم اول یه کمی راجع به مدرسه حرف زدم و بعد پیام هم راجع به علاقه اش به پا برام توضیح داد، با اسرار زیاد پیام بلاخره مجبور شدم دل رو بزنم به دریا و شروع کردم .ـــ میدونی پیام من میخوام برم به آقا بگم ولی اگر کاری رو که میگم انجام بدی شاید نگم .ـــ هر کاری باشه انجام میدم ولی دوست ندارم که تو سوء استفاده کنی ـــ سوء استفاده نیست تو هم باید انجام بدی .ـــ باشه بگوـــ چه جوری بگم آخه روم نمیشهـــ عیبی نداره بگو امید ، دیگه داریم می رسیمـــ باشه ولی قول بده نه نگی ـــ کشتی ما رو بگودیگهـــ پیام میشه تو پای من رو بخوری ؟پیام تعجب کرد مکث زیادی کرد و گفت ـــ امید من همیشه آرزوم بود که پای تو رو بو کنم و حالا اصلاً باورم نمیشهـــ تند نرو که یه شرط دیگه هم دارمـــ هر چی بگی قبول میکنم ـــ ببین پیام فقط باید بذاری من هم پاتو بخورم.پیام که از تعجب شاخ درآورده بود گفت ـــ پس تو هم بعله .اون روز باهم بستنی خوردیم و توی کوچه( البته به پیشنهاد پیام) جوراب های مون رو به همدیگه داده و سریع به خونه رفتیم . من که وقتی به خونه رسیدم سریع توی اتاق رفته و جوراب های پیام رو از کیفم درآوردم ، عجب بویی میداد چون از صبح توی کفش بود ، یکی از جورابها رو پشت و رو توی دستم کردم جوراب سفید رنگ بود و جای انگشتها و برجستگی های پای پیام کامل روی اون مونده بود نخهای نقش کف جوراب بیشتر با پای پیام تماس داشته برای همین اون قسمت از جوراب رو روی بینیم گذاشتم ، بوی اون تا مغزم می رفت شروع به لیسیدن جوراب کردم نخهای اضافی کف جوراب رو توی دهانم کرده و میمکیدم و از مزه شور آن لذت می بردم ، نخها و پرزهای کف جوراب رو با دندون کنده و میجویدم ، و بعد از اینکه مزه آن زیر زبونم می افتاد اونها رو قورت می دادم ، بعد قسمت جلوی جوراب که جای انگشتهای پای پیام بود رو توی دهانم کرده و شروع به مکیدن کردم ، جلوی جوراب رو خیس کرده و دوباره به دهانم گذاشتم ، مزه اون آنقدر شهوت بر انگیز بود که خود به خود دست برده و آلتم رو درآوردم ، نمی خواستم به آلتم زیاد دست بزنم چون اون روز اصلاً دوست نداشتم ارضا بشم ولی مزه جوراب پیام من رو از خود بی خود کرده بتونم چند بار جوراب پیام رو خیس کرده و مکیدم و از عرق آن لذت بردم بعد هم جوراب رو درآورده و برای اینکه کثیف نشه تا دوباره استفاده کنم توی پلاستیک گذاشتم . روی تختم دراز کشیده و پتو رو روی سرم کشیدم ، زیر پتو لنگه دیگر جوراب پیام رو به بینیم چسبیدم تا باز از بوی اون لذت ببرم ، جوراب پیام رو می پرستیدم اون رو روی چشمام گذاشته و فشار میدادم ، تصمیم گرفتم آنقدر اون رو بو کنم تا خوابم ببره ، بو میکشیدم و با آلتم بازی میکردم ، آنقدر بوی اون شهوت آور بود که آماده ارضا شدن بودم ، از پایان ریه ام استفاده کرده و از ته دل بو میکشیدم و نفسم رو حبس میکردم دوست نداشتم بوی اون از سینم خارج بشه ، جوراب رو روی تخت گذاشتم پایان لباسام رو در اوردمو لخت لخت دمرو روی تخت خوابیدم و یه بالش نرم گذاشتم زیر کیرم صورتم رو روی جوراب گذاشته و فشار میدادم تا بوی اون حسابی توی ریه هام بره در همین حال کیرمو رو بالش میمالیدم و عقب و جلو میکردم ، یک لحظه صورتم را با آخرین زور روی جوراب فشار داده و خارج شدن آبم رو توی لوله آلتم حس کردم با آخرین زورم لبهام رو جای شست پای پیام فشار داده و کامل ارضا شدم ، جرات بلند شدن نداشتم چون تا به حال اینقدر شهوتی نشده بوده و اینجوری به شلوار و بالشم گند نزده بودم ترجیح دادم جوراب رو زیر خوشخواب قایم کرده و بخوابم .در مدرسه با پیام صمیمی شده بودیم و قرار شده بود توی خونه هم با هم درس بخونیم ، صبح جمعه بود ، مادر و خواهر کوچکم با پدرم رفته بودن بهشت زهرا و من تنها بودم طبق قرار قبلی ساعت 9 پیام اومد که با هم درس بخونیم . پیام جوراباشو نشسته بود و من هم مثل اون تا با هم کلی حال کنیم . پیام که اومد تو از همون اول با هم به اتاق خواب رفتیم و من که در حسرت پای پیام بودم ، پای اون رو بوسیدم . پیام هم سریع لباسهاشو درآورد و با یه شورت روی تخت خوابید من هم مثل اون لخت شده و نشستم روی تخت پیام گفت ـــ برعکس بخواب جوری که پاهات جلوی صورتم باشه .ـــ پس من چی ؟؟ـــ خوب منم پاهامو به صورتت میچسبونم دیگه .برعکس خوابیده و پاهای جفتمون جلوی صورت همدیگه بود ، پاهای پیام با جوراب بود ولی من بدون جوراب بودم ، من شروع کردم به بو کشیدن ولی پیام از همون اول شروع به لیسیدن کرد ، سریع شهوتی شدم و کف پاهای پیام رو غرق بوسه کردم ، بو کشیده و می بوسیدم جورابهای پیام رو درآوردم و شروع به لیسیدن پاهاش کردم وقتی اون کف پاهامو می لیسید لذتم چند برابر میشد و با شدت بیشتری پاهای اون رو میلیسیدم پیام هنگام خوردن میگفت چه بویی چه طعمی وای پای بدون جوراب من دلم میخواد پاهاتو بخورم ، ناخن های خوشگل شست پاشووو چقدر مزه خوبی داره و همین ها باعث شده بود که آلتم داشت شورتم رو پاره میکرد ، هیچوقت فکر نمی کردم اگر کسی پامو بخوره اینقدر لذت ببرم . فهمیدم که لذت اون از لیسیدن پاهای دیگران بیشتره . پیام دست منو گرفت و روی آلتش گذاشت من هم که تو این یه هفته عاشق پیام شده بودم آهسته شروع به مالیدن کردم پیام بعد از لیسیدن پام بلند شده و همونطوری برعکس صورتش رو به شکم من رسوند و پاش رو جلوی صورتم گرفت ، من میلیسیدم و پیام قربون صدقه پاهام می رفت . پیام شورتم رو در اورد و آلتم رو توی دستش گرفت من هم شست پاشو توی دهنم کرده و می مکیدم. حالا دیگه لخت مادر زاد شده بودم (از موهای سرم تا انگشتای پام برهنه بود) پیام یکمرتبه التم رو توی دهانش کرده و شروع به خوردن کرد بعدش دو تا بیضه هامو توی دهنش کرده بودو میمکیدشون و با انگشت دست راستش انگلم میکرد و انگشتشو تو کونم میکرد و با دست دیگش کیرمو میمالوند بعد دوباره شروع به خوردن کیرم کرد منهم که شهوتم تا درجه 1000 رفته بود چون سه تا از حساس ترین نقاط جنسی بدنم داشت بوسیله پیام جووووووووووووونم تحریک میشد منم لای پاهامو خوب باز کردم و دستامو گرفتم بالا تا کاملا در اختیارش باشم و اون به من تسلط کامل داشته باشه و همین فکر شهوتی ترم میکرد. بیشتر و بیشتر پای پیام رو توی دهانم فشار میدادم ، زبونم لای انگشتهای پای پیام کردمو چرک های سیاهشو خوردم ومزه شور اون رو حس میکردم که ارضا شدم ، پیام که آب من رو توی دهانش حس کرد همونطوری به کارش ادامه داده و مکیدنش رو بیشتر کرد و تا آخرین قطره آب منی رو خورد منهم انگشتای پای پیام رو گاز گرفته و فشار میدادم ، بعد از چند ثانیه روی تخت ولو شدم پیام کارش را رها نکرده برعکس شده و به خوردن ادامه داد به طوریکه آلتش دم دستم بود ، من هم به خاطر کمک به اون با التش براش جرق زدم تا اون هم ارضا شده و آبش رو با فشار روی سینه من پاشید . من و پیام همدیگر رو رومانتیک بغل کرده و خوابیدیم پیام خوابش برد ولی من محو تماشای پاها و انگشتای نازش شده بودم….از اون روز به بعد منو پیام قرار گذاشتیم هر سه چهار روزی یه بار جورابامونو با هم عوض کنیم و از ادکلن دل انگیز عرق پای همدیگه نهایت لذت رو ببریم و باز هم سکس با پای بدون جوراب داشته باشیم…..نوشته kaka
0 views
Date: November 25, 2018