من 27 سالمه و سکس واقعی رو از 23 سالگی شروع کردم ،از بچگی خیلی دوست داشتم که با کوسم بازی کنم و لذت می بردم حتی وقتی ابتدایی بودم برادرم 3 سال از من کوچکتر بود چند دفعه کوسمو برام خورد البته الان از گفتن این کار خجالت میکشم و اون موقع نمی دونستم تا یه روز که داداشمو بغل کرده بودم که کیرش به کوسم بچسبه برادر بزرگترم یه کشیده خوابوند دره گوشم و دیگه این کارو هیچ وقت با هم نکردیم ولی من همیشه مخصوصا وقتی همه خواب بودن میمالوندم یا وقتی که میرفتم حموم شیر آب باز میذاشتم و زیرش می خوابیدم تا به کوسم بخوره و این جوری حسابی ارضا می شدم در اون سن فکر می کردم دارم یه گناه بزرگ و مرتکب می شم و جالب اینکه اصلا از روابط جنسی اطلاعی نداشتم به راهنمایی که رسیدم بوی ادکلن مردا منو حشری میکرد تا اینکه عاشق شدم اونم عاشق معلم خواهرم ، تو یه جمعی بودیم که گفتن آقای سعیدی رو امتحان کنیم و گوشی و دادن دست من تا من حرف بزنم منم اصلا بلد نبودم چی باید بگم صدای خیلی سکسی داشت منم ازش خوشم اومد ولی خودمو معرفی نکردم چون اگه می فهمید من چند سالمه دیگه با من حرف نمی زد اون 2 برابر من سن داشت حرفای سکسی به من میزد که من اصلا متوجه نمی شدم و فقط دوست داشتم که همدیگه رو بغل کنیم و ببوسیم و کوسمو بمالونه نسبت به آلت تناسلی مردا خیلی بی اطلاع بودم و نمی دونستم اونا هم لذت می برن 1 سال با هم تلفنی حرف زدیم تا اینکه یه روز خودش زنگ زد به خونمون و منو شناخت بر خلاف اون چیزی که فکر میکردم با من باز هم تلفنی حرف می زد تا اینکه اون ازدواج کرد و بنا بر شرایط خونوادم از اون شهر رفتیم البته رابطم با اون فقط تلفنی بود ، سال اول دبیرستان بودم که یه کتابی و خوندم در مورد نوجوانان و اشاره کرده بود که خود ارضایی خیلی بد می تونه باشه و گناهه و عوارض زیادی برای نوجوانان داره (البته با مطالعاتی که تا الان کردم در حد نرمال خود ارضایی خیلی هم کمک کننده است)من که اعتماد به نفس بالایی داشتم و همیشه تو برنامه های مدرسه شرکت می کردم و همیشه شاگرد ممتاز بودم دیگه کم کم به یه دختر خجالتی تبدیل شدم و چون اعضای خونوادم همه تحصیل کرده بودن مجبور شدم فقط به درسم برسم و با عذاب وجدانی که از خود ارضایی داشتم تا پایان پیش دانشگاهی شاید بگم 3 غش 4 بار فقط کوسمو مالوندم و دیگه این کارو نمی کردم اما همیشه حشری بودم حتی نسبت به معلم ها هم حس داشتم چون تو یه شهر کوچیک بودم اکثر معلم هامون مرد بودن ولی باز هم اصلا اطلاعی از آلت تناسلی مردا نداشتم و تا بحال ندیده بودم ،یه روز موقعی که داشتم واسه کنکور میخوندم یه سی دی فیلم سکسی دیدم اون موقع بود که فیلم های شخصی بیرون می دادن یه دختره بود که ازش فیلم گرفته بون دختره رو مبل نشسته بود و داشت با کوسش بازی میکرد و انگشتشو میکرد تو کوسش تا مرده اود صورت مرده مشخص نبود و به زور کیرشو میذاشت دهنه دختره و دختررو کرد این صحنه ها تا مدت ها تو ذهنم مدام مرور می شد و عذاب وجدانم بیشتر شد که چرا همچین چیزی دیدم وتصور بدی از سکس بهم دست داد که مردا آدم های متجاوزی هستن .. بعد از 2سال دوباره شرو کردم به خود ارضایی چون نمی خواستم با کسی دوست شم منظورم دوست مرده واسه همین به چت رو آوردم اوایل با خواهرم واسه تفریح چت می کردیم اون براش مهم نبود اما من خیلی احساساتی بودم حتی با اونی که چت می کردم من حشری می شدم به یکی از پسرایی که چت می کردم شمار خونه رو دادم چون اغلب خونه تنها بودم زنگ میزد و می گفت که الان این کارو بکن تا ارضا شی چون تن صدام خیلی آرومه تا با یکی تلفنی صحبت میکنم فکر می کنه دارم با کوسم ور میرم البته آستانه تحریکم خیلی پایینه اوایل ادا در می آوردم که دارم اون کار هایی رو که اون میگه می کنم مثلا می گفت انگشتت و بکن تو ومیوها رو هم امتحان کن اما من پرده داشتم و می دونستم که با این کار پردم پاره میشه تا اینکه یه شب که خیلی حشری بودم با مداد امتحان کردم مدادو کردم تو کسم یه کم سرش خون اومد فردای اون روز که رفته بودیم بیرون دیدم شورتم خونی شده کم کم انگشتامو کردم تو کوسم اون مرده اسمش فرزین بود و ازم خواست که بطری نوشابه رو امتحان کنم ولی منم اینکارو نکردم تا اینکه کم کم مطمئن شدم فرزین مشکل روانی داره و با اون قطع رابطه کردم به همین صورت با چند نفره دیگه صحبت میکردم و کوسمو میمالوندم و طرف مقابل هم ارضا می شد تا این که یه روز یکی تو خیابون بهم شماره داد منم کنجکاو شدم که باهاش دوست بشم از تلفن عمومی بهش زنگ زدم و با هم قرار گذاشتم بریم یه دور با ماشینش بزنم من صندلی عقب سوار شدم خیلی ترسیده بودم هرچی گفت بیا جلو از ترس اینکه یه آشنا منو نبینه نرفتم رفتیم خارج از شهر یه جا نگه داشت خودش اومد عقب پیش من اومد بوسم کنه که من دادمش عقب دستشو زد به کوسم از رو شلوتر که من گفتم پریودم اونم خوابید روم کیرشو در آورد و خودشو اینقد مالوند به شلوارم تا ارضا شد من چشامو بسته بودم تا اون موقع کیر ندیده بودم اما دستم که بهش خورد خیلی سفت بو و کوچولو،بهش گفتم دفعه بعد باهاش سکس میکنک تا منو برسونه وقتی از ماشین پیاده شدم با یه فوش که اصلا ازش خوشم نیومده در ماشینو کوبوندم حس کردم که این جوری خیلی بده که یکی حس زرنگی کنه و بخواد بهت تجاوز کنه شمارشو انداختم دور تا وسوسه نشم باهاش تماس بگیرم با یه ایرانی مقیم سوئد آشنا شدم که عاشقش شدم تلفنی زنگ میزد باهم حرف میزدیم و ارضا میشدیم اون ازدواج کرد ولی باز هم مثل دو تا دوست با هم تلفنی در رابطه بودیم ، وقتی دانشجو بودم با یکی تو نمایشگاه کتاب آشنا شدم که خیلی جذاب بود باهاش قرار گذاشتم و رفتیم بیرون دوست داشتم باهاش سکس کنم و مطمئن بشم که پرده ندارم تو ماشین بهم گفت کیرمو بخور منم بلد نبودم گفتم نمیتونم تو ماشین راحت نیستم رفتیم خونه دوستش که کلیدو ازش گرفته بو منو برد تو یه اتاق تاریک شرو کرد سینه مو خوردن به نظرم اومد کیرش خیلی کلفته هر چی بهش گفتم من تا حالا سکس واقعی نداشتم باور نکرد و گفت از کوست معلومه که خیلی سکس داشتی تا کیرشو بعد از یه کم زور زدن کرد تو کوسم آبش اومد من اصلا هیچی متوجه نشدم با خودم گفتم خود ارضایی که خیلی بهتره چون ارضا نشده بودم حسابی دل درد شدم ، بعد از اون هرچی از مرده خواستم همو ببینیم میگفت مکان ندارم با یه مرده دیگه تو چت آشنا شدم و قرار گذاشتیم با هم حسابی سکس کردیم اون حسابی کوسمو خورد و منم کیرشو اما اونم بعد از اون جریان دیگه جوابمو نداد کاملا اعتماد به نفسمو از دست داده بدودم گفتم شاید خیلی زشتم یا اینکه سکس بلد نیسم بعد از 4ماه با یکی آشنا شدم که حسابی به من لذت داد و هر حالتی که ممکن بود با هم سکس می کردیم اوایل هفته ای 2 شب با هم می خوابیدیم مرده خیلی سکسی بود 6 دفعه بعضی وقتا 7 دفعه تا صبح با هم می رفتیم تا اینکه اون تصمیم گرفت ازدواج کنه منم باهاش خدافظی کردم و دیگه با هاش قطع رابطه کردم مرده خیلی مذهبی بود با این که من به جز خدا به چیز دیگه ای معتقد نیستم ولی با هم رابطه ی خوبی داشتیم بعد از رفتن اون باز من سر خونه ی اول رسیدم چون همیشه میومد مترو دونبالم تا یه مدت وقتی سواره مترو می شدم حالم بد می شد دوسش نداشتم چون اصلا افکارمو با هم جور نبود اما از نظر سکسی چون خیلی با هم مچ شده بودیم یه جورایی بهش عادت کرده بودم تا یکی 2 ماه روحیه م خلی بد بود آخه برام سخت بود دوباره با یکی آشنا بشم و دوباره تنهام بذاره 4ماه بعد ازون خواستم تا از ذهنم دورش کنم البته ناگفته نماند که 10 سال از من بزرگتر بود، تا اینکه یکی دیگه دوست شدم ولی اصلا سکس خوبی نداشت و بدتر از همه اینکه به من بی توجه بود با آدم های مختلفی بعد از اون هم همبستر شدم اما چون همیشه همون دفعه اول سکس میکردم یه برداشت دیگه ای ازم می شد و رابطه هام ناپایدار بود الان نزدیک به 4 سال از اون اولین سکسم میگذره و نزدیک به 30 نفر میشن که تا حالا باهاشون خوابیدم کم کم آدمایی که دفعه اول باهاشون بودم برگشتن سمتم اما برای من تاریخ مصرفشون گذشته بود ،ولی با این تجابم مطمئن شدم که دختر خوش سکسی هستم تا الان 3 بار با 2 تا پسر همزمان سکس کردم خیلی حال میده وقتی کسی ارزشی برای حس قائا نیست منم دیگه دارم فقط از سکسم لذت میبرم و وابسطه ی کسی نمی شم سر کار هم میرم و به واسطه کاری که دارم میتونم با هرکی دلم خواست سکس کنم از بازیکنهای تیم های بزرگ فوتبال گرفته تا بازیگرا و کارخونه دارا البته تا الان لذتم رو با پول معامله نکردم الان 2 7 ماهه که با یه نفر هستم دیشب هم پیشش بودم خیلی سکسیه قبل از عید سه نفری سکس داشتیم فقط به فکره اینه که من لذت ببرم و منم همینطور اون سکس های دیگه ای داره و واسم تعریف میکنه من هر چند حسود میشم اما واقعیت همینه راستی چند روز پیش با یه مرد انگلیسی که اومده بود ایران و با چت خیلی راج به سکس حرف زده بودیم یه حرف قشنگی بهم زد گفت من هیچ وقت با کسی که دیگه ممکن نیست ببینمش سکس نمی کنم چون ممکنه از هم خوشمون بیاد و این تا ابد تو ذهن من میمونه …..ولی واسه اینکه من حشری بودم برام کوسمو خورد و مالوند تا ارضا شم با اینکه کیرش راست شده بود و از حشری بودن قرمز شده بود ولی کیرشو در نیاورد من هنوز به دنبال یه نفرم که منو به خاطر خودم و سکسم بخواد با هم ببخشید اگه طولانی بودنوشته havas
0 views
Date: November 25, 2018