مادرم با پسرعمو

0 views
0%

سلام به همه ی دوستان خوب شهوانی،من اولین بارهست که اینجا داستان می نویسم این داستان کاملا واقعی هست.من اسمم حسام17سالمه من تک فرزندم یه بابادارم که40سالشه وکارمنده وهرروزصبح ساعت6میره سرکاروساعت9شب برمیگرده البته بجزجمعه ها.من یه مادر دارم که36سالشه وخیلی جذاب وخوش اندامه پوستش سفید قدش 172وزنش65 سایزسینه90 البته بایه کون خیلی بزرگ اسم مادرم زهرا.من یه پسرعمودارم که19سالشه واسمش بردیاست خیلی خشکل وخوش هیکله مادر من همیشه جلوی فامیل های نزدیک راحت میگرده مخصوصا جلوی بردیا.خونه ی ما2طبقه است خونمون حیاط نداره ولی درعوض یه پشت بام داره که اونجا پدرم یه اتاق برای من درست کرده،من به طورخیلی ناگهانی متوجه ی سکس های مادرم شدم که اولین سکسشو که فهمیدم سکس مادرم باپسرعموم بود که براتون تعریف میکنم.قراربودما فرش های خونمون رو بشوریم وچون من تنهایی نمی تونستم مادرم گفت که بردیا میادکمکم سه شنبه بعدازظهربردیا اومد خونمون و قراربودفرش هارو بشوریم مادرم اونروز یه تیشرت جذب پوشیده بود با دامن که البته بااون تیشرت خط وسط سینش دیده میشد.منوبردیا فرش اول رو بردیم بالا پشت بام و شروع کردیم به شستن دیگه داشت فرش تموم میشدکه بردیاگفت من خسته شدم میرم پایین چایی بخورم وقتی تموم شدتوهم بیاپایین تااستراحت کنی من سریع فرش رو شستم وپاهامو آب کشیدم وقتی خواستم برم پایین تصمیم گرفتم که اروم برم پایین وجفتشونوبترسونم وقتی ازپله ها اروم رفتم پایین یهوچشمم به چیزی افتاد که باورم نمیشدوای خدای من چی میدیدم بردیامامانموچسبونده بود به دیوارو داشت ازش لب میگرفت بایه دست سینه هاشم میمالیدبایه دست کوسشو.بعدازچنددقیقه پسرعموم ازمامانم جداشدوگفت باشه برای بعد الان امکان داره حسام بفهمه مامانمم قبول کردمن برگشتم بالا دوباره اومدم پایین البته ایندفعه باصدا.وقتی اومدم پسرعموم داشت چایی میخورد مامانمم توآشپزخونه بودمن همش توفکراون چیزایی بودم که دیده بودم واعصابم خوردبودپسرعموم گفت که بریم اون یکی فرش روهم بشوریم که یهومامانم گفت نه باشه واسه فردا من بهش گفتم اخه من فردا مدرسم گفت اشکال نداره فردا صبح بردیامیاد بردیاهم قبول کردمیشوره ازخنده ی مادرم معلوم بودکه واسه فردانقشه داره بعدش بردیاخداحافظی کردو رفت شب شدوبابام اومدوماشامو خوردیم من خسته بودم ساعت10 گرفتم خوابیدم صبح ساعت630 ازخواب بلندشدمورفتم مدرسه توراه یادم افتادکه امروزقراره مادرم بابردیا سکس کنه وبخاطرهمین مدرسه نرفتموسریع برگشتم خونه اروم دروبازکردمو رفتم تواتاقم که توپشت بام بودمامانم هنوزخواب بود باگوشیم واسه ی ساعت9ساعت ساعت گذاشتم که بیداربشم وبعدش گرفتم خوابیدم ساعت9بیدارشدم اروم رفتم پایین ودیدم مادرم داره صبحانه میخوره بعدازچنددقیقه بلندشدیکم خونه رو جمع وجورکرد بعدش رفت تو اتاقش من نمیتونستم توی اتاق رو ببینم چون دیده نمیشدحدودا بعدازنیم ساعت اومدبیرون واااااااااای چی میدیدم اون واقعامامانم بود یا یه فرشته؟؟؟یه تاپ آبی پوشیده بود بایه دامن کوتاه تابالای زانو با یه آرایش خیلی قشنگ خیلی جیگرشده بودمن تاحالا اینجوری ندیده بودمش جایی که من وایستاده بودم به کل خونه دیدداشتم بجزاتاق مادرم وکسی هم نمیتونست منوببینه درهمین حین صدای زنگ در اومدمامانم خیلی خوشحال شد بردیابود پسرعموم همین که ازپله ها اومدبالا و واردخونه شد مادرم پریدبغلشو شروع کردبه لب گرفتن ووواااااااای که چه صحنه ای بود فکرکنم حدودا5دقیقه همون جلوی در توبغلش بود و داشت لب میگرفت که بعدش ازهم جداشدن رنگ صورتی رژلب مادرم روی لبای بردیا مونده بودبردیاگفت حداقل فرصت بده سلام کنم یکم خستگی بگیرم بعدکارتوشروع کن که مادرم گفت اخه عشقم دلم بدجوری هواتو کرده بودبردیاگفت یه کاری میکنم که بگی غلط کردم مادرم گفت من آماده ام عزییییییییییززززززم.بعد دست بردیارو گرفتوبردش انداختش رو مبل خودشم افتاد روشو دوباره شروع کردن به لب گرفتن بردیا یه دستش روی سینه ی مادرم بود یه دستشم رو کون بزرگش لب گرفتنشون 7،8 دقیقه طول کشیدبعدش مادرم سریع تاپشو بادامنشو دراورد وااااای چه سینه های بزرگی داشت مثل فنربالا پایین میشد سوتین تنش نبود فقط یه شورت آبی توری پاش بودبعدش مادرم تیشرت بردیارو دراورد ودوباره افتادروش اینبار بردیا داشت سینه های مامانمومیخوردمامانم داشت حال میکردهی میگفت جووون بخورنفسم همش مال خودته اووف آآآآه آآآییییی وای اوووف دست بردیاهم بازم روکون مادرم بودبعدش بردیابلندشدو مامانموانداخت رو مبل ونشست وسط پاهاش شورت مادرم خیس شده بودبردیا شورتشوکشیدپایین وااااااای مادرم چه کس سفیدو بی مویی داشت بردیا افتاد به جون کس مامانموشروع کرد به خوردن مادرم بایه دست سینه هاشومیمالید با یه دست سربردیارو فشارمیداد وسط پاهاش همش داشت آه و اوه میکردمیگفت بخورجووووون آه بعدازچنددقیقه مادرم جیغ زدو لرزیدمعلوم شدکه ارضاشده بعدبردیابلندشدو وایستادو به مادرم گفت عشقم حالا نوبت تو مادرم جلوش زانو زد و شلوارباشورت بردیارو یه جاکشیدپایین کیربردیاخیلی بزرگ و کلفت بوداولش مادرم یکم بادست کیرشومالید بعدهمشوکرد تو دهنشو شروع کرد به ساک زدن خیلی حرفه ای ساک میزد صدای بردیاهم بلندشده بودبعدازچنددقیقه بردیامامانمو بلندکردو گفت ایندفعه درازبکش رو زمین بعدش مادرم پاهاشوگرفت بالا گفت من آماده ام فقط زودتربکن توش که دارم میمیرم پسرعموم سرکیرشو مالید و انگشت کرد روی کوسش بعد یهو همشو کرد تو کس مادرم مادرم یه جیغ زد بردیا کیرشو چند دقیقه بدون حرکت نگه داشت بعدشروع کرد به تلمبه زدن مامانمم داشت حال میکرد همش میگفت آآآآآه جووووووون واااای بکن همش مال خودته اوووووووف جرش بده بردیاهم همش بااین حرفا تندترمیکردبعدازچنددقیقه گفت داره آبم میادمامانم گفتد خالی کن تو کوسم من قرص میخورم بردیاهم همشو خالی کردتوکوس مادرم وکیرشو دراورد دوباره کردش تو دهن مامانم.مامانمم هم شروع کرددوباره به ساک زدن دوباره کیربردیا سیخ شده بود مامانمم هم درهمین حین دوباره ارضاشد به مادرم گفت برگرد میخوام بکنم توکونت مامانمم هم برگشت و قمبل کرد وای چه کون بزرگو سفیدی بود سوراخ مادرم خیلی گشادبودفکرکنم خیلی زیاد ازکون داده بعدبردیا با آب کس مادرم سوراخ کونشو خیس کردو کیرشو به راحتی فرو کرد تو کون مادرم مادرم یه جیغ اروم زد و دوباره شروع کرد به آه کشیدن بردیاهم خیلی تند تلمبه میزد کون مادرم مثل ژله بالاوپایین میشد بردیا همینطور که تلمبه میزد بادستاش سینه های مامانمومیمالید مامانمم با یه دستش کوسشو میمالید بعدازچنددقیقه بردیاگفت داره میاد که ایندفعه مادرم گفت بده بخورم بردیا سریع کیرشو دراوردو کرد تودهن مادرم مامانمم شروع کرد به میک زدن که یک دفعه دهن مادرم پرآب شد یکمش ریخت روبدنش اما بقیه اش رو قورت داد بعد جفتشون ولو شدن روزمین مادرم درهمون حالت یه لب ازبردیا گرفت بعدش تشکرکردو بلند شد لباساشوپوشید بردیاهم لباساشو پوشید مادرم گفت دفعه بعدی که خواستی بیای منو بکنی 2تا ازرفیقاتم باخودت بیاربردیاهم قبول کردومامانم گفت لازم نیست فرشو بشوری وقتی حسام اومد بهش میگم بردیا نتونست تنهایی بشوره بردیاهم خداحافظی کردو رفت مامانمم رفت حموم ومن ازخونه خارج شدم بعداز اون جریان فهمیدم که مادرم بجزبردیا باکسای دیگه هم سکس داشته اگرخوشتون اومد بگید تا بقیه رو هم براتون تعریف کنم پایاننوشتهحسام

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *