مادرم خانم خیلی خوشگلیه.كوچیكتر كه بودم همیشه دلم می خواست زنی مثل مادرم داشته باشم. سینه های بزرگ و قشنگ،كس قلمبه كه هر وقت شلوار می پوشید من حسابی راست می كردم.صورت جذاب و دلفریب و خلاصه یه خانم تاپ و همه جوره تو دل برو.اما مشكل این بود كه اون مادرم بود و هیچ وقت نمی تونستم بهش بگم بیا بكنمت اولین باری كه با مادرم سكس داشتم ۴ سال پیش بود و من آن موقع سوم دبیرستان بودم. اون روز هنوز سرماخوردگیم خوب نشده بود و من باید یك آمپول دیگه می زدم تا مریضی كاملا از تنم بره بیرون. تصمیم گرفتم بعد از تعطیل شدن مدرسه به یك تزریقاتی برم و آمپولم رو بزنم. اما اونروز بر خلاف بقیه روز ها به جای ساعت ۳ مارو ۱.۳۰ تعطیل كردند. من هم كه فكر میكردم كسی خونه مان نیست و از دعوای همیشگی پدر و مادرم هم خبری نباید باشد، بی خیال آمپول شدم و رفتم خونه تا با خیال راحت ماهواره ببینم. موقعی كه به خونه رسیدم جلوی در كفشهای مادرم رو دیدم كه كنار در بود. آروم در رو باز كردم و رفتم همه جای خونه رو سرك بكشم.كسی توی آشپزخونه،حموم و دستشویی نبود بالاخره رفتم اتاق ها رو بگردم. یكراست رفتم سراغ اتاق مادر و بابام.آروم در رو باز كردم تا توی اتاق رو ببینم.دیدم مادرم روی تخت دراز كشیده و چشاش رو بسته. صدای قرچ و قروچ در رو كه شنید برگشت به من نگاه كرد.آروم گفتم سلام مامان. یه نگاه به سرتاپام انداخت و گفت سلام آمپولت رو زدی؟گفتم نه حوصله نداشتم برم درمونگاه . چرا الان خونه ای؟گفت خسته بودم مرخصی گرفتم. بعدش گفت بیا بخواب خودم آمپولت رو بزنم. ( پاورقیمامانم پرستار است) بعد از رو تخت بلند شد و گفت بدشون من. خودت هم بخواب رو تخت. من هم سرنگ و آمپول رو دادم مادرم و كمر بندم رو باز كردم.یه خورده شلوار و شورتم رو كشیدم پایین و خوابیدم رو تخت. مادرم آمپول رو كه آماده كرد اومد و كنار تخت نشست وگفت چرا شلوارتو كم پایین كشیدی؟ من تعجب كردم تا اومدم شلوارو شرتمو پایین تر بكشم زود گفت ول كن خودم میكشم.من هم دستمو گذاشتم رو تخت. یهو دیدم مادرم شلوارم را تا زیر باسنم داد پایین. من كه حسابی جا خورده بودم اومدم چیزی بگم ولی بی خیال شدم. از این كه میدیدم مادرم دست نرم و لطیفشو روی كونم می خواد بذاره كیف میكردم. مادرم آروم سرنگ رو گذاشت رو كونمو فشار داد تو.اون یكی دستشو هم آروم گذاشت لای كونم. من كه وسط آمپول زدن پاك دیوونه شده بودم. نمیدونستم چرا مادرم اینطور با من بازی می كنه.سرنگ كه خالی شد مادرم سرنگو درآورد و گفت درد گرفت عزیزم؟ من كه نمیدونستم چی بگم گفتمآره یه ذره داشت.اینو كه گفتم مامانم آروم دستشو گذاشت رو كونمو شروع كرد به مالیدن كونم. من كه تا حدودی گوشی دستم اومده بود آروم برگشتم و دمر خوابیدم .شلوارمو از جلو هم كشیدم پایین.مثل یك گرگ گرسنه به طرف لب های مادرم حمله كردم. روی دو زانو نشستم دستمو دور گردن مادر انداختم و شروع كردم به لب گرفتن از مامانم.مامانم كه انگار منتظر همین عكس العمل من بود همون طوری كه من ازش لب می گرفتم ،كیرمو گرفت تو دستش و شروع كرد به بازی كردن با كیرم.عجب لب هایی داشت با لبام لباشو فشار می دادم و زبونمو تو دهنش می گردوندم. اون هم تو این كار ماهر بود و خیلی آتیشی لب می گرفت. یهو خودشو عقب كشید و گفتیالا دراز بكش. من هم كه حسابی راست كرده بودم سرمو گذاشتم رو بالشت. ایندفعه نوبت اون بود كه مثل گرگ گشنه به طرفم حمله كنه. شلوارمو از پام دراورد و كیرمو گرفت تو دستش و شروع كرد به ساك زدن كیرم.خیلی با فشار و سریع كیرمو بالا و پایین می برد و میبرد تو دهنش.از پایین تا بالای كیرمو با مهارت خاصی می لیسید. من كه حسابی دیوونه شده بودم آخو اوخم به هوا رفته بود كه حس كردم آبم داره می آید.آروم سر مادر رو گرفتم و گفتم مادر ول كن آبم داره میاد. مادر یه نگاهی به من انداختو دوباره كیرمو تا ته كرد تو حلقش. همینجوری تند و تند داشت تكون میداد كه آبم زد بیرون.یه دفعه داد بلندی زدم و گفتم آآآآآآآآآآآآی . مادرم فوری كیرمو كرد تو دهنشو و آبم و میك زد. فكر كردم از دهنش میریزه بیرون اما آبمو تاته قورت داد.سرشو بلند كرد ویه نگاه به من انداخت.با همون دهنش كه با آب كیر كثیف شده بود گفت وایسا الان میام.فوری از اتاق رفت بیرون. رفت دهنشو بشوره.بعد دو سه دقیقه برگشت. تا نشست گفتمحالا نوبت منه.فوری دستمو انداختم دور سینشو كشیدمش بالا تا پایان بدنش روی تخت قرار بگیره.تاپشو از تنش درآوردم.روی اون سینه های زیبا یه كرست خیلی قشنگ پوشیده بود.اونو هم آروم درآوردم و مامانو خوابوندم روی تخت. دوباره رفتم یه چند تا لب ازش گرفتمو و شروع كردم به لیس زدن بدنش.از گردن لیس می زدم و می رفتم همینطور پایین تا اینكه به سینه هاش رسیدم.شروع كردم به لیس زدن و گاز گرفتن سینه های مامان.حالا نوبت مادر بود كه آخ و اوخ كنه.همینطور كه سینه های مادر رو لیس میزدم آروم آروم به طرف كسش رفتم.شرت و شلوار مادر رو یه جا از تنش درآوردم.واااااااای چه كس قشنگی داشت. چوچولش یه ذره از لای كسش زده بود بیرون.آروم لای كسشو باز كردم و شروع كردم به لیس زدن كسش.دیگه جیغ های مادر به آسمون رفته بود. یهو سرمو از رو كسش بلند كرد و گفت مازیار زود باش كیرتو بذار توش.میخوام جرم بدی ها. من هم كه كیرم دوباره یه خورده راست شده بود گذاشتم تو كس مادر وشروع كردم به تلمبه زدن. این دفعه دیگه جیغ های مادر كر كننده شده بود. همینطور كه تلمبه میزدم مادر داد میزدمازیار تندتر.تو رو خدا محكم تر بزن.من هم با شنیدن این جمله ها وحشی شده بودم با فشار هر چه بیشتر تلمبه میزدم .من تلمبه میزدم و مادرم جیغسه چهار دقیقه كه همینطور تلمبه زدم كیرمو اوردم بیرون .مامانو از كمر گرفتمو به پشت خوابوندمش.گفتشمازیار بذرار تو كونم. تا ته جرم بده.من هم آروم لای كونش رو باز كردم و سوراخ كونش رو با سه انگشت وسط باز كردم.كیرمو اوردم جلو گذاشتم تو كون مامان.وای داشتم دیوونه میشدم.همون چیزی كه همیشه آرزوش رو داشتم به دست اورده بودم.مامانمو از كون داشتم میكردم اولش كه شروع كردم به تلمبه زدن كیرم سخت عقب و جلو میرفت.همینم باعث میشد هی مادرم از سر درد داد بزنه.آروم آروم دیدم سوراخ كون مادر داره گشاد میشه و كیرم تخت تر حركت می كنه.مامان كه حسابی كیف می كرد هی می گفتتندتر.وای تندتر.در همون حال كه مشغول تلمبه زدن بودم یه دفعه مادر با دستش كیرمو اورد بیرون وكسش رو گرفت و جیغ بلندی زد.دیدم آب مادرم از چوچولش زد بیرون وریخت روی تخت.مامانم كه حسابی بیحال شده بود رو تخت دراز كشید. من كه كیرم حسابی راست شده بود، یه ذره از آب مادر رو ورداشتم و رو كیرم مالیدم و شروع كردم به جلق زدن .موقعی كه دیدم آبم داره میاد پاهامو باز كردمو رو سینه مادر نشستم و كیرمو كشیدم طرف صورتش .اونم تا اینو دید فوری چشاشو بست. آبم زد بیرون و ریخت رو صورت مامان. من كه كمرم حسابی خالی شده بود افتادم رو تخت كنار مامان …
0 views
Date: November 25, 2018