مالوندن من در حرم

0 views
0%

سلام اسم من پرهام هست.16 سالمه از تهران…خوب این داستان برمیگرده به چند روز پیش یعنی شهادت آقا امام رضا (ع)..از چند روز قبل از ایام شهادت ما با خانواده برای زیارت اومدیم مشهد…من زیاد اهل گی نیستم مخصوصا با یک آدم بزرگتر از خودم چون به شدت متنفرم از اینکه یک آدم بزرگ منو بکنه حالا چه خوشگل باشه چه زشت فقط دوست دارم با هم سن خودم یا کوچیکتر از خودم (پسر)سکس کنم لازمه که بگم اون کسی هم که باهاش بخوام سکس کنم هم باید خوشگل باشه خلاصه یک جورایی توی سکس با پسر خیلی وسواس دارم فقط هم با پسر.. دختر اگه باشه خوشگل بودن یا نبودنش برام مهم نست..خلاصه از ماجرا دور نشیم..روز شنبه بودش یعنی روز شهادت آقا حدود ساعت7 بعد ازظهر بودش که گفتم یک سر برم حرم…خلاصه خیلی حرم شلوغ بودش رفتم داخل حرم و یک سلام دادم تا وارد بشم …خواستم برم جای مرقد که دیدم خیلی شلوغ هستش دلمو زدم به دریا گفتم بیخیال بذار برم..رفتم همینطور که آدم پشت سر هم بودن هل هم میدادن هرچی بیشتر میرفتی جلو بیشتر بهت میچسبوندن.خلاصه دیدم یک آدم نسبتا پیر پشت سرم بود دیدم هی یک چیزی دار به کونم میخوره یکم دقت کردم دیدم پیر مرده داره کیرشو بهم میمالونه اولش از این کارش بدم اومد گفتم که از سکس با آدم بزرگ بدم میاد خلاصه یکم خودم کشیدم جلو تا ازش فاصله بگیرم و بهم نماله آخه انصافا آدم های خیلی کسکش هم حرمت این جور جاها رو دیگه دارن ولی این یارو از اون خوار کسته هاش بود مثل کنه پیشم بود.. خلاصه دوباره بهم چسبوند اما ایندفعه کامل کیرشو حس کردم آخه بچه کونی پدر از موقعیت سواستفاده کرد نکه خیلی شلوغ بود این هم به هوای اینکه از عقب هل میدن میچسبوند..خلاصه باهمون وضع مالوندن رسیدم جای مرقد.. گفتم باید یک جورایی پر این یارو رو باز کنم انصافا من کاری نکردم ولی از این که این دیوس داره تو یک همچین جایی بهم میمالونه از خودم داره بدم میاد..خلاصه رفتم یک جایی وایستادم مثلا به هوای دعا کردن تا این لاشی بره …بعد از چند دقیقه دیدم ازش خبری نیست..دوباره گفتم بذار دلو بزنم به دریا برم دستمو به ضریح بزنم…لامصب خیلی شلوغ بود به زور یکم رفتم داخل جمعیت ..همینطور تو جمعیت بودم که تا جلوم خالی بشه ..چشتو روز بعد نبینه بگین کی پشت سرم بود …همون پیرمرده دیدم اینبار قشنگ بهتر از دفع های قبل داره بهم میمالونه ..احتمالا یک جا وایستاده بوده داشته منو میپاییده ..میخواستم بهش بگم بی غیرت لاشی توی همچین جای مقدسی و همچین روز مقدسی باید این کارو بکنی کونده..؟؟ گفتم بیخیال بزرگتره باید احترامشو داشت ..البته اینو بگم که من احترام همچین آدم هایی رو ندارم اگه بیرون از حرم بود کونشو پاره پوره میکردم…خلاصه با خودم 1درصد احتمال دادم که واقعا از دستی نمچسبونه ولی نه پدر این یارو از او تخم حروما بود …خلاصه مگه خلوت میشد من همونجا گیر کرده بودم با یک شیطان رانده شده..با خودم گفتم با این چیکار کنم توی این جمعیت که نمیشه کاری کرد اگه هم چیزی بهش بگم میگه هل میدن تقصیر من که نیستش..با خودم گفتم که این یارو مشهدی نیستش آخه مردم مشهدی با شرف هستن حداقل اگه شرف هم نداشته باشن که دارن توی همچین جایی این کارو نمیکنن..خلاصه یکم حس کردم که داره بهم حال میده آخه خیلی بهم فشار میداد البته خیلی تقصیر اون یارو نبود از عقب هم هل میدادن ولی این بچه کونی سو استفاده میکرد…این فشارشو دوست داشتم البته کاش به جای این یارو یکی دیگه بودش..ولی داشت خیلی بهم حال میداد آخه من تا حال سکس نداشتم چه دختر یا پسر…فقط دو سه سال پیش که میرفتم اردو یکی دو تا از بچه خوشگلای مدرسه ی دیگه که بودن باهاش دوست شدم و سر حرفای سکسی رو باهاشون باز کردم . اونا هم کلی منو مالوندن خواستن لختم کنن که نذاشتم آخه از سکسی که لخت باشم میترسیدم فقط از روی شلوار رو دوست داشتم..و غیر از یکی دوتا مالوندن دیگه هیچی سکس دیگه ایی نبود…خلاصه از داستان دور نشیم پیرمرده لحظه به لحظه بیشتر بهم فشار میداد و خیلی خیلی داشتم حال میکردم حتی از بعضی لحظه ها خودم هم بهش میمالوندم..بدنم خیلی شل شده بود تو داستانای شما دوستان خونده بودم که یکم با کسی ور میری بدنش شل میشه منم همون حالتو داشتم و حسابی غرق مالوندن اون پیرمرده شده بودم جوری میمالونده که انگار کیرشو کرده بود لای پاهات حسابی میشد کیرشو لای پاهام حس کرد.. بعد چند لحظه به خودم اومدم گفتم یا علیه حیدر..خدایا من داشتم توی این چند لحظه چیکار میکردم..خلاصه حس نفرت از خودم پایان وجودمو گرفته بود…سریع رفتم لابه لای چمعیت که یارو منو نبینه …سریع دستمو رسونده به ضریح ..و به اربابم امام رضا گفتم آقا این سگ رو سیاهتو ببخش ..آقا غلط کردم آقا منو ببخش و.. … خلاصه خاک برسر کسکش من بکنن که امام رضا رو فراموش کرده بودم بعد از کلی غذر خواهی از امام رفتم بیرون…نمیدونم امام رضا بازم منو دعوت میکنه به زیارتش یا نه ..اگه دعوت نکنه حق میدم ولی باور کنین تقصیر من نبود ولی من از کلی خواهش کردم که بازم منو مهمون حرمش کنه……….میدونم بعد از این قضیه کلی فحش و حرفای زشت به من میزنین نمیدونم حقم هست یا نه ولی ازتون خواهش میکنم به پدر و مادرم فحش ندیدن آخه بعضی ها فحش میدن..بچه ها من تا چند وقت دیگه مشهد هستم اگه یک پسر خیلی خیلی خوشگل(زیر سال16) هستش یا یک دختر مشهدی که بتونه منو ارضا کنه بهم ایمیل بده…اگه پسر هستش باید خیلی خیلی خوشگل باشه من به این خوشگل پسرها و فقط پا میدم یا دختر…اگه خواستی با هم قرار بذاریم بهم ایمیل بدین ..سعی کنین که ایمیل میدین شماره همراتونو برام بفرستین آخه خیلی وقت نیست چون من میخوام برم حداکثر تا چند روز دیگه هستم…مطمن باشین اگر دختر یا پسر خوشگلی بهم پا داد جوری ارضا و شهوتیش میکنم که به خاطر من پاشه بیاد به تهران تا بکنمش…من تا حالا سکس نداشتم ولی جوری بهش حال میدم که هیچکس اینطوری بهش حال نده…در ضمن نکته ی آخر این برای آقایون همجنس باز هستش خواهشا حرمت مکان های مقدس رو نگه دارین…نوشته‌ پرهام

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *