ماندانا کس ترین کس دنیا

0 views
0%

سلام خدمت همه دوستان گلم. من فرشید 19 سالمه و داستانی که میخوام تعریف کنم مربوط به 1 سال پیشه. ما یه همسایه داریم اسمش مانداناست. یه دختر 16 سالست که زیاد زیاد کتک میخوره سر اینکه خیلی با پسرا میره بیرون و به قول خودمون جلف بازی در میاره. البته خداوکیلی بگم نشنیدم داده باشه ولی خب جلفه. ماندانا حدودا 160 قدشه و تپلی هم هستش و پوست سفیدی داره و کونش واقعا تپل و گوشتیه. خیلی قشنگه و وقتی به رون هاش فکر میکنی همینجوری آبت میاد. از خودم بگم پسر ثروتمندی نیستم و تو منطقه فقیری هم زندگی میکنیم. بذارید از از اول ماجرا تعریف کنم که 3 سال قبل پدرم یه خاک 100 متری خرید و با وام و قرض وقوله درستش کردیم. در طول کار زیاد میرفتیم سر زمین و یک خونه بود که خدا وکیل غروبا هر روز میومدند بیرون. منم که 16 سالم بود و زیاد هوسی نبودم ولی کارگرامون خوب نگاه میکردند. بالاخره خونه آماده شد و ماندانا خانم بزگتر شده بود. 2 سال قبل بود که خواهر ماندانا خانم با پسری ازدواج کرد و ما هم عروسی رفتیم و با خونوادشون بیشتر آشنا شیم. کم کم رفت و آمد خانوادگی شدید شد و من یه جورایی هوس ماندانا کرد. ماندانا یه برادر از خودش کوچکتر داشت که با برادر کوچک من پلی استیشن 2 بازی میکردن. و برادر ماندانا هر هفته 2 شبی رو مادرشو کش میکرد خونه ما وواسه بازی و خودشم ظهرا ساعت 2 میومد. اعصابمون رو بهم ریخته بود که بهر حال بخاطر خواهرش چیزی نمیگفتم و نمیزاشتم خونواده چیزی بگن. یه شب که پدرم خونه نبود و خونواده ماندانا خونه ما بودند و ماندانا تازه گوشیشو عوض کرده بود گفت فرشید چند تا آهنگ جدید واسم بفرست منم چند تایی فرستادم بفکر این افتادم که عکسای گوشیشو بدزدم. آخه از اونجایی که گفتم جلفه و بهش گفتم گوشیتو بده نگاه کنم میگفت چیز شخصی توشه. منم با برنامه بلو اف تی پی رفتم داخل گوشیش و چند تا عکس داخل تصاویر دوربین بیرون آوردم که عکس خودش بود. چیزی نگفتم و نگهشون داشتم. بعد مدتی و ادامه رابطه هامون و یه شب که خونه ما بودن و منم بیرون بودم. داشتم برمیگشتم که ماندانا رو داخل راهرو دیدم که داشت خارج میشد منم سلام کردم و د برای اولین دفعه دست دادم باهاش و اونم با خنده دست داد. من رفتم تو و بعد سلامو … ماندانا برگشت. و بازم مثل همیشه گفت فرشید آهنگ جدید نداری که منم از فرصت استفاده کردم و و یک عکس دختر و پسر هنگام لب گیری رو باز کردم و دادم دستش و گفتم خودت چی دوست داری بفرست. اونم عکس هارو عوض میکرد و آخر سر بهم پس داد و گفت فقط عکس های شاکردوست قشنگ بود و منم کلی جا خوردم ولی ادامه دادم. رو دفترچه یادداشت گوشیم یه پیشنهاد دوستی نوشتم و دادم دستش و گفتم این عکس قشنگه؟ که جواب رو رو گوشی نوشت نه و من نفر دیگری رو دوست دارم. منم میدونستم اینا همش شعاره. بعد اشاره کرد بیا بیرون و به مامانش گفت مادر میرم خونه خوابم میاد. منم چند دقیقه بعد رفتم و کنار در خودشون بود رفتم جلو گفت بیا پشت در. منم رفتم و گفت من نفر دیگری رو دوست دارمو و به تریپ عاشقی برداشته بود و گفت فرشید تو نامردی ما رفت و آمد خانوادگی داریم و یکی از دوستات گفته بود کون ماندانا رو پاره میکنم. تو چیزی نگفته بودی تو منو دوست نداریو دروغ میگی. منم نمیدونستم حرف سامان از کجا بهش رسیده ولی گفت حیف نیست کون تورو سامان پاره کنه؟ که خندید و گفت بی ادب و گفت برو تا نفهمیدن. منم اومدمو و دیگه چیزی نگفتم. تا اینکه مادر بزرگش فوت کرد و همه اعضای خونوادشون جز ماندانا و پدرش مجبور شدن برن شهرستان. پدر ماندانا هم روزا میرفت سر کار و چون معتادم بود غیرت نداشت و خیلی دیر میومد و میرفت خونه دوستاش. در ضمن واسه این ماندانا رو نبردن چون مدرسه داشت. یه روز که ماندانا تنها بود و طبق معمول غروبا جلو در بود. رفتم جلو و گفتم برو تو حیاط کارت دارم. پرسیدم جوابم چی شد؟ گفت نه منم عکساشو نشون دادم و گفتم میشناسی . فحش داد و گفت به پدرم میگم. منم گفتم بابات چه میتونه بکنه وقتی پخش شه؟ گفتم بیا تو. اومد داخل و و داستان توضیح دادم که چطوری دزدیدم عکساشو. بعدش گفتم یه چایی بیار که میگفت برو بیرون. منم یه دست کشیدم رو رون هاش. وای چه حالی داشت و چیزی که بارها تو یادم جلق میزدم باهاش دستم روش بود. داشت فحش میداد. گفتم ساکت باش هر دو حال میکنم. اولش تریپ ادب ور داشت ولی بعدش خوشش اومد. منم از رو شلوار دست گذاشتم رو کسش و دست دیگمو کشیدم رو کونش خودشو کنار کشید وگفت باید قول بدی عکسارو پاک کنی و پردمو پاره نکنی و آخرین بارم باشه. منم قبول کردم و بعدش رفتیم تو اتاق. از رو شلوار کس و کونشو خوب مالیدم. کیرم داشت منفجر میشد. ولی با اینکه اولین دفعه ام بود ولی عجله نکردم. لباشو تا میتونستم خوردم. و بعد بلوزشو در آوردم و یه تاب مشکی تش بود. منم زیر بغلاشو گاز میگرفتو مک میزدم. بعد اون شلور لی رو در آوردم وای چی بود فقط گوشت سفید بدون یک مو. یه شورت تنش بود. منم انقدر روناشو خورده بودم که داشتم میمردم. وای چی میدیدم رون هایی که همیشه به یادش جق میزدم؟ بعدش شورتشو در آوردم کسی سفید ولی مو داشت که گفتم بریم حمام و کامل لخت شدیم و رفتیم حمام. کامل موهای کسشو زدم و با صابون مالیدمش و بعد شستمش و بعد تو حوله پیچیدمش و آوردمش اتاق و بعد پستوناشو خوردمو و با انگشت سوراخ کونشو میمالیدم. بعد بهش گفتم کیرمو بخو که گفت نمیکنه و اگه اصرارم کنم استفراغ میکنه. بعدش منم منصرف شدم و تف زدم به کیرم وگفتم بزارم تو کون که اول امتناع میکرد ولی راضی شد که یه ذره رفت تو دادی کشید ترشیدم و نشست و انگشت کرد تو کونش و اشک تو چشاش جمع شده بود. منم فقط لاپایی رفتم و از کونش منصرف شدم. داشتم لاپایی میرفتم که آبم ریخت رو رون هاش زود لباس پوشیدمو زدم بیرون. امیدوارم خوشتون اومده باشه. مدت ها بعد کونشو کردم و خواهرشم کردم. اگه دوست داشتید مینویسم.نوشته‌ فرشید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *