یادم میاد دلم گرفته بودو تو خیابون چرخ میزدم.ظهر گرم مشهد بود.خانومی کنار خیابون ایستاده بودو کاپوت ماشین رنو مدل پایینشو بالا داده بود.ایستادمو ازش خواستم کمکش کنم.برق ماشینش مشکل داشت .من هم یه چیزایی سرم میشد .پر رفتم با برقشو روشن نشد.داشت میرفت مجلس.پیشنهاد دادم ماشینشو بزاره پیش من تا ببرمش تعمیر .از کمک کردن بدم نمیومد.بردمش مجلسو رفتم سراغ ماشین یه تعمیرکار بردم درستش کردو ماشین که روشن شد .و از درست شدنش اطمینان پیدا کردم رفتم دنباش یه 2ساعتی طول کشیده بود .تو راه باهاش صحبت کردم.گفت اسمش فاطمه است و 2سال جدا شده 1بچه هم داره.از کارو خوشش اومد شمارمو گرفت.وقتای بیکاریشم اژانس کار میکرد.یکی دو باری دیدمش و با هم صمیمی شدیم.بهش گفتم متاهلم و مشکل دارم.از دروغ بدم میاد.یه شب که تنها بودم گفت دلش گرفته و میخواد همو ببینیم ادرس خونه رو گرفت و اومد.ازش پذیرایی کردم و باهم صحبت کردیم .ازش پرسیدم شما که با خدایی نترسیدی بیای پیش نا محرم.بهم گفت از پله ها که میومذم بالا خطبه ی صیغه رو خوندم و الان محرمتم.خوشحال شدم رفتم کنارش نشستم.کم کم نزدیکتر شدیم و لب اول و مه گرفتم طفلکی چشاش خمار شدو ببیحال شد فهمیدم خیلی حشریه.لختش کردم باورتون نمیشه بدن سبزه تردو بامزه ای داشت خبلی عالی یود .سینه هاشو که میخوردم از شدت شهوت فقط اسممو صدا میکرد.یه ادکلن خوشی میداد بدنش خیلی شهوتی میکرد منو.براش خوردم داشت دیونه میشد به التماس افتاده بودو میخواست بکنمش.یه لخظه بدنشو کشیدو ارضا شد.بزدمش رو تختو یه بار دیگه واسش خوردم یه لحظه حس کردم خجالتو گذاشت کنارو کیرمو که از شق ذرد داشت میترکیدو کرد تو دهنشو با حرص پ ولع میخخورد.خیلی لذت بخش بود.دیدم دیگه وقتش دراز کشدمو کشوندمش رو خودم خیلی اروم کیر کلفت و درازمو فرستادم تو کس تپلش که خیس خیی شده بود.همین طور که اروم اروم داشت بالا پایین میرفن با انگشتم که با اب کسش خیس کرده بودم با سوراخ کونش بازی کردم.چه انعطافی داشت سوراخ کونش اول خودش و میکشذو دردش میومد کم کم عادت کردو خوشش اومد تا جایی پیش رفت که 3تا انگشتم ازیه طرف تو کونش بود و کیر کافتم تو کوسش.داشت ناله میکردو میگفت امیدم بکن که از بهشت زیباتر دارم لذت میبرم.حالتمو عوض کردم و گوسفندی و دراز کش مردمش.بدنم سفت بود و لذت میبردم کم کمک خشنش کردمو با تموم توانم میکردمش از شدت شهوت جیییغ میزد.میگفت محکمتر بکن جررم بده 40 دقیقه فقط تلم میزدم .2بار دیگه ارضا شد.دیگه ابم داشت میومد اومدم بکشم بیرون محکم پاهاشو دور کمرم حلقه زدو گفت همشو میخوام.منهم ریختم اما میترسدم.تموم که شد گفت نگران نباش لولمو بستم.بعد بهم گفت تابحال ارضا نشده بود.که بامن 3بار شد.نخورده بود که مال منو خورد.تا 2سال محرمم بود خیلی خوش میگذشت بعد هم که من از مشهد اومدم تهران و ازش خبری ندارم.امید وارم خوشتون اومده باشهنوشته omiiiid
0 views
Date: November 25, 2018