مرصاد و بنفشه

0 views
0%

با سلام خدمت همه دختر و پسرا.هیچ وقت فکر نمی کردم یه روزی داستان سکس خودمو بنویسم تو این سایت. از خراسان هستم و اسمم مرصاده و 22 سالمه.چند ساله پیش که تازه دانشجو شده بودم با یه مرده ترک همخونه شدم.این مرده یه دوست دختر داشت به اسم گلی.(وای چه کسی بود.آخرشم تو کفش موندم.23 ساله.لاغر.موهای بولوند و بسیار خوشگل.و 7 خطه روزگار).یه روز که گلی اومده بود خونمون و از صبح تا ظهر 6بار با جلیل سکس کردن بعد حمام رفتن اومد کناره من که تو اتاقم بودم نشست و دست رو موهای پاهام کشید و کیرم مثل برق راست شد آخه یه شلوارک پام بود و کیرمو که دید گفت بی جنبه مگه خالیش نمیکنی؟ گفتم کسی نیست خالیش کنه. گفت جدی میگی ؟گفتم آره جون تو.گلی برگشت گفت مرصاد اگه با یکی آشنات کنم چی به من میرسه؟ منم که وضیت مالیم خوبه گفتم یه کارت هدیه بانکی.گلی هم که از تیغ خانم های معروف شمال هستش قبول کرد و گفت فردا منتظر باش.فردا ظهر مثل همیشه گلی اومد و بازم رفتن تو اتاق تا کیره یه ترک کسشو پاره کنه.منم چند مین بعد رفتم حمام.از حمام که اومدم بیرون فقط یه حوله دورم پیچوندم و زدم بیرون.که یهو دیدم یه فرشته خوشل یا بهتره بگم یه کس آس رو مبلا نشسته که تا دیدمش پریدم تو اتاق.چون چیزی تنم نبود.لباس پوشیدم و موهامو سریع اتو زدمو اومدم بیرون واستادم به احوال پرسی.بعد 2 تا شربت اماده کردم و از گلی که تو اتاق در حاله سکس بود پرسیدم نمی خواید بیاید بیرون که گفت نه تو هم با بنفشه برید اون اتاق.منم که از خدا خواسته به بنفشه جون گفتم بریم اتاقمو نشونت بدم.یادم افتاد که کارت هدیه رو باید بدم به گلی پس همون بهتر که بکنمش همین باره اول که اگه پرید کونم نسوزه.تا وارده اتاق شدیم بی مقدمه و هیچ کاری درو بستم و بنفشهو یهو انداختمش رو تخت و شروع کردم به لب گرفتن.ووووووووای لباش داغو گوشتی بود.رژه لبش بقدری خوش رنگ بود که نگو.مثل این کفش قرمزایی که دخترا می پوشن.لامصب لباش خوشمزه و رژه لبشم خوشمره بود.وقتی سانس اول لب گرفتنو تموم کردم دیدم بنفشه داره نفس نفس میزنه که با خنده گفت خفم کردی پسر.من که منتظر بودم تا شروع کنه به دعوا که چرا این کارو کردمو و از این حرفایی که دخترا میزنن حسابی جا خوردم.دیدم بنفشه از من پایه تره.دلو زدم به دریا و گفتم یکباره دیگه.شروع کردم به در آوردن مانتوش که پارچه ای نازک سفید بود.جوری که لباس زیرش دیده میشد از رو مانتو (چون هوا گرمه اونجا اکثر دخترا زیره مانتو چیزی جز لباس زیر نمی پوشن). وای یه سوتین مشکی مجلسی که به سینه ها فرم میده بسته بود.روش با دست نگین کاری شده بود.از بالاش سینه های سفیدو براق زده بود بیرون که مثل الان تو دهنم پره آب شد .شروع کردم به لیسیدن پوست سفیده گردنش.عطریم زده بودو مارو برده بود بهشت.لیسدم ها.چاک سینه هاش از یادم نمیره.اوووووووووووووف سینه هاش به هم چسبیده بودن 3 انگشت فاصله داشتن.از رو سوتین تا جایی که جا داشت چاک سینه هاشو لیس زدمو آروم رفتم رو نافش که یه نگین خوشکل آویزون کرده بود که نمیشد الکی از کنارش رد شدو بوسش نکرد.رسیدم به شلواره جین آبیش که مونده بودم چطوری پاش کرده بود بس که تنگ بود.آقا با چه بدبختی شلوارو دادیم پایین از پای این جییییییگر.چشمام یه لحظه تار شد.نمی دونید چی دیدم ؟؟؟ …یه شرت مشکی که لامبادا بود و تماماً بند بود و رفته بود لای کون سفیدو خوش دستش.از جلو هم فقط 2 سانت پارچه حریر نازک داشت که رو کوسشو مثل ابرای جلو ماه پوشونده بود اما از نور و سفیدی ماه چیزی کم نمیکرد .از رو حریره شرت کسش دیده میشد.واااااااای.با یه حرکت آکروباتیک شرتو پاره کردم و رفتم که بخورمش که دیدم مثل فیلما واس کوسش خط ریش گذاشت هبود و یه حلقه هم از بالای چوچولش رد کرده بود.همه چیزش آس بود انگاری که داشتم کس خارجی میکردم.که بعدنا فهمیدم خارجی هم هست خانوم.خلاصه یه نگاه به کوسش کردمو سرمو بردم به جنگ چوچولای صورتی و ورم کردش که مثل گل های تازه غنچه بود.حالا بخور کی بخور.عاشق چرخوندن زبون تو کس هستم.بعد 10 مین شلوارمو در آوردم و کیره مبارکه رو چفوندم تو دهن بنفشه جونم.زیاد نخورد.ساک مجلسی هم نتونست بزنه.کیرمو که جا هم نمیشد تو دهنش رو در آوردم که به قصد عظمیت به کون بنفشه خانوم راهیش کنم که زبونم وا شدو گفتم پایین آزاد راهه؟ گفت یعنی چی؟ گفتم اُپنی گفت آره بگاز توش.وای چه فازی بود.کیرم با تغییر چند درجه ای حرکتش دادم به سمته زیارت اهل کس بنفشه خانوم.چه زیارت و ضیافتی بر پا شد.چهار دستو پاش کردم رو تخت و و تا دسته و خشکه فرو کردم توش.جوری جیغ زد که یه صحنه جفت کردم.جلو دهنشو گرفتم و شروع کردم به حرکت دادنش.وقتی با این ژس میکردمش با دست جوری میزدم به کونش که رد انگشتام نقاشی میشد رو کونش.در مرحله بعد اون خوابید رو تختو من رفتم روش که ناگهان آب کمره خبر کرد که دارم میام در بیار کیره مبارکو.تا جلو عقب کردم کیرو تا از پارک درش بیارم دیدم وا وی لا پاهاشو جفت کرد دوره کمرمو نذاشت در بیارم ما هم که دست به ترمز نداریم شُری ریخت تو کوسه ناناسش.آقا مارو داری ریدیم به خودمون که دیدم نیشش باز شد و گفت آیودی گذاشتم.قلبم برگشت سره جاش.خلاصه گفتم این دختر میره که دیگه پشت سرشو نگاه کنه.با گلی که رفتن از خونه بیرون به جلیل گفتم که این ، این جوری که من کردمش دیگه برنمی گرده که 10 مین بعد دیدم شمارمو از گلی گرفته و زنگ زد و خلاصه 53 سال با هم حسابی حال کردیم.خدا حفظش کنه بوس و تا دفعه بعد خدا حافظ.نوشته مرصاد

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *