مریمو تو مغازه کردم

0 views
0%

سلام دوستان چند وقته ب این سایت میامو داستان های دوستانو میخونم با خودم گفتم منم داستانمو آپ کنم . اولین باریه ک میخام داستان بنویسم پس لطفا اگه جایی رو غلط املایی داشتم ببخشید. از خودم بگم. میثم هستم 24 سالمه قدم 169 هستش وزنم 57 . این داستانی که میخام براتون بگم برمیگرده به چند سال پیش18 سالم بود ، من اصلا تو فاز دختر بازیو این برنامه ها نبودم. بهش فکر هم نمیکردم. چه برسه به اینکه بخام به فکر سکس باشم. من هر صبح خواهرمو میرسوندم مدرسه از اون طرف هم خودم میرفتم مغازه. ظهر هم میرفتم دنبالش میبردمش خونه . اواست سال بود با دوستم قهوه خونه نشسته بودیم قلیون میکشیدیم. که ی شماره ناشناس ب گوشیم میس انداخت. کنجکاو شدم بدونم کیه زنگ زدم به شمارش جواب داد اما حرف نزد بعد چند ثانیه قطع کرد . اس دادم شما؟ جواب داد اقا میثم؟جواب دادم شما؟اس داد میثم هستی یا نه؟ گفتم بله بفرمایید . اس داد اصلا صدات ب قیافت نمیخوره..تو فکر رفتم این کیه که منو دیده اما صدامو نشنیده.اس دادم امرتون؟ اس داد هیچی فقط خواستم بدونم این چهره ای که هر روز میبینم چجور صدایی داره. گفت هر روز ک میای میبینمت(بعدا ک باش دوست شدم بهم گفت هر روز زودتر میومده بیرون ک منو ببینه اما میخورده تو ذوقش من نگاه کسی نمیکردم اینو خودش بهم گفت)اولش فکر کردم لابد مغازه منو دیده ازش پرسیدم گفت در مدرسه میبینمت هر روز. دیگه حرفی بینمون ردو بدل نشد . فردای اون روز ک رفتم خواهرمو ببرم خونه دور و اطرافمو یکم نگاه کردم اما انقدر زیاد بودن متوجه چیزی نشدم حقیقتش نخواستم ضایع بازی در بیارم.وارد حاشیه نمیشم خلاصش میکنم.با هم دوست شدیمو (مخمو زد)گفت اسمش مریمه. اولین قرارو باش گذاشتم گفتم بیاد مغازه .مریم 17 سالش بود قدش 165 میشد وزنشم حدود 50. پوستشم سبزه. اما کلا قیافه خوبی داشت.ی چند باری همدیگه رو دیدیم بهم دیگه اعتماد پیدا کرده بود ی بار که اومده بود مغازه ساعت 2 بعداظهر بود در مغازه از داخل قفل کردم بردمش تو اتاق تعمیرات (راستی تو تعمیراتی موبایل کار میکردم) چون جای دیگه مغازه از بیرون دید داشت. پیش هم نشسته بودیم دستشو گرفتم تو دستم با انگشتاش بازی میکردم بهم گفت میثم دوست دارم منم دستشو بوس کردم . اونم لپمو ی ماچ کرد. میترسیدم من بوس کنم صورتشو (استرس داشتم بار اولم بود) اما هر جون کندنی ک بود منم لپشو بوسیدم یادمه دیگه دل و جرات پیدا کرده بودم بعد چند دقیقه صحبت کردن دستمو گذاشتم دور کمرش به خودم نزدیکش کردم صورتمو نزدیک کردم لبمو گذاشتم رو لباش شروع کردم به خوردن لباش بلد نبودم اما به لطف فیلم های که دیده بودم همونجور میخوردم اون لحظه بهترین حس دنیا رو داشتم واقعا واسم بهترین حس بود. چند دقیقه لبای همدیگو رو خوردیم رفتم سراغ گردنشو میخوردم دستمو به سینه هاش رسوندم (زیاد بزرگ نبودن فکر کنم سایز 65) محکم میمالیدمشون از رو مانتو . همونجور میخوردمو میمالیدم صداش کم کم در اومده بود ناله میکرد اما خفیف.دکمه های مانتشو باز کردم از تنش در آوردم ی تاپ تنش بود اونقدر حشری شده بودم ک داشتم دیونه میشدم بدنم داشت آتیش میگرفت .داغ بودم وحشتناک .سینه هاشو از بالای تاپش در اوردم میمالیدمشون .دهنمو گذاشتم رو سینشو میخوردم مریم فقط اه و ناله میکرد خودشو کامل در اختیارم گذاشته بود. کیرم داشت میترکید . چند دقیقه همینجور سینه هاشو خردم.دستمو بردم سمت شلوارش از رو یکم کسشو مالیدم. بعد دکمه شلوارشو باز کردمو کشیدمش پایین به مریم گفتم بشین رو میز کار کمکش کردم نشست رو میز شلوارشو از پاش در آوردم انداختمش یه گوشه یه شورت سفید پاش بود شورتشو هم در اوردم کسشو دیدم اولین بار بود میدیدم. دستمو گذاشتم یکم مالیدمش مریم گفت آخ خ خ خ اوف ف ف ف یکم مالیدم کسشو بعد کیر خودم در اوردم داشت شرتمو پاره میکرد تا حالا انقدر بزرگ ندیده بودمش. مالیدمش به کسش مریم با ی صدای حشری کننده گفت آه ه ه ه ه .زیاد وقت نداشتم رفتم سر اصل مطلب . نمیتونستم از جلو بکنمش فکر میکردم دختره(اما نبود تو سکس بعدی فهمیدم) منم بار اولم بود حالیم نبود گذاشتم جلو سوراخ کونش خواستم فشار بدم بره داخل که نزاشت گفت دردم میگیره اینجوری. ی تف زدم کف دست مالیدمش ب کونش انگشتمو کردم تو عقبو جلو کردم تا چند دقیقه تا جا باز کنه معلوم بود از عقب داده منی ک بار اولم بود هم فهمیدم. سرکیرمو گذاشتم جلو سوراخ کونش ی حل دادم تا نصف رفت داخل ی فشار دیگه دادم کامل تا ته رفت تو. شروع کردم به عقبو جلو کردن تو حال خودم نبودم داغ داغ بودم اولش یواش یواش عقب جلو میکردم چند دقیقه تند تند عقبو جلو کردم که آبم داشت میومد کشیدم بیرون پایان آبم ریخت کف مغازه. بعد چند دقیقه کمکش کردم لباساشو پوشید ازش یه لب گرفتمو تشکر کردم بعد از اون زیاد با هم سکس داشتیم 3 سال باهم بودیم اگه خواستین خاطرات دیگمو واستون مینویسم. اگه خوشتون نیومد فحش ندین خواهشا.بار اولم بود.بدرودنوشته میثم

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *