مریم دخترخاله خانمم

0 views
0%

من آرین هستم ماجرایی رو که میخام براتون تعریف کنم سکس من و دختر خاله خانوممه اسمش مریمه من زمانی که با خانومم دوست بودم همیشه مریم رو با خودمون بیرون میبردیم چون 5 سالی ازخانومم کو چیکتر بود راستی اون زمان خانمم 19 سالش بود و مریم 15 سالش این ماجرا کذشت تا ما سال 81 با هم ازدواج کردیم ولی مریم با اینکه سنش کمتر بود زودتر ازدواج کرد و زمان عروسی ما یه پسر یک ساله داشت بعد از دو سال شوهر مریم برای کار بصورت قاچاقی به کشور چشم بادامی ها رفت و مریم پهلوی پدر و مامانش زندگی میکرد بعلت نزدیک بودن منزل ما با خونه خاله خانمم ما حد اقل هفته ای 3 بار به اونجا میرفتیم من توی این رفت و آمد ها برق شهوت و احتیاج رو تو چشای اون حس میکردم ولی جرات نزدیک شدن رو بهش نداشتم. مدتها گذشت و من توی این مدت با شوهرش از طریق وب در رابطه بودیم تا اینکه چند تا از عکسهای دوست دخترای مختلفش رو برای من فرستاد ومنم همش رو توی هاردم کپی کردم یه روز که خانمم اینا با خانواده برای عروسی به کرج رفته بودن من بعلت مشغله کاری باهاشون نرفتم و بعد از اتمام اداره به خونه اومدم و در حال استراحت بودم که زنگ آیفون به صدا در اومد کوشی که برداشتم مریم بود که من در رو باز کردم طبق معمول برادرش تا خونه ما رسونده بودش بعد که ما در رو باز کردیم رفته بود همین که اومد بالا بهش گفتم که بچه ها رفتن کرج خواست بره که گفتم اجازه بده برسونمت کفت نه اومده بوده با خانمم بره آرایشگاه حالا خودش میره بعد از اونجا زنگ میزنه برادرش بیاد دنبالش سریع فکری به ذهنم رسید بهش گفتم مریم میشه یه سوال ازت بکنم گفت بگو گفتم دم در نمیشه بیا داخل گفت آخه کسی خونه نیست گفتم مگه به من اطمینان نداری خیلی ناراحت شد اومد داخل ولی من در آپارتمان رو کامل نبستم بهش گفتم حالا سوالم رو جواب میدی گفت خواهش میکنم بپرس گفتم توی این دو سالی که سعید نیست خودت رو چطور کنترل میکنی خیلی بهش بر خورد بهم گفت از شما توقع نداشتم خواست با ناراحتی بره بهش گفتم منظوری نداشتم فقط خواستم بدونم که گفت وقتی سعید برای راحتی ما داره جون میکنه من باید تحمل کنم بهش گفتم مطمئنی گفت آره گفتم پس بیا بهت چیزی نشون بدم رفتم سیستم رو روشن کردم و عکسها رو بهش نشون دادم زد زیر گریه زاری کمی دلداریش دادم و با دست اشکهاش رو پاک کردم رام تر شده بود به خودم جرات دادم کمی نوازشش کردم و گونه هاش رو می بوسیدم اولش امتناع میکرد ولی بهش گفتم وقتی اون اونجا خوش میگذرونه تو چرا به خودت سختی میدی دیگه آروم شد. کمکم لبش رو میبوسیدم و اونم همراهی میکرد روسریش رو در آوردم مانتوش رو اروم درآوردم یه پیراهن مردونه تنش بود سینه هاش بزرگ بود و شلوار کرپ پاش بود چیزی که توجهم رو جلب میکرد کون بزرگش بود از روی پیراهن سینه هاش رو میمالوندم داشت بعد از 2سال رو ابرها سیر میکرد کم کم دکمه های پراهنش رو باز کردم بدن سفیدش با اون سوتین مشکی رنگش خودنمائی میکرد شروع به خوردن گردن و بالا تنش کردم بعد شلوارش رو در آوردم حالا لخت با یه شرت سفید رو به روم بود به اتاق خواب بردمش و خوب بدنش رو با دست و زبونم لیسیدم و شورتش رو در آوردم حسابی بعد از 2 سال خودش رو خراب کرده بود کسش کمی مو داشت ولی بی نظیر بود بزرگ و خوش استیل بعد از کمی خوردن ارضا شد حالا نوبت من بود لباسام رو در آوردم و ولو شدم روش و لب گرفتن حالا نوبت کس 2 سال کیر ندیدش بود خیلی آروم سر کیرم رو به بهشتش مالش دادم بعد از کمی لیز شدن به داخل فشار دادم واقعا تنگ و داغ بود بعد از کمی تلمبه زدن برای بار دوم ارضا شد و من سرعتم رو بیشتر کردم بعد از 5 دقیقه داشتم ارضا میشدم کشیدم بیرون و پایان آبم رو روی شکمش ریختم کمی خجالت کشید و من بغلش کردم و بوسیدمش و دو بار دیگه هم باهم سکس کردیم که در مجموعه 3 بار ارضا شد بعد لباسامون رو پوشیدیم واومدیم توی حال. بهم گفت اون زمان که با هم بیرون میرفتیم خیلی دوست داشتم با هم باشیم بعد از اون جریان بارها در مواقعی که پا میداد باهم سکس میکردیم و من بارها از کون خوشگلش هم کردمش بعد از چند سال شوهرش با یه خانم برزیلی ازدواج کرد و به ایران نیومد و اونم طلاق غیابی گرفت ولی تو پایان این سالها با کسی بغیر ازمن سکس نکرد اگر از داستان خوشتون امده بگید تا ماجراهای دیگمون رو براتون تعریف کنم.نوشته آرین لوتی

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *