مریم صورت باریکی داشت. تو نگاه اول می گفتی لاغر ترین دختر جهانه. ولی نه. صورت لاغر نبود. بدن هم نبود. یکجور تراشیدگی توی همه چیزش رعایت شده بود. لب های پهنی که باریک بنظر میاومدند. باسنی که لاغر و کوچک به چشم میخورد. دستهای لاغر. کمر باریک. پاهای لاغر. ولی نه. تازه وقتی توی اتاق روی مبل های سبز خونه ی رفیق تونستم به بدنش برسم. دیدم که نه. تازه گوشت های به استخونش رو دیدم. تازه دست روی لب هاش که کشیدم فهمیدم. تراشیده و پرداخته شده بود. لاغر بود. ولی خشک و بی گوشت نبود. لباس پوشیده بخاطر خانواده ی شوهر. تحمیل های دسته بندی شده برای کنترل زندگی و پول. همه ی این ها رو از بدنش دور کردم. همان لباس سرمه ای تن داشت که توی عروسی. روی زانوی من نشسته. جلوی دیدم به پنجره رو گرفته بود. موهاش کوتاه بود. دست بردم روی تن باریک میانش. روی کمر مرمریش. زیپ لباس رو پایین کشیدن. لب هام رو به پوستش رسوندم. دستم برای پیدا کردن ساعدش رفت جلوی تصویر. روی ساعدش دست کشیدم تا انگشت هاش. بوی دهانش. بوی صورتش. بوی زیر موهاش. همه رو توی بینی فرو بردم. برای روزی که خونه تنها خوابیده ام. تا تن من تن اون رو به یاد داشته باشه. از روی زانوم بلندش میکنم. در نرمشی آرام لباس ها از تن ها بیرون می افتادند. دست من روی تن لاغرش میرسید. دست سفید اون به پوست قهوه ای من. « میدونستم همینطوری باید باشه پوستت.»روی مبل نشستم. کیر سیاهم رو توی دهانش کرده. گرم. خیس. دهان کس دوُم. دهان از کُس دیوانه کننده تر. روی لب های پهنش میکشید. روی صورتش. دست انداخته بود. انتهای کلفت کیر رو قاپیده بود. سر گوشتی اون رو به لب هاش میکشید. بعد باز بالای سرش رو میدیدم. لب هاش رو ته کیرم حس میکنم. باز بیرون میکشه. به نفس افتاده.« خمارشم. بکنش توی کُسم». همینطور که میخورد. دهانم باز شد.« میخوام پاره ات کنم». دیوونه تر میشد و تن لاغرش روی زمین تکونی میخورد. کیر من رو با ولع فرو میداد. زبانش زیر کیرم. بعد بوسه هاش به این کیر.بلندش میکنم. معصوم و کیرخواه. توی صورتش میگم« کیر من رو میخوای؟». سرش رو تند تند تکون میده. میفتیم روی هم. خوردن سینه ها. کوچک. نرم. بوسیدن نوک سینه ها. بعد صورت بردن به کُسش. صورت کشیدن به کس تنگش. زبون کشیدن توی کُس. موهای سرش رو توی دست میگیره. « وای دارم دیوونه میشم». بلند میشم. تن باریکش اوی تاریکی عصر توی سالن خونه همچون شبحی لغزان توی رویا. « همه ی زندگی من یک رویاست. حالا تو هم توی این رویا سهیمی مریم». متوجه نه. بدن میفهمه. می ایسته. ایستاده کیر من میره لاس کون لاغر سفیدش. میچسبم بهش. لب ها. زبان ها. زبان این گفت و گو رو فراموش کن. رقصی توی سیاهی دهان هم به راه میندازیم. رد و بدل شدن بوی دهان نفس ها وخیسی دهان ها. بهترین قسمت همین. دهان. دهانت مریم دهانت.تلنبه زدن ها باید شروع بشن کم کم. سرپا دست هاش به دیوار. در بر گرفتنش. فرو بردن کیر توی سوراخ تنگ پذیرنده ی کُسش. کس کوچک و خواستنیش. « وای. محکم بزن. توش بزن». بعد این تن لاغر رو گاییدن. الهه ای رو گاییدن. بی امان. برای ورود. مالیده شدن تنها به هم. دست بردن به سینه ها. در دیوانگی رقصیدن و کیر که تا توی گرمای کسش فرو رفته. « وای. بکن. محمد. من رو بکن. » دیوانه شده. برگشته و ملتمس به من خیره. چشم هارو می.بنده. گاییدن. مدام گاییدن.نوشته کایوگا
0 views
Date: December 9, 2018