سلام من هومنم 29 سالمه و میخوام یه خاطره براتون بگم که برای هر کدوم از دوستام که گفتم یا باورشون نشده یا به سختی قبول کردن.ولی انصافآ و وجدانآ حقیقته.اینو بدونین که من هم قدم و هم اندامم و قیافم جوریه که تو خیلی جاها باعث جلب توجه دیگران میشه و البته این موضوع چندین بار منجر به لا رفتن کونم و ساک زدن بنده شده که خیلی هم بدم نیومده.یه روز نسبتآ گرم تابستون مغازه رو بستم که برم خونه اومدم در ماشینو باز کردم دیدم توش خیلی داغ شده سریع کولرو زدم و یه چند دقیقه ای مکث کردم تا خنک بشه همینجور که وایساده بودم یه مرد میونسالی زد به شیشه و گفت مسافر میبری؟(اینو بگم که ماشین من تاکسیه)منم گفتم اره کجا تشریف میبرین؟گفت ترمینال.گفتم باشه سوار شو.گفت فقط باید اول بریم دم هتل و وسایلمونو برداریم بعد بریم.گفتم مشکلی نیست سوار شو. یه لبخندی زد و گفت صبر کن الان میام.چند ثانیه بعد دیدم در جلو باز شد و یه خانوم سوار شد بعدش اقا در عقبو باز کردو رفت عقب نشست.تعجب کردم ولی به روی خودم نیاوردم.پیش خودم گفتم شاید بنده خدا زنه مریضه یا یه مشکلی داره اومده جلو نشسته اخه صندلیای ماشین من نسبتآ عقبه.خلاصه راه افتادم و پرسیدم هتلتون کجاست؟اقاهه گفت خیابون پشتی.تو مسیر همینجور فکرم مشغول این جلو نشستن خانومه بود.از کنار عینک افتابیم چند بار وراندازش کردم و دیدم ظاهرآ که چیزیش نیست.با خودم در گیر بودم که اقاهه با لهجه … گفتبریم زودتر وسایلمونو برداریم برسیم به ترمینال.گفتممگه بلیطتون چه ساعتیه؟گفتبلیط نگرفتیم ولی اینجا موندنمونم فایده ای نداره.گفتمچرا؟گفتتو این شهر شما اصلآ بهمون خوش نگذشت .گفتمااا چرا؟مگه چی شده؟گفتهیچی پدر اصلآ حال نکردیم.گفتمای پدر مگه خوب گشت و گذار نکردین؟اینجا جاهای دیدنی زیاد داره که؟فلان جا …. ….. …. ؟بازم گفتنه اصلآ حال نکردیم.اینبار زنه هم گفتاره حال نکردیم.یه کم مکث کردم حس کردم منظوری دارن.گفتممن متوجه نمیشم حال نکردیم یعنی چی؟گفتنبالا خره حالی نکردیم دیگه.تقریبآ اطمینان داشتم که اینا یه منظوری دارن.گفتماخه چه حالی نکردین؟نکنه دنبال مشروب میگشتین گیرتون نیومده؟گفتن نه.گفتمخیلی ببخشیدا من متوجه نمیشم اگه حس میکنین کمکی از من بر میاد رک بگین تا من بفهمم چی میگین؟ایندفه مرده گفتحال دیگه پدر حال.یه نگاهی به زنه کردم دیدم لبخند میزنه الحق خوشگلم بود.گیج شده بودم.گفتممعذرت میخوام اگه منظورتون اون حاله شما که جنستون جوره؟دیگه پس چرا شاکی هستین؟مرده گفتاره ولی دسته جمعی حال نکردیم.اینو که گفت داغ شدم پیش خودم گفتم اینا چشونه؟دیوونه ان؟گفتمخب حالا به نظرتون چیکار باید کرد؟گفتهیچی اگه یه ادم با حال پیدا نشه بریم بهتره.منم سریع گفتماکه بشه چی؟با خوشحالی گفتخیلی خوب میشه که.مرده گفت کسی سراغ داری؟گفتمبه فرض که داشته باشم.کجا میخواین حال کنین؟اصلآ چجوری میخواین حال کنین؟گفتهر جا بشه هر کاری گفتی .پرسیدهستی؟یه کم ترسیدم گفتم نکنه کلک باشه بخوان بکشوننم یه جایی یه بلایی سرم بیارن؟بعدش به خودم گفتم خره اگه بخوان ببرنت جای خلوت چیزی ازت ببرن که چیزی همرام نیست نهایتش بخوان بکننت که اونم من خیلی بدمم نمیومد.دل زدم نه دریا و گفتماره هستم کجا بریم؟اون گفت هر جا تو گفتی میریم ما که اینجا مسافریم.الکی یه امتحان دیگه هم کردم که خیالم راحت بشه که ریگی به کفششون نیست گفتممن یه جا سراغ دارم مال دوستمه ولی خودشم هست .گفتباشه بریم.به خودم گفتمد بیا حالا چیکار کنم؟الکی گوشیمو ور داشتم و زنگ زدم وگفتمور نمیداره حتمآ رو سایلنته.حالا چیکار کنیم؟زنه گفتخب بریم هتل ما.گفتمنمیشه پدر نمیذارن.گفتمیشه اگه سه تایی با هم بریم میذران.بعدشم اونجا هتل نیست مسافر خونست.گفتمخب بریم.چند دقیقه بعد دم مسافر خونه بودیم مرده پیاده شد کنار مسافر خونه پارکینگ بود با زنه رفتیم ماشینو پارک کنیم دست گذاشتم رو پاش خوب مالی بود.گفتمجریان چیه این چی میگه؟گفتهیچی راست میگه میخوایم حال کنیم.گفتممن پول ومول ندارما.گفتنمیخواد بیا بریم میخوایم حال کنیم.خوشبختانه مسولش گیر نداد وسه تایی رفتیم بالا تو اتاق که رفتیم زنه رفت تو حموم و مرده تعارفم کرد بشینم.حقیقتش خیلی ترسیده بودم ریده بودم تو خودم.مرده بلند شد شلوارشو در اورد وبا شرت و زیر پوش نشست به خودم گفتمالانه که کیرشو که داشت میمایدو در بیاره بیاد بالا سرم یه قلچماقم از بیرون بیاد و خلاصه حسابی بکننم و زنه هم بشینه بخنده.تو همین فکرا بودم که مرده صدام کرد و گفت کجایی؟نیستی اینجا؟دیدم راستی راستی کیرشو در اورده شق شق شده بود البته نا گفته نمونه کیره با حال و کلفت و خوش استیلی بود.دهنم اب افتاده بود.گفتببینم چیکار میکنیا.خوب بهمون حال میدیی یا نه؟هنوزم نمیدونستم قراره اونجا بدم یا بکنم؟یه دفعه دیدم خانوم خانوما با شورت و سوتین از حموم اومدن بیرون.وااای که چه هیکلی داشت.اصلآ از رو لباس قابل تشخیص نبود.جووووووناومد طرفمو نشست رو پام دیگه حسابی قاتی کرده بودم کیر اقا؟ هیکل خانوم؟مونده بودم سراغ کدومشون برم که خانومه مشکلمو حل کرد و لبشو گذاشت رو لبم دستمم کشید و برد رو سینهاش که وااای عجب سینهایی داشت.با کمک ماد مازل لخت شده بودم و کیرم بی شباهت به سنگ نبود .داشتم پرواز میکردم که ………… در اتاقو کوبیدن.منم به معنای واقعی کلمه ریدم تو خودم.گفتمحتمآ جناب قلچماق تشریف فرما شدن.خلاصه مرده سریع لباس پوشید و رفت دم در و با خنده با یه قوری چایی برگشت و گفت ما بدون چایی روزمون شب نمیشه تو بالا اومدن به مسوول مسافر خونه سفارش دادم.شما به کارتون ادامه بدین داشتم لذت میبردم.دوباره خانومه با پشتکار پایان زحمت ابول بولی رو که از ترس کوچولو شده بودو کشید و سنگش کرد.با خانوم مشغول بودم که اقا هم اضافه شد اومد کیرمو گرفت تو دستش و بدون معطلی شروع کرد به خوردنش.حالا فهمیدم حکایت چیه.زنه رو نشوندم لب تخت و شروع کردم به خوردن کس قشنگش وای که چه حالی میداد زبونمو میکردم لای کسش خیلی کس توپی داشت.خیس خیس شده بود.مرده هم لای پای من ول کن کیرم نبود.زنه رو خوابوندم رو تخت کاندومو زدم و وااااااااااااااااااااااااااااااااد گذاشتم دم کسش یواش یواش هلش دادم تو جوووووووووووووووون چه کس تنگ و با حالی بود.یه چنتایی که تلمبه زدم مرده اومد و دستمو کشید و گفت اگه میخوای بزارم بکنیش باید اول منو بکنی.منم بدون چون و چرا شرطو قبول کردم و گفتم باشه اصلآ تو هم اگه خواستی منو بکن.گفت.راستی؟گفتماره.گفتباشه حالا بیا فعلآ بکن.خلاصه گذاشتم دم کون اقا و هل دادم یه کم سفت بود ولی رفت توش.بدک نبود حالی میداد داشتم میکردمش ولی از فکر اون کیر با حالش بیرون نمیومدم دستمو بردم زیر شکمشو کیرشو گرفتم واقعآ کیر بود.گفتدوسش داری؟گفتماره دوست داشتنیم هست.خانومه هم بیکار وای نمیستاد با لبای نرمش از من پذیرایی میکرد.زنه دستشو اورد رو کمرمو رفت پایین تا رسید به کونم گفتواقعآ کونم میدی؟گفتماگه خوب بکنن اره .تو چی؟گفتمن نه فقط کس از عقب دوست ندارم.کیرمو در اوردم و کاندومو عوض کردمو زنه رو خوابوندم و از پشت کردم تو کسش .اصلآ یه حال عجیبی بود هر مدلی با هر کدومشون میکردم دیوونه وار لذت داشت.خانومه چار دست وپا بود و داشتم میکردمش که یدفعه کیر داغ اقا از کنار گوشم اومد دم دهنم.فقط کافی بود دهنمو باز کنم تا کیر دوست داشتنیش بره تو دهنم یه کم که براش خوردم گفتم میخوای منو بکنی؟گفتنه من از کردن لذت نمیبرم اگه میخواستم بکنم که کس به این توپی هست که؟از دیدنش بیشتر حشری میشم.گفتمباشه پس بشین تا حشریت کنم.نشست رو مبل منم نشستم لبه تخت روبروش زنه هم اوردم رو به اقا و پشت به من نشست رو کیرم وای که تا ته کیرم تو کسش بود پاهای زنه رو باز کردم و با دست شروع کردم به مالیدن کسش دیگه صداش داشت به جیغ تبدیل میشد که ارضا شد وخر کیف شده بود.منم چند ثانیه بعدش ابم اومد که برای لذت بردن بیشتر اقا ابمو ریختم بیرون روی زنه.حالا نوبت مرده بود که با کمک من و زنه ابش امد .فقط نکته مهمش این بود که اقا طالب شد ابشو بریزه رو من که همین کارم کردو پاشیدش رو سینه و دهن من .بعدشم سه تایی حموم کردیمو اونا شماره منو گرفتن تا هر وقت دوباره اینجا اومدن بهم زنگ بزنن که تا الان بعد از 3 سال هنوز نزدن ولی امیدوارم که بزنن.نوشته هومن
0 views
Date: November 25, 2018