سلام بچه ها من حمید هستم خیلی وقت هست که داستان سکسی میخونم اما میدونم نصفش الکی هست اما میخام یه خاطره که تازه برام اتفاق افتاده رو براتون بنویسممن 21 سالمه چند تجربه نیمه سکسی و سکسی هم دارم یه بار نشسته بودم جلو کامپیوتر که پدر اومد گفت میخای بریم مشهد پا بوس امام رضا منم گفتم خالا بیبینم تا چی میشه منم تو یه سایت فلش بودم داشتم چت میکردم که یدفه تو مغزم خورد بزار واسه اون موقعه که مشهدم یکی رو جور کننم آخه مشهد یه روز بیشتر فادیه نداره بیشتر آدم خسته میشه ما هم یه هفته با هوا قرار بود بریم تو این فکرا بودم که یدفه یه نفر مخفف مشهد تو بود پی ام دادم گغت مشهدی یه 21 سالشه منم برای این که نپره گفتم 23 سالمه رفتم رو مخش و مخشو زدم گفتم میام مشهد پیشت شماره رو گرفتم و اون روز که داشتم میرفتم هم گغتم که من شوخی نکردما دارممیامرسیدم فردگاه زنگ زدم بهش دیدیم خاموشه یه تف بزرگ تو دهنم جم کردم انداختم به شانسم و کلمه زیبای به تخمم رو به زبان اوردم رفتم سوار تپلف شدم یه ساعت خورده ای تو راه بودیم که رسیدیم فرودگاه مشهد و پدر اینا هم دداشتم میرفتن سمت هتل که دیدم موبایل داره ونگ ونگ میکنه شماره شهری مشهد بود که زنگ خورد بله خانم خودشون بودن من هم اون تف که انداخته بودم پاک کرذم یه زنگ زدم قرار شد شب هم دیگه رو بیبینیم اونم ساعت 12 شب که فهمیدم اونا بالا شهر میشننند من وسظ شهر که بخام برم یه ساعتی رو الافم یکم با هم حرف زدیم هی بهش میگفتم منو دعوت کن خونتون بلخره شب شد از این که برم فردا بیبینمش داشتم میمیردم خابم نبورد صبح زنگ زدم و من هم تازه خابم برده بود نفهمیم ساعت 11 اینا بود که زنگ زدم که بیا ببینمت اونم یه جا تو وسط شهر قرار گزاشتیم فکر کنم تقی آباد بود یه کافی شاپ رفتیم یه 8 هزار تومن من پیاده شدم و قرار شد بره خونه منم برم هتل رفتیم شب شد زنگ زدم فلانی کجاایی گفت بیا وکیل آباد منم یه تاکسی در بست کردم رفتم ویکیل آباد تو کوه بیابون بود که یه دفه دیدیم مثل جن اومد جلوم من هم دیگه خودمونی تر شده بودم بهش دستم انداختم گل کردنش و ررفیتم یه جایی بود ساکت نیم دونستم چی کار کنم آخه دختره چادری بود من هم زیاد فکر نمی کردم که این کاره باشه یکم داستان دری وری تعریف کرد و گفت حمید چقدر تو خوبی گفتم برای چی گفت که آخه معمولا پسرا همشون هی خودشونو میمیالن به منو و از این حرفا که بهش گفتم من اینجوری نیستم و باید خود دختر بخاد که یسری سوال از دوست دختر قبلی سکسی شد ماجرا خلاصه فهمیم پدر این کارس من شوت بودم گفتم گوشتو بیار جلو که در گوشت یه چیزی بگم تا این که گوششو اورد جلو منو یه بوس انداختم رو گونه هاش یدفه دیدم نیشش تا بناکوش باز شد منم دوباره گفتم یه چیز دیگه در گوشت بگم گه دباره گوشه شو اورد جلو من یه بوس دیگه کرم و با اون دستم با لاله گوشش ور میرفتم هی بوس میکردم صورتتشو که یکم دیدم رنگش عوض شد و لبشو گزاشت روی لبای من من هم یه للب گرفتم و هی لب میگرفتم وای چه حال میداد تو هوای آزاد لب یه دفه رفتم سر گردنش و خورردن گردنش وای چه کردنی داشت خیلی صاف بود که یدفه دیدیم این دختره سینه هم دداره دستمو از رو گزاشتم رو سینه هاش وای چه سینه های داشت گفتم قلبت مال من که دستمو از رو مانتوش کردم تو سینه ها و سوتینو زدم کنار وای چه حالی بود سنه هاش شق شق شده بود هی میمالوندم که آهش در اومدم دیدم خیلی بی کاره دستشو گرفتم بردم سمت گیرم که یدفه دستش رفت تو شلوارم وا کیر من هم دیگه متری مشد گررفت منم خودمو جمع کردم و دستمو تو شرتش کردم وای خیس خیس بود یکم حالم بهم خورد آخه کسش پشمالو بود این برای من میمالید من هم برای اون دگه داشت آبم میومدم یه ده دقیقه ای داشت کیرمو میمالون که خودم کیرم در اوردم گفتم بخخور گفت زشته یه وقت یکی بیاد گفتم نه من هواسم هست تا کیرم دید مثل نخورده ها افتاد به جونش و میخورد منم که کمر زیاد سفتی ندارم یه دو دقیقه که خورد آبمو با فشار زیاد پاشیدم تو دهنش وای منم عادت ندارم جغ بزنم پر آب دهنش پر آب شد که نمی تونست حرف بزنه که دییدم داره گریه زاری میکنه میگه چرا ریختی تو دهنم منم مجبورش کردم تا آخرشو بخوه خیلی ناراحت شد از این که من این کارو کردم منم مثل کرگدن افتادم گفت پاشو بریم خونه ما منم که دیدیم اوضاع جوره گفتم باشه بریم خونه شما وای چه خونه ای داشتن با لا شهر بود خیلی مشتی بود دوبلکس تا وارد خونه شدم پراهنم رو در اودم و با شلوار لی راه میرفتم که یدفه منو کشوند سمت اتاق خاب من هم که دل و جون نداشتم پرت شدم که دیدیم داره سینه های منو میخوره من هم نگاه میکردم خیلی باحال بود که یه دفعه خودش بالا تنشو لخت کرد و من هم گغتم سینه میخام و دوباره افتادم به جونش اون کیر منو میخور من هم از از رو شرت واست میخوردم و کنار زده بودم وای دیگه حالم داشت به هم میخورد هی موهای کسش میرفت تو دهنم دیدم بنده خدا دختره و پرده داره فهمیدم که باید از جلو بندی کار نممیدی می تونستم اما نامردی بود رفتم عقب یه دید زدم دیدیم بله خانم بچه کونی تشریف دارن دور کونش سیاه سیه بود که با یه اشاره انگشتم رفت تو که یه آهی کشید که قلب بنده داشت وا می ایستاد دیدم داره کیر منو میبله هموشو و چیزی وای کون پارش نمیزاره که که گاز کوچولو به چوچولشو ردم که یهو یه حیغ زد که پایان پشمای من سیخ شد بلندش کردم و یه لب گرفتم حالم به هم خورد بو اب کیر میی داد و کیرو گراشتم در کونش و ای چه با حال بدونه اینگه چیزی بگم رفتم تو نه سری نه صدایی من هم جلو عقب شدم که دیدیم اونم داره کمکم میکنه داغ داغ شده بودم دستمو میمالیدم لای کسش و هی اون ناله میکرد که دیدیم مکس کرد و شل شد من هم دیدم ان طوری گفتم آآبمو میخایی بخوری یا برزم تو کونت که انگار آب خوردن رو دوست نداشت راضی به آآب تو کون رختن شد من دریچه آآب باز کردم تو کونش پایان آآبمو خالی کردم تو کونش وای اومد جلو آب کیرم از کونش میچکید وای دیگه نا نداشتم نفش بکشم که یه دفه چشامو بستم خابیدم یه نیم ساعت بعد پاشو حمید برو گم شو که مادرم اینا دارن میان من حول کردم که برم شلوار اینا رو جمع کردم پوشیمدم و زدم بیرون خدافظی کردم که دم در یه تاکسی بود سوار شدم رفتم به سمت هتل دست تو جیبم کردم دیدم وای هرچی پول داشتم دختره برداشته و لختم کرده من هم به تاکسی گفتم برگر تا برم پولو بگیرم که گفتم برو گم شو ساعت مچی مو جا پولش برداشت ساعت 230 هزار تومنی برای 8 هزار برداشت منم پیاده کر هر چی زنگ زدم بر نداشت من کونه رو کردم اما پولی که دادم پول 30 تا کس هم بیشتر بود بعد رفتم حمام و رفتم حرم که توبه کنم انشالله خوشتون بیاد و براتون جالب بوده باشهنوشته حمید
0 views
Date: November 25, 2018