معتاد کون دادن شدم

0 views
0%

سلام پسری هستم ۱۸ ساله میخوام داستانی رو براتون تعریف کنم که واقعیت داره و بدجوری به من تجاوز کردند.متن خاطره این داستان مال دو سال پیشه دومین بارم بود که قلیان کشیدم یک روز یکی از دوستام بهم زنگ زد و گفت خونمون خالیه بیا قیلیان بکشیم منم اول دفعه هام بودم که قلیان میکشیدم گفتم باشه دیگه کدوم یک از دوستان رو دعوت کردی گفت علی ومحمدو رضا هم دعوت کردم منم که خانوادم داشتن میرفتن شهرستان عیادت داییم تصادف کرده بود من بخاطر مدرسه نرفتم.رسیدم خونه دوستم رفتم تو و نشستم و براشون گفتم خانوادم رفتن منم قلیان میکشیدم تو اطاق بودیم یک دفعه محمد رفت در اطاق رو کلید کرد و کلید رو جیبش گذاشت منم اصلا خبر نداشتم که میخوان چه کار کنن بعد محمد بهم گفت پسر به خوشکلی تو ندیدم واقعا راست میگفت بعد گفت یک کون بهمون میدی منم گفتم شوخی نکن من از این کارها متنفرم بعد گفت بلند شو منم بلند شدم از عقب چسپید به کونم منم بهش حرف زدم و خواستم هر طوری شده کلید رو ازش بگیرم و در برم بعد اون سه تا دوستشم بلند شدن منو کوبیدن زمین حدود نیم ساعت با حرف میخواستن راضیم کنن منم هی میگفتم نه بدم میاد آشغالها بعد همشون لخت شدن و بهم زدن و به زور پیراهن و زیر پیراهنم رو در آوردن دو تاشون برعکسم کردن و دستام رو بردن پشت و بستن منم گفتم ول کنین داد میزنم ها بعد بخاطر اینکه داد نزنم با روسری دهنم رو بستن و به زور شلوارم رو در آوردن بعد هر چهارتاشون کلی قرص خوردن تا دیر آبشون بیاد اما محمد گفتن بعدا میخورم بعد محمد به کیرش ریکا زد تا خیلی دردم بیاد و دوتاشون برعکسم کردن و پاهام رو باز کردن محمد هم هی محکم میزد به باسنم طوری که قرمز شده بود بعد کیرش رو گذاشت دم کونم منم هر کاری میکردم راه فرار نبود دوتاشون گرفته بودنم رضا هم گوشیش رو دست گرفت و گفت بچه ها ازش فیلم بگیریم تا همیشه بکنیمش و از ترس آبرو که فیلم رو نشون ندیم بهمون کون بده بعد شروع به فیلم گرفتن کرد یک دفعه حس درد وحشتناکی کردم محمد از پشت کیرش رو فرو کرد تو وای من درد میکشیدم اونا میخندیدن شروع کرد به تلمبه زدن سنگین و هی بهم میگفت بچه کونی باید امروز سیر گاییده بشی ومیگفت آخرش کردمت بعد دستمال دهنم رو برداشتن علی به زور کیرشو کرد تو دهنم و میزد تو گوشم و موهام رو میگرفت ومیکشید تا نتونم سرم رو ببرم عقب کیرش در بیاد بعد دیدم تو کونم گرم شد فهمیدم محمد آبکیرش رو ریخته توش بعد گفت فهمیدی چرا قرص نخوردم تا با آبکیر بکنیمت و کونت به خارش بیفته بعد کیرش رو در اورد به رضا گفت خودم فیلم میگیرم تو برو با کیر بزرگت پارش کن از کیر رضا میترسیدم آخه خیلی بزرگ بود منم یهو خواستنم از زیر دستشون در برم که محمد گفت بگیریدش کونش رو به من بکنید با یک کمربند میزد به باسنم خیلی درد داشت بعد منم گفتم غلط کردم هرکاری بگین میکنم فقط نزن بعد دراز کشیدم رضا گفت بچه کونی پاهات رو بالا کن منم کردم و کیرش رو کرد تو کونم و عقب جلو میکرد بعد دراز کشید روم وبا سینه هام که کمی شبیه مال دختراس بازی کرد و لیس میزد و گاز میگرفت منم از ترس این که بزننم هیچی نمیگفتم و درد کونم رو تحمل میکردم بعد لای گوشهام رو لیس زد و زیر گردنم هم همینطور بعد علی گفت رضا بلند شو و تلمبه بزن تا برای من ساک بزنه بعد صاحب خونه همونی که دعوتم کرده بود اسمش عباس بود که هنوز هم لخت نشده بود با محمد شروع به قرص خوردن کرد و قلیان میکشیدن رضا هم هی تند تند منو میکرد بعد دو تا از انگشتاش رو با کیرش خواست بکنه تو کونم منم زدم زیر گریه زاری میگفتن جوون بعد از چند دقیقه درد شدید کونم باز تر شد و دردم کمتر شد بعد عباس گفت رضا برای دو کیره آمادش کن منم نفهیدم چی میگه بعد از یک ساعت پایان رضا آبش آومد و همش رو ریخت تو کونم بعد به زور بردنم رو تخت با دستای بسته دستام رو باز کردن و عباس اول دراز کشید رو تخت و منم روش طوری که شکمهامون بهم چسپیده بود بعد محمد یکی از دستام رو بست به یک میله تخت و اون یکی دستم هم به اون یکی میله بعد عباس گفت بچه ها ریکا رو بریزین رو کیرم تا دو کیره راحت بکنیم منم گریه زاری میگردم و گفتم منظورت چیه عباس گفت بچه کونی میخوایم دوتا کیر همزمان بکنیم تو کونت منم هی گریه زاری و التماس میکردم فایده ای نداشت کیرش رو کرد تو بعد علی هم یواش یواش باهاش همزمان کیرش رو کرد تو وای چه دردی داشت میخواستم بیهوش بشم بعد عباس از زیر دستاش رو به سینه هام میزد و دهن گذاشت تو دهنم با هم میکردن تو منم با خودم گفتم الان تموم میشه ساعت 9شب شد و جفتشون ابشون رو همزمان کردن تو کونم و ولم کردن دستامم باز کردن بعد با بی حالی گفتم برم خونه دیگه گفتن تازه اولشه تا فردا صبح باید کونت سر کیرمون باشه منم گفتم غلط کردم گه خوردم بزارین برم بعد محمد و رضا منو بردن حمام تو حمام هم ول نمیکردن محمد سرپا منو چسپوند به کاشیهای حمام و کیرش رو فرو کرد تو زیر دوش حمام شروع به کردن کرد بعد دراز کشیدیم رضا از زیر محمد از بالا جفتشون کیرشون رو کردن تو کونم بعد محمد گفت بسه بلندم کردن و با تیغ موهای پاهام وبدنم رو تراشیدن و از حمام بیرون اومدیم بیرون و هر چهارتاشون باهام حرف زدن هر طور شد راضی شدم و کم کم کونم به خارش افتاد فکر کنم مال آبکیرها بود دوست داشتم دوباره منو بکنن بهشون گفتم خیلی حال میده چند نفر بکنن کون ادم خندیدن و گفتن خوبه تو از امروز مثل خانم جنده لاشی مال ما چهارتا هستی منم گفتم باشه هر چه شما بگین بعد گفتم کیر میخوام هر چهارتاشون کیراشون رو راست کردن اول برای محمد ساک میزدم طوری کیرش رو میخوردم که راضی باشه بعد رضا تحمل نیاورد کونم رو قمبل کرد و کرد توش منم هم کون میدادم هم ساک میزدم واقعا حال میداد میگفتم جوون همتون منو بکنین کیرتون رو تا ته بکنین تو کونم باور کنین دست خودم نبود خوشم میومد بعد رضا گفت محمد بذار من بذارم تو دهنش داره آبم میاد بعد از چند دقیقه ساک زدن برای رضا آبش رو ریخت تو دهنم مزه عجیبی میداد هر کاری میخواستم بکنم که تفش کنم از دهنم قبول نمیکردن منم مجبور شدم همشو خوردم بعد رضا رفت استراحت بکنه بعد عباس و محمد منو خوابوندن یکی از زیز و اون یکی از بالا نامردها دو کیره میکردن منم در حین دادن برای خودم جلق میزدم بعد از چند دقیقه آبم اومد بعد حس کردم از این کارها بدم میاد به زور از زیر دستشون در اومدم اما ول کن نبودن بی وجدانها من فرار کردم تو پذیرایی خونشون که در برم دیدم در کلیده بعد دیگه هرچی داد میزدم کمک فایده ای نداشت رضا هم از خواب بیدار شد بعد هرچهارتاشون اومدن و بردنم تو اطاق در رو کلید کردن و گفتن بچه کونی دیگه تقصییر خودته راضی میدادی و میرفتی و با مشت ولگد بهم میزدن دستام رو بردن پشت و بستن منم نمیزاشتم کاری بکنن منو زدن زمین کون به هوا عباس که ورزنش زیاد بود نشست رو پشتم تا تکان نخورم علی هم پاهم رو بست و کیرش رو خوشک گذاشت در کونم محمدم میزد تو صورتم و موهام رو میکشید خیلی درد داره ادم پاهاش بسته باشه کون بده کیر علی هم خوشک بود بخاطر اینکه زجر بکشم وای وقتی رفت تو و عقب و جلو کرد از کونم خون اومد اینقدر فشار میداد بی شرف که نگو بعد میگفتن اگه راضی میدادی اینقدر زجر نمیکشیدی حالا هم راضی باشی فایده نداره اینقدر منو مسخره میگردن دلم میخواست بمیرم واقعا تجاوز خیلی بده بعد محمد گفت بچه ها یک تفریح با حال بکنیم رفت یک جای نوشابه بزرگ آورد و در حالی که پاهام بسته بود گذاشت در کونم داد زدم علی کیرش رو کرد تو دهنم بعد هرکاری میکرد نمیرفت تو بعد با کرم امتحان کرد باز فایده نداشت و محکم با پایان زورش جای نوشابه رو فشار میداد بعد دید تو نمیره کونم رو قمبل کرد منم گریه زاری میکردم تا نصفه رفت تو کونم خیلی درد داشت پایان کونم خون بود بعد روی میز کامپیوترش رو خالی کرد و منو سر پا طوری که بخوابونه و لی پشتم به اون باشه از اون طرف میز رضا سرم رو گرفت و کیر کرد توی دهنم بعد منم گریه زاری میکردم و عذاب میکشیدم دوباره جا نوشابه رو آورد و کرد تو و فشار میداد تا ته رفت تو بعد عقب جلو کرد و درش آورد بردن تو حمام منو خم کرد و دستام روی کاشی بود کونم به محمد بعد کیرش رو کرد تو کونم و گفت اذیت کنی بیشتر از این زجر میکشی یکدفعه دیدم تو کونم داغ شد و میخاره شاش کرد تو کونم بعد منو دراز کردن کف حمام و کیرهاششون رو در اوردن و شاش کردن روم منم دستام و دهنم بسته بود بعد حمامم دادن و بردن بیرون و دقیقا ساعت 12شب بود که عباس گفت میرم دنبال مریم و ندا دوتا دختر فراری بودن که تا اون موقع خانه یکی دیگه بودن بعد محمد گفت وای به حالت اگه جلوی اون دخترا هر کاری بگیم نکنی منم گفتم چشم دوتا دختر رسیدن عباس هم همه جریان رو براشون تو راه گفته بود. همشون توی پذیرایی نشستن و منم لباس کردم تنم بعد رفتم پیششون مریم گفت این یارو بچه کونی هستش عباس دوست داریم دادن یک پسر رو ببینیم محمد و علی رفتن استراحت کنن و من موندم با عباس و رضا منم تو دلم میگفتم خدایا منو بکش چطور جلوی دوتا دختر بذارن کونم بعد عباس در حالی که روی مبل نشسته بود گفت بیا بشین رو پاهام منم رفتم دخترا گفتن برو بذاره کونت تا ما کیف کنیم منم روشلواری نشستم رو کیر عباس و اونم دست میزد به سینه هام و تی شرتم رو در اورد و شلوارم هم در اورد اون و رضا بخاطر اینکه جلوی دخترا خراب نشن فقط زیپ شلوارشون رو باز کردن و کیرشون رو در اوردن منم از خجالت اب میشدم بعد برای عباس ساک میزد تا ابش بیاد با ابکیر منو بکنه بعد از چند دقیقه گفت بیا بشین روش نشستن اون روی مپل نشسته بود و منم رو کیرش بالا پایین میکردم بعد از چند دقیقه ابش اومد همش رو ریخت تو کونم منم اینقدر بدم میومد دخترا نگاه کنن بجایی که اونا کون بدن من داشتم میدادم ندا گفت رضا تلمبه سنگین بزن به این بچه بچه کونی تا حساب کار دستش بیاد بعد از رو کیر عباس بلند شدم و چسپوندنم به دیوار و خمم کردن و رضا کرد تو و تند تند تلمبه میزد منم ای ای میکردم عباس گفت بیارش تا دو کیره بکنیمش بعد منو خوابوندن وجفتشون کردن تو دخترا هی میخندیدن و کیف میکردن مریم گفت یکیتون ابتون رو بریزه تو کونش اون یکی هم رو صورتش ام عباس ابش نمیومد ولی رضا همش رو ریخت رو صورتم بعد محمد امد و گفت یک جایزه داری میتونی یکی از این دخترها رو انتخاب کنی و باهش حال کنی منم خوشکله رو انتخب کردم مریم بود بعد فقط با مریم و محمد رفتیم تو اطاق رو تخت ازمریم لب گرفتم و لخت شد و خوب سینه هاشو خوردم و خوابوندمش رو تخت که محمد گفت سه تا یی حال کنیم گفتم منظورت گفت مریم دراز بکش کونت به این باشه تا بکنه تو منم میزارم کون تو در حالی که منم میذاشتم کون مریم محمدم اومد پشت من و کیرش رو کرد تو کونم بعد از چند دقیقه دیدم خیلی حال میده هم بکنی هم بکننت واقعا با حال بود بعد محمد وقتی تلمبه میزد به کونم منم میکردم کون مریم انگار دنیا مال من بود بعد به محمد گفتم برای همیشه منو میکنی گفت چشم به شرطسی که رضا هم باشه ولی بقیه نفهمن بعد گفتم محمد ابتو بریز تو کونم فدات بشم همش رو خالی کرد تو کونم منم ابم رو ریختم روی کمر مریم از اون شب به بعد روزی یکبار فقط محمد و رضا منو اگه خونه باشه میبرن خونه میکنن اگه خونه نباشه یا میبرن زیرزمین خونه رضا اینها یا میبرن کوه یا نوبت نوبت توی دستشویی مدرسه منو میکنن در هر صورت نزدیک یکساله که هر روز مثل خانم این دونفر هستم خیلی هم برام لذت داره بهدون بگم که کون دادن مثل اعتیاد وسوسه داره حتی از اعتیاد هم وسوسش بیشتره بخاطر همینه که مجبورم بهشون کون بدم. چاره ای ندارم چون ازم فیلم دارن اگه ندم به زور منو میکنن. در ضمن جواب این سوال رو بهم بدین که چکار کنم تا از دست این نامردها رهایی پیدا کنم.خداحافظ

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *