من احمد هستم، و 15 سالمه ،من روز های زوج به کلاس زبان میرم تا حالا 7 ساله که کلاس میرم ،طی این چند سال پایان معلم های من مرد بودن تا این یه سال پیش که برای کتاب جدید به کلاس رفتم و دیدم معلم جدید یه خانم بود که 24 سالشه و بعد فهمیدم که مردم نداره بعد از چند جلسه بعد که تابستون شروع شد اون گاهی اوقات پا هاشو از کفش در می آورد و پا های تقریبا درشت با لاک بنفش داست من پای دخترا رو خیلی دوست دارم و می خام لیس بزنم و هر وقت که پاشو در می آورد من مجذوب پاهای اون می شدم اسمش که بعد ها فهمیدم فاطمه بود .یه روز رفتم کلاس و اون به من گفت که خیلی خوب انگلیسی حرف میزنم و گفت توی ضبط یه متن انگلیسی که برای پایان نامه می خواست با دونفر دیگه کمکش کنم که شمارشو بهم داد که اگه وقت داشتم بهش زنگ بزنم،آخه من برای کنکور میخونم،و یه روز که هوس کردمو یادش افتادم به گوشیش زنگ زدم گفت که باید برم خونشون منم به دروغ به ممانم گفتم با دوستام میرم بیرون بعدم میرم کلاس ما ساعت 5 تا630 کلاس داشتیم و اون موقع ساعت 3 بود و منم رفتم و نمیدونم چقدر بعد ولی رسیدم خونشون روم نمیشد اما با هر بدبختی که بود رفتم خونه اون خودش تنها بود اما با پدر و مامانش و برادر و برادر زنش که با اونا زندگی میکردن تو یه خونهی بزرگ تقریبا 400 متری بئدن اما اونا همه رفته بودن خونه ی پدر خانم برادرش،و یه ساپرت با دامن پوشیده بود ساپورتش رنگ پا بود برای من شربت آورد و بعد از حدودا 10 دقیقه گفت که بریم ضبط کنیم گفتم که بریم اون روی صندلی نشت و من پیش مایکروفون بودم و وسط کار که داشت یه چیزی رو تنظیم میکر با زانو رفتم جلو و وانمود کردم دارم نگای صفحه کامپیوتر میکنم و دستمو گذاشتم روی پاش بعد از یه دقیقه که درست شد باز شروع به ضبط کردن کردیم که از کوچشون صدای دعوا می اومد اون رفت از پنجره نگاه کنه و منم گفتم که چی شده و به بهانه ی نگاه کردن به بیرون رفتم و خودمو چسبیدم بهش بعد از یه چند دقیقه دستامم گذاشتم رو شونه هاش دعوا تموم شده بود اما اون همین طور وایساده بود من کمکم فشار میدادم به پنجره که گفت احمد گفتم چیه و یکم خودمو عقب کشیدم و ترسیده بودم گفت بریم کارو ادامه بدیم گفتم بریم گفت از رو کولم بیا پایین تا بریم سرمو انداختم پایین و رفتیم بعد که کار تموم شد ساعت 4 بود گفت وایسا ساعت 5 با هم میریم کلاس گفتم اگه زحمت نیست باشه گفت بیا تا فیس بوکمو چک کنم منم دوبازه به همون شکل روی زانوم وایسادم و دستامو گذاشتم روی پاش بعد از چند دقیقه دیگه دستامو میکشیدم روی رونش که گفت میخوای بریم رو تخت تو منو ماساژ بدی یه دفعه پاشد گفت پاشو منو با زور کشید تو اتاق دیگه و منو خابوند و پاهاشو با ساپرتش گذاشت دهنم کپ کرده بودم بعد گفت بیا کسمو بلیس منم که روم باز شده بود خوابیدم روشو یه دله سیر لباشو بوسیدم بعد کمر به بالاشو لخت کردم یکم سینه هاشو لیسدم وخوردمش که آهههههه میکرد که خیلی بهم حال می داد و بعد دامن و ساپورتش رو کندم و انگشتای پاش که همیشه آرزوشو داشتم با عرق بین انگشتاش خوردم بعد یه دل سیر کسش رو خوردم که ارضا شد کیرمو دراوردم بزارم دهنش اول گفت نمیتونم اما بعد کردم داشت آبم میومد که گفتم بسته چون میخواستم هنوز ادامه داشته باشه بعد گفتم کاندوم دارین گفت تو اتاق دادششم هست رفتم برم بیارم اون جا یه اسپری دوام دهنده دیدم زدم به کیرمو و کاندوم آوردم که اون بندازه به کیرم بعد که داشت کاندوم رو میبست می زدم به صورتش که وقتی آرایش کرده بود قرمزش کرده بود و بعد خواستم بزارم کسش گفت که نه پرده دارم بعد یه دل سیر انگشت و تف زدم به سوراخ کونش و بعد با کیر کونش رو انقدر گاییدم که عرق از سر و روی اون و من میبارید و داد میزد بسته و بعد آبم که داشت می اومد کاندوم رو باز کردم و پایان آب رو ریختم تو دهنه گرمش و بعد دیدم دیره خودمو جمع کردم و گفتم بلند شو بریم کلاس گفت ساعت 7 و تازه باید 6 ساعت بخوابم تا حالم بیاد سر جاش بعد از اون، جلسه بعد که دیدمش حس میکردم کونش گنده تر شده بعد از هفت جلسه هنوز قسمت نشده باز با هم سکس داشته باشیم اما یه بار که تو کلاس تنها بودیم بوسیدمش این یه داستان واقعیه. نوشته احمد
0 views
Date: November 25, 2018