مقابله به مثل سمیرا جون

0 views
0%

سلام من سینا هستم 26 سال 175یه روز سمیرا با اکبر ( شوهرش) دعواش شده بود اکبر به من زنگ زد گفت سمیرا رو زدم حالش خوب نیست بیا ببریم دکتر منم با عجله رفتم خونشون دیدم بله سمیرا داره اروم اروم گریه زاری میکنه سر اکبر داد زدمو گفتم بیشعور این چه کاریه که تو کردی دلم واسه سمیرا سوخت گفتم پاشو حاضرشو زنتو ببریم دکتر که سمیرا جون گفت نه نمییام هرچی گفتم قبول نکرد .ازشون علتو پرسیدم اکبر گفت این خانم زبوندرازه بعد سمیرا جون گفت اره ایشون با یه دختره دوسته تو گوشیش اس ام اسشو خوندم البته راستشم میگفت .بعد از اون خونشون همیشه مشاجره بود منم که پسر دایی اکبر بودم ازش 2 سال بزرگتر بودم میانجیشون بودمیه روز دیدم گوشیم زنگ خورد دیدم سمیرا جونمه جواب دادم گفت که زود برم خونشون وقتی رسیدم دم درشون سمیرا اومدو درو وا کرد رفتم تو دیدم خبری نیست خونه ساکته گفتم چی شده گفت میخام بات حرف بزنم گفتم اکبر کو گفت سر کار .اخه اکبر 48 ساعت خونه بود 48 ساعت اداره .گفتم چی شده گفت خسته شدم میخوام جدا شم اون هنوز با دخترس که یهو اومد چسبید بهم پایان بدنم لرزید خدمو کشیدم عقب گفت سینا جان تو میدونی اون داره به من خیانت میکنه منم همه جوره باش حرف زدم اما نشده منم میخوام مثل خودش باشم و دباره چسبید بهم و گفت اگه قبول نکنم میره با یکی دیگه حال میکنه بعد چادرشو ازاد کردو افتاد پایین خشکم زد با یه سوتین وشرت قرمز توری که سینههاش مسل بلور میدرخشید سایزشونم 75 اینا میشد ورونای سفیدو توپلش که دهنمو بست دباره چسبید بهمو لباشو گذاشت رو لبام شروع کرد ب خوردن لبام 1_2 دقیقه خورد ومنم دیگه حشرم زد بالا گفتم اگه من نکنم کس دیگه حالشو میبره باهاش همراه شدم لباسامو در اوردو رفتیم تو اتاق خواب روی تخت دباره لب تو لب شدیم دستمو گذاشتم رو سینههاش که یه اهی کشید تنتن لبامو میخورد فهمیدم به سینهاش حساسه بد گردنشو خوردم که به خودش میپیچیدو اه اوه میکرد دیگه اون خیلی حشری بود سوتینو باز کردم سینهاشو با ولع میخردم اونم دیگه داشت جیغ مکشید رفتم سراق کسش شرتشو دادم پایین دیدم خودشو کاملا اماده کرده بوده کس سفید بی مو که خیس خیس بود منم کس ندیده افتادم به جون کسش سمیرا جون جیق میزد ومیگفت سیناااااااا بکن منو جرم بده عشقمممنم منم تنتر لیسش میزدم که هو تموم بدنش لرزید ارضا شد منم اب کسشو میلیسیدم رفتم بالا لب گرفتیمو گفت فقط بزار تو کسم گفت ساک میزنی برام عزیزم گفت حالا بعدن الان فقط کیر کلفتتو بکن تو دارم میمیرم منم تا گذاشتم دم کسش خودشو هول داد پایین پایان کیرم رفت تو یه جیق اروم زدو منم شرو به تلمبه زدن کردم اه اوه جوووون بکن محکم تر مردم تویی اخ بکن تنتن بکن همینجوری میگفتو سینهاشو میمالید که دباه ارضا شد منم داشت ابم میومد گفتم سمیرا جون ابم چیکار کنم پاهاشو دور کمرم قلاب کردو فشار داد گفت همشو بریز تووووو منم با این کارش تحریک شدمو همه ابمو تو کسش خالی کردم لب دایی بوسیدیمو رفتیم حموم تو حموم هم باز کردمش از اون روز اکبر که میره من میرم پیش سمیرا جون تا صب اونو 8_9 بار میکنمش اونم دیگه با اکبر جرو بحث نمیکنهامیدوارم خوشتون اومده باشه دوست دارمممممم سمیرااااااا جوننوشته سینا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *