من، سرقت و سپیده

0 views
0%

اسم من فرازه و دانشجو هستم.این هم بیشتر از این که داستان سکسی باشه ، یه خاطره است.بگذریم…خاطره برمیگرده به حدود 1.5 سال پیش.دوستم زنگ زد و گفت کامپیوترمون خراب شده اگه زحمتی نیست بیا یه نگاهی بهش بنداز.منم که کار خاصی نداشتم همون موقع شال و کلاه کردم که برم ببینم جریان چیه.خلاصه رفتم اما از اون جایی که دفعه ی قبلی یه از خدا بی خبری ماشینمو خط انداخته بود ، مجبور شدم برم چند تا کوچه اون طرف تر پارک کنم.خلاصه داشتم از پیاده رو میرفتم که یهو یه صدایی مثل صدای جیغ بچه گربه اومد.یکم اینور اونور رو نگاه کردم اما چیزی ندیدیم که باز صدا تکرار شد.دقت که کردم دیدم صدا داره از توی خونه کناری که یه خونه ویلایی بزرگ و شیک بود میاد..اولش خواستم برم اما از اون جایی که ذاتا آدم فضولیم ، با بدبختی از رو دیوار پریدم بالا و دیدیم 3 نفر که صورتشون رو پوشوندن دارن خونه رو وجب به وجب میگردن یه دخترم اون جا وایساده داره گریه زاری میکنه.فهمیدم که اینا سارقن.منم سریع گوشیمو در آوردم به 110 زنگ زدم.همون جور اون بالا مونده بودم و نمیدونستم باید چیکار کنم.فقط داشتم نگاه میکردم و خدا خدا میکردم که پلیس زودتر برسه که یهو دیدم یکی از مردا رفت سمت دختره و موهاشو کشید (بعدا بهم گفت که میخواسته ببینه پولا کجاست) اون دختره هم جیغ زد که یهویکی از مردا شروع کرد به باز کردن کمربندش.فهمیدم بی ناموس میخواد تجاوز کنه به دختره بیچاره.منم همینجور مونده بودم و نمیدونستم چیکار کنم.دلم میخواست خودمو به ندیدن بزنم و برم اما وجدان لعنتیم اجازه نمیداد.(رزمی کار بودم و بدن ورزیده ای داشتم ، اما حریف 3 تا خلافکار شدن هم کار آسونی نیست.)فرصت زیادی نداشتم.چت چت بودم و مغزمم کار نمیکرد.تو یه لحظه تصمیم خودمو گرفتم و همون جا هم اشهدمو خوندم.(بماند که با چه سختی از رو نرده ها و حفاظ پریدم پایین و دستام پاره شد) رفتم سمت در که خوشبختانه باز بود.رو پیش خون یه گلدون بود.برش برداشتم و رفتم جلو تا رسیدم بهشون.خوشبختانه پشتشون بهم بود اما دختره یهو نگاه کرد بهم و باعث شد اونا متوجه من بشن.مجبور شدم گلدون رو پرت کنم سمتشون که دختره رو ول کنن.فقط هدفم این بود که دختره رو دور کنم ازشون.از درگیریمون همین قدر بگم که تو 2 تا اتاق مجبور شدم جلوشون وایسم تا دختره فرار کنه که من 5 ضرب چاقو خوردم به اضافه ی مقادیر زیادی مشت و لگد.اما خب تلفاتی هم بهشون وارد کردم.از اون جایی که کار ما کتک زدن و کتک خوردنه ، تونستم زنده بمونم.با هر جون کندنی بود دختره رو .حدودا 20 دقیقه درگیریمون ادامه داشت تا پلیس رسید.منم همون جا به خاطر خون زیادی که ازم رفته بود بیهوش شدم که سریع منقلم کردن بیمارستان.نمیدونم چند ساعت گذشته بود که به هوش اومدم و اولین چیزی که دیدم صورت دختره بود که کنار تختم خوابش برده بود.ظاهرا نصف شب بود.یکم این ور اون ور رو نگاه کردم که دوباره سرم گیج رفت و خوابم برد.ظهر روز بعد بود که هوش اومدم.با دوستم تماس گرفتم که بیاد دنبالم و شمارم رو دادم به سپیده که اگه کاری داشت تماس بگیره و جدی هم فقط به همین قصد دادم اصلا دنبال دوستی و اینا نبودم.(بماند که دوستم فکر کرده بود من مردم و بعدش هم وقتی رفتم سراغ ماشینم دیدم باز هم روش خط کشیده بودن )یک روز گذشت تا زنگ زد و ازم تشکر کرد و خواست همدیگه رو تو پارک ببینیم.رفتم اون جا.از خودش گفت از خانوده اش.برام تعریف کرد که دزده نامزدش بوده که ظاهرا شگردشون واسه کلاه برداری این بوده.بعد برام از خودش گفت که اسمش سپیده است و 22 سالشه.گفت خانوادم واسه ختم یکی از اقوام رفته بودن اصفهان اما من چون درس داشتم مجبور شدم تهران بمونم و….منم از خودم گفتم .حقیقش من خیلی ازش خوشم اومده بود.دختر خیلی خوبی بود.حس خاصی بهش داشتم.چند ماهی با هم دوست بودیم که منو به خانواده اش معرفی کرد.از اون به بعد بود که رابطمون خیلی صمیمی تر شد.چند روز بعد تولدش بود.منم بدون این که بفهمه همه دوستاش رو دعوت کردم تا سورپرایز شه.(برنامه این بود که از چند روز قبل هیچکی جواب تلفنش رو نده تا نتونه از کسی دعوت بگیره).خلاصه میدیدم که پکره و حالش خیلی گرفته است اما به روش نمیاوردم.روز تولدش رفتم دنبالش و یکم گشتیم بعد بردمش خونه مون.وقتی دید همه اون جا منتظرشن از خوشحالی اشکش در اومد.خلاصه زدیم و رقصیدیم تا نوبت کادو ها رسید. وقتی که کادو رو بهش دادم چند ثانیه تو چشام نگاه کرد و بعد جلوی همه ی دوستاش منو بوسید.نمیتونم حسم رو تو اون لحظه توصیف کنم کسایی که تجربه اش رو داشتن میفهمن چی میگم.خلاصه جشن تولد تموم شد.من موندم و اون و 2 تا از دوستاش که خواهر بودن و یه خونه که به گه کشیده شده بود از مشروب بگیر تا خورده چیپس و حتی استفراغ با هر بدبختی بود خونه رو قابل سکونت کردیم که دوستاش عذر خواستن و گفتن ما دیرمونه باید بریم.اما سپیده که میدونست خونه باید تا فردا مثل دسته گل بشه دلش سوخت و موند تا کمکم کنه.2 ساعتی مشغول تمیزکاری بودیم.منم که از صبح مثل خر کار کرده بودم دیگه جدا داشتم میمردم.خلاصه خونه رو که جمع و جور کردیم من مثل جسد افتادم روی مبل.اونم اومد کنارم نشست و خودشو جا کرد تو بغلم.خیلی خسته بودم اما شدیدا فاز سکس برداشته بودم.شروع کردم به بازی با موهاش که دیدم دستمو گرفت تو دستاش.چند ثانیه ای با موهاش بازی کردم و واسه تست یه گاز ریز از لاله ی گوشش گرفتم خوشبختانه چیزی نگفت.یکم روم باز شد و این دفعه لاله گوششو خوردم.بعد رفتم سراغ گردنش و شروع کردم به میک زدن که دیدم دستمو داره چنگ میندازه.فهمیدم که خوشش اومده واسه همین محکم تر و بیشتر خوردم.تو همین فاز بودم که برگشت و لبمو بوسید.منم نامردی نکردم و تا جایی که میشد خوردم لبشو.مزه اش عین عسل بود هرچی میخوردم بیشتر حریص میشدم .لبش رو حسابی خوردم و بعد زبونمو کردم تو دهنش تا میتونستم زبون و همه جاشو لیس زدم.اونم تحریک شده بود و گردن و لپامو میخورد.منم از رو لباس سینه هاش رو گرفتم که خودش در آورد لباسشو.یه سوتین مشکی تنش بود که بندش رو باز کردم.سینه های خیلی خوش فرمی داشت.البته از سایز دلخواه من یکمی کوچیک تر بود اما استایل شاخی داشت،سفید بود با نوک صورتی.روش خوابیدم و شروع کردم به خوردن سینه اش که صدای آه آهش بلند شد.منم حشری شده بودم و شلوارشو از پاش در آوردم.یه شرت پلی بوی خیلی سکسی پاش بود.کسشو از روی شورت مالوندم بعد درش آودرم.باورم نمیشد…یه کس ناز صورتی نسبتا تپل جلوم بود.با این که سینه هاش زیاد بزرگ نبود اما کون و کس نسبتا تپلی داشت.با انگشتام با کسش بازی میکردم اونم از رو شلوار با کیرم بازی میکرد.منم یادم افتاد که هنوز لباس تنمه سریع درشون آوردم و گذاشتم راحت بازی کنه.شروع کردم به خوردم پاهاش و رونش تا این که به کسش رسیدم.مطمئن نبودم خوشم میاد یا نه.اول یکم زبون زدم… دیدم اون قدرا هم که فکر میکردم بد نیست.شروع کردم به خوردن کسش که دیدم وحشی شد و شروع کرد چنگ انداختن و سرمو پایین تر میگرفت تا بیشتر بخورم کسشو.تا چند دقیقه کارم این بود که کسشو بخورم و کیرمو فقط بمالم روش و باهاش بازی کنم که دیدم جوری لرزید که انگار زلزله اومده.چند ثانیه همون جور خوابیده بود بعد بلند شد و منو خوابوند و شروع کرد به خوردن کیرم.اولش فقط لیس میزد اما کرد تو دهنش.خیلی خیلی بد میخورد واسه همین بگی نگی دردم گرفته بود.منم سینه هاشو مثل خمیر میمالوندم ظاهرا اون خیلی بیشتر از من حال میکرد دوباره خوابوندمش و برش گردوندم به عقب و شروع کردم لپ های کونشو گاز گرفتن.گفتم بکنم تو کونت؟ که یهو عین جنی ها پرید و گفت نه خواهشا آدم باش دردم میگیره منم که دیگه داشتم از شق درد میمردم سوراخ کونش رو لیس زدم و 2 تا از انگشتام رو کردم توش و بازی بازی کردم که دیدم داره سرخ میشه گوشاش.ظاهرا خیلی درد میکشید.بعد 3 تا از انگشتام رو کردم تو که صداش در اومد.یکمی کس و سینه هاشو مالوندم تا آروم شد.بعد شروع کردم به خواهش تمنا که بذاره از کون بکنمش.اول راضی نمیشد بعد ازم قول گرفت که اگه دردش اومد بیخیال شم.منم کیرمو گذاشتم دمه سوراخ کونش و آروم فشار دادم تو اما نمیرفت تو.دوباره شروع کردم با انگشت ور رفتن.بعد 10 دقیقه دوباره کیرمو گذاشتم رو کونش و فشار دادم.فقط سرش رفت تو اما چنان جیغی کشید که من گفتم الان همسایه ها میریزن اینجا.دم دهنشو گرفتم و کیرمو فشار دادم که جیغش بلند تر شد.یکمی تلمبه زدم و درش آوردم و دوباره کردم تو.چند دفعه این کارو کردم تا این که آروم تر شده بود اما کاملا مشخص بود درد داره.پوزیشنمون هم به این صورت بود که من کامل روش خوابیده بودم ، با یه دستم با سینه هاش بازی میکردم و با اون یکی کسشو میمالوندم.یکمی راضی شده بود انگار دردش کمتر شده بود.منم همین جور از کون کردمش که حس کردم آبم داره میاد.تملبه هام رو سریع تر کردم و آبم رو ریختم رو لپای کونش.چند دقیقه ای لخت تو بغل هم ولو بودیم منم کماکان کسشو میمالوندم که گفت فراز خیلی دیرم شده باید برم خونه.دستمال آوردم یکمی تمیزش کردم بعد لباس پوشیدم و سوارش کردم که برسونمش.وقتی رسیدیم یه ماچ سفت از لبام کرد و گفت امشب بهترین شب زندگیم بود.اینم از اولین تجربه من با سپیده.هنوزم که هنوزه با همیم.امیدوارم که خوشتون اومده باشهنوشته‌ فراز

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *