منشی نه چندان زیبا ولی تودل برو

0 views
0%

سلام برهمه دوستان دفتری داشتم که برای اجرای کاری دنبال سرمایه گذار بودم تا یه روزی یکی از دوستان یه خانمی معرفی کرد به میترا اومد دفتر شرایط کار با اون صحبت کردیم ودرصد پورسانت و این حرفا رفت یه چند روز دیگه امد و از نگاهاش فهمیدم طالب ما شده من 45 سالمه واون 30 سال خلاصه انروز شب دعوتش کردم شام و جاتون خالی غذایی خوردیم و رفت تا 2روز دیگه اومد گف برای هماهنگی کار ها احتیاج ببه یک خط تلفن و یک اطاق داره براش ردیف کردیمو مشغول شد تا یه شب گفت مهمان من بریم بیرون گفتم همسرتون ناراحت نمیشه گفت جدا شدم و از این جور داستان ها منم رو خانم شوهر دار حساسم خلاصه با شک وتردید گفتم میشه طلاق نامتو بیاری ببینم اونم قبول کرد و فردا اورد منم اوکی کردم دیگه به اون نزدیک شدم یه شب ساعت 12 بود زنگ زد گفت با خونه حرفش شده جای نداره بره منم گفتم بیا خونه ما که گفت نه خانمت ناراحت میشه گفتم پس چیکار میخوای بکنی گفت اگر اجازه بدی بیام کلید بگیرم برم دفتر گفتم من میام دفتر در وباز میکنم برو تو در میبندم میرم هنوز اطمینان نداشتم تا صبح اومدم دیدم همهجا رور تمیز کرده مثل دسته گل اطاق منو برق انداخته بود منم خر کیف شدم غروب خواستیم بریم گفت پدر ومادر اذیت میکنن اگر اجازه بدی من اینجا بمونم منم گفتم اوکی رفتم براش شام گرفتم رفتم شب ساعت 1 بود شک کردم گفتم شاید این کسیو بیار دفتره از این حرفا رفتم دفتر ساعت 2 در یواشکی باز کردم رفتم تو چراغها خاموش رفتم تو اطاقش دیدم لخت مادر زاد رو مبل خوابیده یه پایپ و کمی ش هم رومیزه منم حقیقتش سیستم بدنم جوریه هیچ چیز روم اثر نمیکنه حتی مواد فقط مشروب حالم جا میاره بیدارش کردم حول شد پایپ تو دستم دید رنگش عوض شد گفتم بازم داری گفت نه بخدا گفتم حیف حوس کرده بودم با هم بکشیم یه دفعه خندید خوشحال گفت مگه اهلشی گفتم نه اما هر زمان هوس کنم یا پا داشته باشم اره خندان بلند شد برام ردیف کرد برام میگرفت تا کام بگیرم خلاصه اون شب تا 9 صبح که بقیه دوستان میمومدن 8 بار کردمش فقط از جلو شیشه که میدونین شهوت را به اوج میرسون تا یکسال یعنی تا قبل عید امسال کار ما همین بود الان از کنارم رفته حوصله ندارم و حس میکنم که خیلی دوسش دارم حوس بوی تنش گرمای کوسش سینه های نازش باسن نرمش و لبهای خوردنیش همش تو ذهنم و داغونم کردهمیبخشید سرتون درد اوردم ولی دل گرفته بود درد دل کردم.نوشته مهرداد

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *