سلام به همه بر و بچه های گل ودوست داشتنی سایت داستان سکسی من دانیالم اینم اولین باریه که تو این سایت دارم مینویسم من تا به حال 3 بار سکس رو تجربه کردم 19 سالمه و در 18 و 19 سالگی سکس داشتم.بار اول رو میخوام براتون بنویسم اگر کم و کسری بدی خوبی هر چی داشت فحشم ندیدخانواده ما از 5 نفر تشکیل شده من پسر سومم و دو خواهر بزرگتر از خودم دارم کار ما طوریه که برای آوردن جنس به قشم میریم تا خرید کنیم و برای فروش بزاریم توی مغازه. ما عمده فروش مانتو اییم و به همین خاطر سالی یک یا دوبار مجبوریم با قطار بریم بندر از اونجا هم با لنج بریم قشم. برای اینکه هزینه سفر و هتل و … کم بشه همین طور سفر خوش بگذره ما با یکی از افراد فامیل میریم. سال پیش تابستون بعد از یک سال تحصیلی تخمی و نمراتی بس زیبا و درخشان بیکار توی خونه میشستیم و نامجو گوش میدادیم تا اینکه به گوشم رسید که میخوایم بریم قشم. از آقام پرسیدم که با کی ؟ گفت با خانوم معظمی و دخترش و مامانت . دادم رفت هوا که ای پدر من دیگه چرا بزار خودشون زنونه برن دیگه پدرم هم در کمال خونسردی گفت خفه شوآخه میدونین درسته قشم حال میده ولی اولا تو تابستون پدرت در میاد از گرما دوما من زیاد خوب با خانم ها کنار نمیام چون نه میدونم سر صحبت رو چجوری باز کنم نه با این غیبت کردناشون حال میکنم.خانواده معظمی که بحث ما سر مادر و دخترشه خانواده خونگرمین که علی رغم اینکه من زیاد تو مهمونیای فامیلی شرکت نمیکنم اما میدونم که خیلی به جوش و اهل بگو بخندند که تو این مسافرتم بهم ثابت شد. مادر خانواده اسمش ناهید و دخترش که دو سال از من بزرگتره مینو است.با همه کلکها و به مریضی زدن ها و اینها ما راهی شدیم اگه میدونستم چی در انتظارمه که با کله میرفتم.روز موعد فرا رسید همه خوشحال وخندون بودن من اعصابم کاملا کیری بود و از همون بدو قضیه شروع کردم به اخم و تخم.توی قطار ناهاره که خوردیم (ساعت 11 راه افتادیم) گرفتم خوابیدم بلند که شدم حواسم نبود شروع کنم به اخم و تخم ناهید خانومم شروع کرد به حرف زدن در مورد مدرسه و درس و از این کس کس و شعر ها که هر وقت بزرگترا حرف کم میارن میگن. من و مینو تا اون موقع حیا رو خفن رعایت کرده بودیم و حتی درست حسابی بهم نگاه نکرده بودیم.البته منم همچین قیافه آنچنانی هم ندارم که با یه نگاه مجذوب کنم ولی خوب قیافه معمولی دارم و مثل همه فشن میکنم و …مینو نه از اون حزب اللهیا بود نه از اون جنده لاشی هایی که دیگه خودتون میدونید یه دختر معمولی.سر درس و مدرسه که باز شد خود به خود انگار ما که تا اون موقع ساکت بودیم رو به حرف انداخت در مورد مدرسه درس و … حرف زدیم تو این مدت هی بگی نگی یه دیدکی هم به قنبل خانوم و برجستگی ها مینداختیم به فکر حرف رفیقم افتادم که میگفت اونایی که کون ندارن پستونها و کس های باحالی دارن تو این حال هوا بودم که گفت درسته؟؟ منم الکی گفتم آرهباز دوباره ساکت شدیم تا ناهید خانوم ومامان از من قیمت نکسوس رو پرسیدن منم برای اینکه دقیق بگم با گوشیم تو گوگل سرچ کردم و گفتم. یهو مینو رو کرد به من گفت شما گوشیتون اینترنتش براست؟ من برای اینکه سر شوخیو یه خرده باز کنم گفتم نه به چپ اونم نخندید کیر شدماصلا نگرفت یعنی چی گفتم آره چطور گفت آخه من هر چی باهاش ور میرم درست نمیشه شما بلدید گفتم بدید به من. خنگ اکسس پوینتش رو تنظیم نکرده بود درستش کردم و دادم بهش گفت مرس راستی ایرانسل فیلترشیکنم داره؟ گفتم فیلتر شکن برا چی یهو دستپاچه گفت برا فیس بوک میخوام. منم زیر لب گفتم آره ارواح عمت حاجی کسکش حروم زاده یه لحظه شک کردم شنید یا نه آخه یه نگاه خرکی کرد بهم. خلاصه بعد از اون دیگه راه افتادیم با هم در مورد سایت سکسی آویزون حرف زدیم و … داشتیم با هم حرف میزدیم وسط حرفش یهو جو گرفتتش کلش خورد بالای کوپه ( ما تختای بالا بودیم) سرش رو گرفته بود میگفت درد داره منم تو دلم گفتم اینم درد داره میخوای؟ بهش گفتم چیزیت شد گفت نه من و جو میگیره از این ک ……رید سوتی رو داد اومد بگه اوسکل بازی گفت ک… بقیشو نگفت یهو منم خوب چشام باز شد از هم خندش گرفت گفت خب حواسم نبود ببخشید. دو تایی خندیدیم منم اون رگه بچه پررو ایم زد بالا گفتم راحت باش گفت حالا ما یه سوتی نگفتم.یه دادیما.گفتم چقدر میدی به کسی نگم گفتی ک…( بقیشو نگفتم).یه نگاه بهم کرد منم اصلا حواسم به کس شعری که داشتم میگفتم نبود یهو روم و برگردوندم اونم همینجوری داشت نیگام میکرد یه جورایی خجالت کشیدم ولی بازم وقتی داشتم میرفتم پایین گفتم من با همه چیز راضی میشما (منظورم حتی با یه صد تومنی بود)ولی مثل اینکه اون یه جور دیگه منظورمو فهمید.رفتم پایین گفتم مادر من میرم دستشویی سر واگنیه چون این تهی خرابه آخرشم یه نگاه به بالا انداختم اومدم نمک بریزم گفتم هر چی ( یعنی هر چی بدی راضی میشم ) رفته بودم دستشویی با فراغ بال بعد از 5ساعت نشاشیده بودن داشتم میشاشیدم که در زدن. گفتم کسیه. باز دوباره در زدن گفتم پدر کسیه یهو دیدم مثل اینکه یه صدایی میاد رفتم دم در یکی میگفت منم باز کن مینو ام (مینو خیال کرده بود میگم میرم دستشویی تو بیا اونجا یه چیزی بهم بده) .درو باز کردم دیدم وایساده تو دلم گفتم جان ولی تومغزم هنگ کرده بودم یهو اومد تو در و بست منو نیگاه کرد. منم عین این اوسکلها داشتم نیگاش میکردم. یهو به خودم اومدم گفتم دستشویی داری؟ دیگه هیچی نگفت فقط اومد لبش رو گذاشت رولبهام من بازم جا خورده بودم انصافا درکم کنید منی که تا حالا سکس نکرده بودم و با فیلم سکسیو جق خودم رو ارضا میکردم حالا تو یه همچین وضعیتی بودم بچه های گلی که تا حالا سکس نداشتن بدونن که سکس واقعی با اون چیزی که تو فیلما میبینید از زمین تا آسمون فرق داره.مثل فیلما سعی کردم منم یه حرکتی کنم و لب بگیرم وتا حدودیم موفق بودم.کم کم راه افتادم شروع کردم به بوسیدنش تو ذهنم داشتم فیلم سوپرایی که دیده بودم رو بررسی میکردم لبای غنچه ای و خوشگلی داشت که با یه ماتیک کم رنگ قرمز رنگ شده بود.کم کم رفتم پایین رو گردنش و میبوسیدم و لبم و میکشیدم بهش جای ماتیک روی گردنش میدیدم. حسابی داغ شده بود گرمایی که از بدنش بیرون میومد رو قشنگ حس میکردم. چون خودمم یه همچین حسی داشتم داغی شدید داخل وبیرون بدن به همراه طپش فوق العاده سریع قلبم شروع کردم پایین اومدن و آروم شروع کردم به باز کردن دکمه های مانتواش . اصلا باورم نمیشد .دستمو روی کونش میکشیدم وسفت فشار میدادم باز دوباره شروع کردم به باز کردن دکمه ها وقتی دکمه آخر رو باز کردم خودش با شدت و و شهوت دو طرف مانتو رو گرفت و کنار زد دو باره اومدم بالا شروع کردم به بوسیدن گردن و بعدشم دوباره لباش خودمونیم خیلی با لبای کوچولوش حال کرده بودم همون طور که یه دستم به گردنش و اون یکی دستم روی کونش بازی میکرد اونم یه دستش رو از دور گردنم برداشت و کیر سیخ وکلفت منو از رو شلوار گرفت . انگار توی دلم ریخت طپش قلبم بیشتر شد و نا خودآگاه نفسم هم با گرفتگی خاصی همراه شد.از روی شلوار کیرم رو بالا و پایین میکرد یهو هلم داد که چسبیدم به دیوار دستشویی وحشیانه اومد سمتم صورتش یک نوع شهوت و حس وحشی گری داشت. معلوم بود شدیدا داغ شده بود و کیرم خیلی روش اثر داشته.یه خورده ازم لب گرفت بعد اومد یه خورده گردنمو خورد وای خدا چه حسی داشت. دکمه های پیرنمو دونه دونه باز میکرد و میرفت پایین آره بالاخره رسید به دکمه شلوارم خیلی سریع و با وحشی گری دکمه رو باز کرد و زیپ رو کشید پایین.از رو شورتم کیرمو گاز میگرفت. شورتمو کشید پایین کیرمو که دید سرشو بالا کرد و با شیطنت خاصی گفت چقدر کلفت وبا دستش یه خورده مالید. من عقده ای جقی یا جلقی هم گفتم عزیزم نمال بکن تو دهنت میمالی یهو آبم میاد هنوز کلی باهات کار دارم.کیرم رو از ته گرفت اول سرش رو لای دندوناش گذاشت یه خورده فشارداد. بعد یه خو رده یه خورده زیر کیرمو لیس زد اومد پاینن تا به تهش رسید.منم دستمو گذاشته بودم رو سرشو فقط چشم به دهنش بود. یکهو رفت سر کیرمو تا نصفه کرد تو دهنشو همین جوری تودهنش لیس میزد.واااایییی یه خورده با دهنش بالا پایین کرد که حس کردم یه حسی تو گلومه انگار یه چیزی داشت خفم میکرد با دست سرشو هل دادم جلو تا کیرم بیشتر بره تو دهنش .تا ته کیرم تو دهنش بودو اونم داشت لیس میزد بعد با یک حرکت آروم آروم سرشو اورد عقب و همینجوری که دندونشو میکشید به رگ زیر کیرم میومد عقب تا به سرش رسید که آروم لبشو گذاشت کناره های سر کیرمو لبگیران کیرمو از دهنش در آورد. گفتم عزیزم حالا نوبت منه گفت نه دانیال دیگه نمیتونم صبر کنم بزار توم گفتم عزیزم ما این جا هیچی نداریم اومدیمو یهو آبم ریخت توت چه غلطی کنیم؟ گفت نمیدونم تو رو خدا فقط یه کاری بکن چشمم افتاد به کون کوچیکش یه دست کشیدم لای کونش گفتم میخوای اینو برات یه خورده گنده تر کنم؟شروع کرد مانتو و لباس زیرشو در آورد حالا من موندم و اون سوتین که بکنم و برسم به اون سینه ها وااااایییییییییییییییییییی.بند سوتین رو با دستم باز کردم و باز هاج و واج موندم چه سینه های خوشگلی سرش متمایل به صورتی میزد و حسابی هم تیز شده بود برای اینکه بیشتر حشریش کنم سر سینه هاشو فشار دادم یهو صورتش یه شکلی شد انگار که یه کیر کلفت رفته باشه تو کونش حشر داشت میکشتش گفت دانیال فقط بکن تو جان من شروع کردم به خوردن سینه هاش نرم بود نرم همین فقط نرم یه خورده سرش لیس زدم که دیدم داره هل میده سرمو رو به پایین منم با اینکه خیلی رفته بودم تونخ سینش ولی میخواستم به اونم حال بدم رفتم پایین شلوارشو خیلی سریع کندم. یه شرت از اینا که پشتش هفتیه پوشیده بود. شورتو گرفتم کندم. یهو به خودم گفتم پدر ممد باید حرفتو طلا بگیرن گفته بود اینا که کونای کوچیک دارن کسشون خوشگله ها. کسش رو به صورتی میزد عین و همرنگ سر پستوناش یه خورده پشم دور بر کسش بود که نشون میداد این اواخر پشماشو زده ولی واقعا کس قشنگی بود که تو عکسا فیلمام من کمتر دیدم یه خورده زبون زدم بهش دیدم نه داره هلاک میشه لبشو گاز گرفته بود دستاشو دو طرف سر من فشار میداد زیر لب آی آی میگفت چشاش تنگ شده بود مثل اینکه میخواد گریه زاری کنه من دیدم اگه زیادی بخورم یهو ارضا نشه ما سوراخ از دست بدیم ولی وقتی دیدم تو اون حالته دلم سوخت یاد وقتی افتادم که داشت برام میخورد که چه حسی داشتم.تصمیم گرفتم همه جای کسشو بلیسم یه دقیقه بعد برم سراغ اون کونش.آروم آروم زبون میزدمو زبونمو تو و بیرون میکردم و به خودم میگفتم آخه احمق چرا این صحنه ها رو تو فیلمای سکسی میزدی بره؟آخه من از این صحنه ها اصلا خوشم نمیومد ( از کسلیسی ) تو این حال و هوا بودم که یهو حس کردم قلبم یه لحظه گرفت و افتاده نشستم رو زمین مینو رو نگاه کردم دیدم اونم داره منو با ترس نگا میکنه کیرم تو این شانس آخه کی ساعت 1115 شب شاشش گرفته بیاد بشاشه اونم واگن آخر که خر پر نمیزنه بهش گفتم هیچی نیست عزیزم بغلش کردم. گفت میترسم آروم زیرلب گفتم هیس آروم باش ببینه نمیایم بیرون بیخیال میشه میره گفتم بیا آروم باش صدایی ازت درنیاد بیا برات بخورم کستو گفت باشه یه 10 یا 20 ثانیه دیگه به طرز کاملا آماتوری براش خوردم که دیدم نه من تو اون حال دیگه شجاعتشو دارم نه اون. گفتم یه دقیقه وایسا برم ببینم شاید یارو فکر کرده خرابه رفته تو پشت در وایسا آروم گفت باشه ترس و تو صداش راحت تشخیص دادم.شلوارو شورتو کشیدم بالا الکی آبم باز کردم که مثلا آب ریختم درو باز کردم دیدم یه پسر 23 یا 24 ساله پشته دره اومد بره تو یهو یه فکری به ذهنم خورد گفتم آخ آخ دلم ببخشید دوباره رفتم تو. خوب چیکار میتونستم بکنم که یهو شنیدم از پشت در گفت ای پدر بیخیال بعدم صدای پا.آخیششش. گذاشتم یه خورده گذشت درو باز کردم دیدم رفته .درو بستم برگشتم دیدم مینو تکیه داده به دیوار دستشویی داره کسشو با دست میماله و لباشو گاز میگیره گفتم دیگه نمیتونم شلوارمو در آوردم شورتمم در آوردم مینو رو گرفتم گفتم عزیزم برگرد و بغلش کردم آوردمش دم دستشویی دستشویی . (دستشویی های قطارو که دیدین جلو دره و یه پله کوچولو میخوره میره بالا؟) دستاشو گذاشت روی میر دستشویی کلشو آورد پایین کمکش کردم کمرشو دادم تو تا یه خورده قمبل شه کونش.پاهاشو از هم وا کردم به قدری که از عرض شونه هاش بیشتر باز بود. روی یه پا نشستم و اون کون کوچیکشو بو کردم یه خورده پوست فوق العاده نرمشو لیس زدم ولی حال چندانی نداد بهم ولی معلوم بود حشر مینو رو برده بود بالا.یه کون قمبل شده جلوم بود . واییییی من خواب نیستم پسر تو همیشه منتظر این لحظه بودی ولی یه حس ترسی داشتم نمیدونم چی بود . مینو گفت دانیاااال.یهو به خودم اومدم یه خورده مایع دستشویی که کم هم داشت برداشتمو مالیدم لای کونش وای چقدر داغ بود . خیلی داغتر از اونی که همیشه فکر میکردم.لای کونشو با دست باز کرد تا من راحت بتونم به سوراخش مایع بزنم سوراخ تنگی داشت خیلی تنگ. دور وبرشو قشنگ مایع مالیدم بعدم یه خورده دیگه مایع زدم که دیگه مایع هم تموم شد.چون کونشو گرفته بود با دست حالت قمبلیش بهم ریخته بود با دست دوباره برگردوندم به حالت اول آروم بادستم کیرمو گرفتم با اون یکی دستم لای کونشو بازکردمو آروم گذاشتم دم سوراخش وای وای وای چه حالی بود آب دهنمو نمیتونستم قورت بدم آروم سرشو خواستم بکنم تو که انقدر مایع زده بودم که یهو سرش یه خورده بیشتر رفت تو کونش یهو سرشو گرفت بالا همدیگرو تو آیینه میدیدیم انتظار داشتم مثل همه فیلما و اکثر داستانا یه آی کوچیک بکشه یا دادش بره هوا یا… ولی فقط لبشو گاز گرفته زیر لب یه آی کوچیک گفت انگار داشت گریه زاری میکرد دیدم اینطوریه آروم آروم فشار دادم تو به وسطا رسیده بود که یهو گفت آی آی دانیال دانیال بیشتر نکن خیلی درد داره تورو خدا دانیال آِِییی . من حواسم نبود یهو یه خرده دیگه کردم گفت دانیال نکن تو رو خدا بعد حس کردم واقعا داره گریه زاری میکنه به خاطر همین تا همون جایی که تو کرده بودم در آوردم کردم تو در آوردم کردم تو من لبامو گاز گرفته بودم اونو تا آیینه میدیدم که داشت زجر میکشید پایان بدنم داغ بود عرق از سرو صورتم پایین میومد دستمو تو همون حالت بردم دم کسش ودور کسشو تند تند مالیدم از همه جهت بالا پایین . با اون یکی دستمم کمرشو گرفته بودممو عقب جلو میکردم حس کردم داره آبم میاد آه آه های زیر لبی مینو تند تر و دردناک تر شده بود آه آه آیییییییی آه لباش و گاز میگرفت و آه آه آِی یهو حس کردم دستم خیس شد کمرشم شل شده از حالت قنبلی در اومد. منم از آه های آخر اون یه حس آشنا بهم دست داد آبم داشت میومد فشار تو کیرم حس میکردم گفتم آآآآآآآآآ یهو با فشار آبم اومد چشامو بسته بودم حالی داشتم که خودتون بهتر میدونید حسیه که به این راحتیا نمیشه توصیف کرد حس خالی شدن کمر حس اینکه اون نفس تنگی میره و نفس های عمیق و خس دار میکشی کیرت یک خورده از حالت شقی خارج میشه و… کشیدم بیرون و با پایان وجود گفتم وای عجب چیزی بود مینو رو رسما نمیشد بلند کرد تکیه داده بود به میز دستشویی وسرشو گذاشته بود رو ی بازوی راستشو چشماشو بسته بود و یه دستشم بی تحرک دم کسش بودبا کلی بدبختی وشلی هر چه تمامتر بادستمال کاغذی و آب سر وته کثافت کاری و هم آوردیم قرار شد من اول برم و بگم که رفته بودم بعد دستشویی دم بوفه تا یه چیزی بخورم وداشتم بیرون رو نگاه میکردم مینو هم بگه دل درد داشته و داشته قدم میزده تا حالش بهتر شه من رفتم و مینو هم 15 دقیقه بعد من اومد وقتی اومد تو ودلیلشو گفت روی صندلی نشست بیحال بود و یه لبخند ملیح روی لبش داشتما دیگه از هم خجالت نمیکشیدیمبعد از قضیه دیگه سکس نداشتیم و تا خود امروز فقط با هم میریم بیرون. بعد از این که کردمش یه خورده کونش گنده تر ورو فرمتر شده ولی هنوز به نظر من کوچیکه ما روابط رومانتیک رو فعلا به سکس ترجیح میدیم . الانم با رضایت خودش این مطلب رو نوشتم . مینو عزیزم امیدوارم وقتی اینو میخونی ناراحت نباشی چون سعی کردم پایان جزییات بگم اسم ها و فامیل های بقیه بر طبق مصلحت تغییر یافته بود.نوشته دانیال
0 views
Date: November 25, 2018