منو اینهمه خوشبختی محاله

0 views
0%

سلام حسین هستم 17 سالمه و کرج زندگی میکنم خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به 4 ماه پیش میشه.خونه ما دو طبقست و من با پدر و مادرم در طبقه بالا زندگی میکنیم و فقط یه برادر دارم که از خودم 8 سال بزرگتره.داداشم دو سال پیش ازدواج کرد و طبقه پایین ساکن شد تا اینکه بعد از یه سال یه اپارتمان خرید و از اونجا رفت و طبقه پایین خالی شد .در ضمن بگم خانواده من به شدت مذهبی هستند .پدرم تصمیم گرفت طبقه پایین رو اجاره بده.اولین نفری که بنگاه برای طبقه پایین اورد یه دانشجو دختر بود که مادرم گفت چون از شهرستان اومده مجبوره در کرج خونه ای رو اجاره کنه.وقتی که برای دیدن خونه اومده بود من مدرسه بودم و این توصیفات رو مادرم بهم گفت .خلاصه قرار شد اون شب پدرم استخاره ای کنه و اگه خوب اومد فردای اون روز برن واسه قرارداد بستن جواب استخاره خوب اومد وفردای اون روز اون دختره که مادرم گفت اسمش سولمازه اثاثیش رو اورد.اولین باری که من سولماز رو دیدم فردای بعد از اومدنش بودمن حتی روز اساس کشی هم اون رو ندیدم چون کلاس زبان بودم.حدودا ساعت 1 بعد از ظهر بود و من تازه از مدرسه برگشته بودم و چون پدر ومادرم سر کار بودند طبق معمول کسی خونه نبودکه یکدفعه صدای زنگ خونه به صدا در اومددر رو باز کردمسولماز بود .برای اولین بار سولماز رو دیدم به قول خودمون عجب گوشتی بود.22سالش بود و پوستش سفید بودوزنش نکردم ولی حدودا بین 65تا75بود.اومده بود که از پدرم بخواد که بیاد واسش لامپای طبقه پایین رو عوض کنه و چون پدرم سر کار بود از من خواهش کرد که این کار رو واسش انجام بدم.من هم قبول کردم و گفتم شما برید من خودم تا 10 دقیقه دیگه میام در اولین برخورد خیلی با من خودمونی حرف زد و گفت حسین جون بیایامنتظرتم.من هم بعد از اینکه ناهارم رو خوردم رفتم پایین.در زدم بعد از چند ثانیه اومد در رو باز کردداشتم از تعجب شاخ در میاوردم فقط یه تاب صورتی تنش بود با یه شلوار قرمز چسبون و روسری هم نپوشیده بود تو این موقع با خودم فکر کردم یا سکس میخواد یا منو ادم حساب نمیکنهخلاصه رفتم داخل و لامپارو عوض کردم.داشتم میرفتم بیرون که گفت کجا این همه زحمت کشیدی بیا این شربت رو بخور بعد برو.روی کاناپه نشستم و شروع کردم به خوردن شربت که یهو اومد و کنارم نشستمن تا اون موقع سکس نداشتم و بالاترین خلافهام فیلم و عکس و جلق زدن بود و ارزو داشتم یه بار سکس داشته باشم.خلاصه شربت رو خوردم و خواستم برم بالا و به یادش یه جقی یا جلقی بزنم که سولماز گفت تو که پدر ومامانت سر کارند و بالا تنهایی بزار یه فیلم بزارم که با هم نگاه کنیم تا حوصلمون سر نره.منم بعد از کلی تعارف الکی از خدا خواسته قبول کردم.سی دی رو که داخل دستگاه گذاشت دیدم امرکن پای7 رو گذاشته و دیگه مطمئن شدم که سکس میخواد.داشتم از خوشحالی بال در میاوردمکمی از فیلم گذشت تا رسید به یه صحنه سکسی که یهو دیدم سولماز داره پستوناش رو از رو لباس به هم میماله ولباش رو میخوره.از روی شلوار تنگش برجستگی کونش معلوم بود .تو این فازا بودم که لباشو رو روی لبام گذاشت وای چه صحنه ایلباش انقدر داغ بود که حس کردم اب جوش دارن میریزن رو لبام.بعد از کمی که لباش رو خوردم تاپش رو در اوردم یه سوتین مشکی تنش بود که اون هم اوردم.وای چه سینه هایی از سفیدی میدرخشیدندسینه هاش نه بزرگ بود نه کوچیک و چون من عاشق نوک سینه بودم شروع کردم به گاز گرفتن نوک پستوناش و خوردن اونها.با ولع و حرص میخوردم و اون هم شروع کرد به داد های اروم زدن.داشتم لذت میبردم و کیرم انقدر شق شده بود که داشت شلوارمو پاره میکرد.کیرم رو دراوردم و وقتی سولماز کیر شق شده من رو دید شروع کرد به ساک زدناحساس میکردم که دارم خواب میبینم و یاد کس و شعر پویا افتادم که منو اینهمه خوشبختی محاله.کیرم رو حرفه ای میخوردتو دهنش میزاشت و در میاورد بعد از اینکه کیرم رو کاملا خیس کرد شلوارشو از پاش در اوردم یه شرت توری بنفش پاش بود وای چه بچه کونی گوشت خالص بود .شرتشو در اوردم و یه تف روی سوراخ کونش انداختم من همیشه دوست داشتم برای اولین بار یه نفر رو از کون کنم چون وقتی از کون میکنی طرف مقابل شروع به داد زدن و گریه زاری کردن میکنه و این موقع مردا بیشتر لذت میبرن.کیرم رو تو کون تنگش انداختم و بعد از چند بار تقلا کردن رفت داخل.سولماز شروع کرد به ای و اوی کردنداد میزد و گریه زاری میکرد و میگفت حسین تو رخدا در بیار دارم از درد میمیرمگریه هاش لذت کار رو واسه من دوچندان میکرد بعد از چند دقیقه کیرم رو در اوردم وتوی کسش گذاشتموای چه کس داغ و خیسی انگار ابگرمکن داخل کسش بودبعد از چند بار تلمبه زدن حس کردم داره ابم میاد کیرم رو بیرون کشیدم و ابم رو روی شکم نازش خالی کردم و بعدش هر دو حدود چند دقیقه بی حال روی زمین افتادیم .کم کم لباساشو پوشید و منم پوشیدمموقع رفتن ازش پرسیدم که چرا با من سکس کرده که گفت سه ماه بوده که سکس نکرده و بهش فشار اومده.بهش گفتم گفتم کی پردتو زده که گفت دوست پسرش تو اراک و ازم خواست که این چند مدتی که اینجا دانشجوئه من نیازهای جنسیشو براورده کنم که من هم از خدا خواسته قبول کردم .موقع رفتن یه لب ازش گرفتم خداحافظی کردم و رفتم طبقه بالا و یه دوش گرفتم .شاید براتون سوال شده باشه واسه منی که تا اون موقع سکس نداشتم چطور سکس بلد بودم که دلیلش دیدن زیاد فیلم های سکسی بود .من بعد از این ماجرا چند بار دیگه هم با سولماز سکس کردم که در خاطرات بعدی مینویسم.امیوارم خوشتون اومده باشه و با اونی که دوست دارید بتونید سکس کنید.نوشته حسین

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *