منو فريبا خواهرم

0 views
0%

با سلام خدمت کاربران عزيز اين داستاني رو که براتون مينويسم و حدود ٣ ماه پيش توي ايميلم اومده بود.من چند وقته عضو شهواني شدم گفتم يه فعاليتي داشته باشم.حالا عين متنو از ايميلم براتون کپي ميزارم.فقط شرمنده ي دونه داستان داشتم اونم سکس محارمه خودمم زياد مايل نبودم حالا…………سلام اسم من اشکينه و24 سالمه واهل تهرانم ي خواهر دارم که اسمش فريباس 3سال از من بزرگتره.زياد کشش ندم اقا برم سر اصل مطلب.من يه ادم ضعيفي توي روابط وداشتن دوست دختر بودم و هميشه جلقامو با شرتو و سوتين خواهرام (من سه تا خواهر دارم که فريبا وسطيشونه)ميزدم.از سوم راهنماي يواش يواش دلم خواست سينه هاشو بگيرم يا دستمو رو پاهاش بکشم.در کل دوستش داشتم خيلي برام کشش سکسي داشت.فريبا خيلي سگ اخلاق بود اصلا بهم مجال صحبت يا دست درازي نميداد.گذشتو گذشت تا رسيدن دوران خدمتمتوي دوران خدمت اولين دوست دخترمو پيدا کردمو ترتيب دادمويه دونه دو دونه خلاصه افتاده بودم رو غلتک عشق و حال مثل بقيه جون هاتا حدود شش ماه پيش که اخرين دختري که بهاش بودم و قرار بود با هم ي خانواده بشيم دورمون زدو همه چيز رو خراب کردمنم واقعا زده شده بودم از هرچي دختره. توي دوران ارتباطم با دخترا هميشه خودمو سرزنش ميکردم که چرا به خواهرم نظر بد داشتم؟؟ديگه سرگرم کار شدمو بي خيال دختر و دختر بازيخلاصه اين داستان سکسي من با فريبا از بي کس شدن شروع شد.فريبا فوق ليسانس زبان بود و درس ميداد اونم اکثر اوقات خونه بود.فريبا چون دانشگاه رفته بود و به اصطلاح ازاد فکر شده بود خيلي راحت در مورد خيلي از چيزها با هم صحبت ميکرديم يا ي فيلم با صحنه هاش با هم ميديديم.خلاصه بينمون خيلي گرم شده منم يواش يواش اون حس گم شده بچگيم سراغم اومده بود با اين تفاوت فريبا ديگه اون دختر دبيرستاني نبود160 قد ۶0 کيلو وزن و دختر سبزه گونه با سينه هاي متوسط روبه کوچيک بودن.حالا بيام سراغ باز شدن دريچه سکس من فريبا.من ايميلمو روي لپ تاپ فريبا باز کردم و اونو نبسته بودم نگو اين ناقلا مياد کلي فيلمو عکسي که توي ايميلم ميومد نگاه کرده و دانلود ميکنه (بعدا برام گفت)منم نميدونم و حالا ميدونست که من وضع سکسيم خرابه حالا از اون ور ميدونستم کي پريود ميشد به محض بيرون رفتنش از خونه شرت داغشو بو ميکشيدم بوي شهوت وبوي گرماي کسش ديونم ميکردحالا دست بر قضا دوره پريودش شروع شده بود و فريبا از خونه بيرون زدو منم بدو رفتم طبقه پايين اتاقشو گشتم شرتشو پيدا کردم سريع خر خري لخت شدمو شروع کردم به جلق زدن باور نميکنيد لحظه ارضا شدنم چي ديدمفريبا رو که داشت منو نگاه ميکردي هو به خودش اومدو از اتاق رفت بيرون و گفت اشغال عوضي يالا لباستو بپوش ميخوام برگه هاي امتحاني رو ببرم(چند شب پيش برگهاي بچها رو اورده بود خونه تصيح کنه).منم سريع خودمو جمع کردمو زدم بيرون.بهش اس دادم گفتم جان خودت ابرومو توي خونه نبريحالا موندم چيکار کنم شرتشو توي دستم کير راست شدمو و………خلاصه پيام داد بهم که بيا دنبالم غروب من هم غروب رفتم دم در دانشگاه.اومد سوار شد با خنده گفت سلام خر بي شخصيت هيچي تو دل نزاشتي با اين کارتچند تا دست با اون دست سبکش بهم زدو گفت با شرت کثيف من چيکار داشتيمنم که خجالت ميکشيدم گفتم پدر کنجکاوي بود ديگه بعد فريبا گفت اره ايميل سکسي هاتم کنجکاوي بود.حقيقتا منم ديگه زدم اون بارش گفتم ايميل سکسي هاي منو ديدي.؟؟ گفت اره يه چند تا ازش دانلود کردم کفتم تو هم کنجکاوي مثل اينکهخلاصه خرش کردم گفتم بين خودمون بمونه اين جريان.فريبا اين فرصتو طلايي ميدونست براي خودش چون اهل رفيق و رفيق بازي نبودبه اين خاطر همون شب تو اتاقم نشسته بودم داشتم به فريبا و احيانا سکسي که شايد بتونم بهاش داشته باشم فکر مي کردم که ديدم اومد تو اتاقو يه شرت سبز روشن خوني مالي رو انداخت جلوم گفت تو کنجکاوي بيا منم بلافاصله بلند شدم واز پشت بغلش کردم گفتم کجاشو ديدي گفت نکن صدا ميره بالا برووو گم شو.خلاصه فريبا صبح زود رفت دانشگاه من هم براي نقشه برداري اومدم ساوه دو روز طول کشيدپنچ شنبه ساعت ١١ ظهر بود که برگشتم کسي خونه نبود رفتم حمام اومدم بيرون زنگيدم به پدر گفت ورامينيم براي جشن اتمام سربازي پسر دايي و گفت حواست به فريبا باشه کلاسش تموم شد بياين اينجا.منم مثل اينکه توپ ترکوندن تو سرم تو اين فکر بودم که ديدم فريبا جون اومد با چهره خسته سلام کردم و باخودم گفتم يا الان يا هيچ موقع گفتم ديگه شرت نداري گفت نه ديگه کمه جوابگوي کنجکاويت نيستسريع رفتم ي شربت براش درست کردمو دادم بهش گفتم فريبا ي خواهش جان من نه نگو گفت باشه گفتم بريم حمام با هم؟؟؟؟ ي خورده مکث کردو گفت برو براي خودت کارت به من چيه گفتم نه تو اصل کاري گفت نچ همين که گفت نه از پشت گرفتمشو کير راست کردمو گذاشتم در کونش هيچي نگفت برشگردوندم لبمو چفت لبش کردم باز هيچي نگفت.گفتم لختت کنم سکوت اختيار کرد.شروع به دس مالي هين لخت کردنش کردم گفت اشکين تف به روت بياد بعدا چ جوري تو چشمهاي هم نگاه کنيم منم که انگار اولين بارم بود که ميخواستم سکس کنم از بس اشتياق داشتم گفتم گوش نده بابا.کشيدمش تو بغلمو و يواشي گذاشتمش رو کاناپه سوتينو شرت قرمزشو هنوز در نياورده بودم از پاشکسش مثل نارگيل قلمبه شده بود يواشي گوشه شرتشو کنار زدمو دهنمو گذاشتم رو شق کشسخيس خيس بود کمي هم شور بود شروع به مک زدن کردمو همين که خواستم برم سراغ ممهاش ديدم ارضا شدلعنتي يه ابي داشت اول فک کردم داره ميشاشه بعد ديدم نه پدر داره ميلرزه.بلند شد گفت ميرم حمام گفتم منم ميام فريبا گفت باشه ده دقيقه ديگه بيا تووو.انوشو نفهميدم چرا فک کنم حسابي قندش افتاده بود.ي ربع بعد درو وا کرد و گفت اشکين بيا توو منم با سر رفتم تووي حموم.توي اين حموم بخار گرفته فريبا خيلي سکسي تر به نظر ميرسيد با اون بدن سبزشو اون سينه هاي قلمبه و سفتش.همش خودشو بهم ميماليدو ازم لب ميگرفت.کير راست کردمو با دستاش همش بازي ميدادمنم دسمو رو کسش ميکشيدمو حال ميکرديم با هم.من دراز کشيدم کف حمام فريبا اومد نشت رو سر من جوري که کس و کونش مجال تنفس بهم نميداد همش خودشو تکون ميداد بعد خم شد کيرمو برد تو دهنش و شروع به ساک زدن کرد.چه حالي ميدادچه حس داغي بوددوباره ارضا شد منم همش نگاش ميکردم به هر حال رو حساب تجربم شروع به وا کردن کونش شدم چون فريبا باکره بود. بهم گفت چيکار ميکني اشکين نکنه ميخواي…………اولش نذاشت گفت نميشه جر ميخورمميگفت غروب بريم مهموني نميتونم ديگه بشينم اذيت ميشم منم گفتم الان که تا اينجاش اومدم تا نکنمد ولت نميکنم.خلاصه ي انگشت دو تا وعقب و جلو کلي حرف تا راضي شد کيرمو بکنم توش منم استادانه يواش يواش تا ته ردش کردم تو.اين سواراخ تنگو اين حمام بخار الود و اين اه کشيدنهاي فريبا داشت مغزمو منفجر ميکرد.هر دومون سرپا بوديم از فرط درد خوشو پس ميکشيد ولي من سفت گرفته بودمش از پشت و سينهاش تو دسم بود.کمي زمان برد تا جا وا کنه ولي بلاخره به تلمبه زدن افتادمهمش اه ميکشيد و خودشو ميمالونمد بعد از ده دقيقه شاک زدن ريختمش تو فريبا .خيلي چسبيد باور کنيد حتي از سکسهاي ديگم حالش بيشتر بود.اون شب ما ديگه نرفتيمفريبا اتش کسش خوابيده بود و با توجه به اسرارهاي بي حد من اونشب ديگه بهم نداد.خلاصه الان وقت و بي وقت دهنم تو شق کسشه ولي در نهايت کونشو به گاه ميده.روز هست سه بار ميکنمش.بچه به نظر من کار درستي نيست سکس با اعضاي خانوادهبه نظر شما درسته؟؟؟؟؟نوشته ashkin

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *