…قسمت قبلسلام نازی ام ببخشید طول کشید که ادامه داستانمو بنویسم خب تا اونجایی خوندین که منو علی حسابی سکس کردیم و کنار هم خوابیدیم و داستان ادامه دارد…ادامه…صبح که شد علی بیدارم کرد و کلی بووووس که جنده لاشی من صبحانه چی دوس داری؟ گفتم هرچی پایه ای اونم باشه ای گفت و آماده شد رفت بیرون. منم تا بیاد چای گذاشتم و رفتم سراغ گوشیم.دیدم اوه چقدر میسکال از طرف سارا و کلی اس که نازی نگرانتم. منم بهش زنگیدم که یه بوق خورد سریع گفت بمیری نازی کجایی از دیشب تا حالا؟ گفتم کوفت بجای سلامه، خونه ی پارتنر جدیدم و کلی واسش از علی گفتم و کیرش. کثافت سارا دلش میخواست اونم باشه که گفتم نه فعلا نه.بذار اول ببینم چند چنده باهام بعد تو رو هم میارم قاطی خروساگفت نازی کوفتت شه دلم کیییر میخواد منم گفتم صبر کن میسازم براتگوشیو قطع کردیمو منم رفتم دست و صورتمو بشورم که صدای در اومد. منم خودمو خشک کردمو همونطوری که از دیشب لخت بودم از دستشویی اومدم بیرون. صحنه ای که دیدم شوکه شدمیه مرده ۲۰،۲۱ ساله جلوم بود که یهو جیغ کشیدم رفتم اتاق خواب. اونم هی میگفت خانوم اینجا چیکار میکنی؟ شماااا؟ داشتم سکته میکردم.لال شده بودم درو سریع قفل کردمدیدم صداش نمیاد خوب گوش کردم دیدم صدای بوق خوردن گوشی میاد یهو گفت سلام داداش.. اومدم خونت…اما یکی اینجاست… کوبیدم تو سرم واااای برادر علی بود. بیچاره آبروش رفت… یهو صدای داد علی از اونور خط میومد که بهش گفت به چه حقی هماهنگ نکرده اومدی؟ اونم میگفت بخدا من چه میدونستم…رفته اتاق خواب درم قفله… باشه…زود بیا… خدافظ..سریع لباس پوشیدم اونم لباسای علی رو.واقعا خنده دار بود.یه تیشرت با شلوارک.صدای در اومد که علی بود. بهش گفت چرا بدون هماهنگی میای.من کلید ندادم سرتو بندازی عین گاو بیای اینجا اَه..در اتاق خوابو زد گفت نازی بیا بیرون.منم درو باز کردم و ببخشیدی گفتم و سلام کردم. داداشش که اسمش مرتضی بود سلام کرد و باهام دست داد و معذرت خواهی کرد. اصن روم نمیشد بهش نگاه کنم. آخه لخت منو دیده بود. درسته جلوی همه لخت بودم و به خیلیا دادم اما خب قضیه علی فرق داشت. دلم نمیخواست آبروش جلو خانوادش بره.من خواهش میکنمی گفتمو رفتم سراغ لباسام که بپوشم برم علی گفت نرو واستا فعلا.منم باشه ای گفتم و رفتم آشپزخونه گفتم چایی بریزم که گفت باشه. رفتم کنارشون نشستم و چایی بردم که علی گفت مرتضی اینجا چیکار داشتی که اونم گفت با بابایینا دعوا کردم گفتم بیام پیشت که اونم آروم گفت مگه نمیبینی نمیتونم… منم وسط حرفش گفتم من میرم گلم شما راحت باشین تا بلند شدم داداشش گفت نه تو رو خدا حالا من میرم پیش یکی از رفیقام شما راحت باش.گفتم من راحتم شما اذیت میشی. که هی تعارف رد و بدل شد و آخرش علی گفت بیخیال حالا که هستیم برادرم از خودمونه. منم رفتم شلوارو تاپمو با لباسای علی عوض کردم چون شلوارکش به کمرم گشاد بود تا اومدم بیرون داداشش یه نگاه خاصی کرد ولی سریع نگاشو گرفت.خلاصه صبحانه خوردیم که علی رو کشیدم اتاق خواب گفتم برنامت چیه اونم گفت حالا هستی دیگه مگه کار داری؟ گفتم نه گفت بمون دیگه.منم از خدا خواسته موندم.علی گفت نازی ی چی بگم ناراحت نمیشی؟ گفتم نه گفت من بازم میخوام گفتم لامصب داداشت چی؟ گفت اون اون اتاقه ما تو اتاق خواب. ما اینجا اونم زده آهنگ گوش میده.گفتم حالا من ی چی بگم تو ناراحت نمیشی؟ گفت نه بگو.گفتم میخوای بیارمش تو کار؟ گفت میترسم پررو شه گفتم تو بزرگتری جلوی تو باشه بهتره تا اینکه یواشکی کاری کنه.بعدشم دیگه نمیتونه ازت آتو بگیره ..هاا…چطوره؟ گفت نمیدونم نمیخوام من بهش چراغ سبز بدم.. گفتم کاریت نباشه در اتاقو نیمه بستم سریع لخت شدم و رفتم سراغ علی…لباساشو درآورد و تو بغل هم لب تو لب شدیم و هی باسینه هام ور رفت که یه آآاه بلند کشیدم که اون بشنوه و ی چشمک به علی زدم که اونم خندید… سینه هامو میک میزد و دستش رو کسم بود و میمالید… کم کم ۶۹ شدیم که کسمو خورد و جوووونی گفتم که حس کردم صدای تی وی کم شد منم از خدا خواسته هی آه و اوه میکردم تا بشنوه. کیر علی تو دهنم بود که اونم نه گذاشت نه برداشت گفت بخور جنده لاشی ی من…آره ساک بزن…صداش نه بلند بود که تابلو شه نه خیلی یواش.. حس کردم در یکم بیشتر باز شد..منم که پایین تخت بودم بهتر دید داشتم…و حس کردم داره سرک میکشه که منم با ولع کیر علی رو میخوردم… بعد ساک علی منو داگی نگه داشت و کیرشو بازم تف زد گذاشت سوراخ کونم…منم آخ بلندی گفتمو خودمو شل کردم وسط گاییدن کونم بود که در با ضرب بدی باز شد و مرتضی با شلوار نیمه پایینو کیر شق شده تو دست افتاد تو اتاق…منم سریع پاشدم رفتم سمتش تا خواست بره دستشو گرفتم کشیدم تو بغلم و لبامو چسبیدم به لبام… بیچاره ترسش از علی بود که منم دستشو کشیدم انداختم رو تخت چون یهویی بود سریع ولو شد تا خواست بجنبه کیرشو تو دهنم گرفتم و به علی گفتم بکن توم اونم کرد تو کونمو مشغول گاییدن شد…مرتضی هم کیرش تو دهنم هی سفت تر شد و دیگه ولو شد…شلوارشو آزاد کرد بعد سریع درآورد و من بازم کیرشو واسش لیسیدمو ساک زدم…علی هم کونمو میگایید و هر دو سه دفعه با ضرب میکرد تو کسم…اون یکی هم آب اولیه ش اومد دهنم که منم تف کردم رو کیرشو بادستم واسش جق میزدم که علی کیرشو درآورد منم سریع نشستم رو کیر مرتضی که جووون بلندی گفت و شروع کرد تلمبه تو کسم منم کیر علی رو ساک میزدم و آه و اوه سه تاییمون دراومده بود… علی بلندم کرد گفت دو کیره میخوایم بکنیمت که منم حشریییی گفتم جوووون جفتتون منو بگایین… علی نشست رفتم خوابیدم روشو کیرشو کرد کسم مرتصی هم که روش باز شده بود گفت میشه بکنمت گفتم بذار میخوام جرررر بخورمو اونم تف زد سر کیرش و کرد تو کونم…اووووفففف داشتم میمردم از درد و شهوت.. دوتایی نوبتی تلمبه میزدنو منم میگفتم جوووون جرم بدین…کیر مرتضی دست کمی از کیر علی نداشت اما واسه اون سفیدتر از علی بود و منم از شهوتو دوتا کیر کلفت ارضا شدمو آهههه بلندی کشیدمو گفتم شدممممم اآآآآیییی… حالا اونا برعکس شدنو کیر علی تو کونم بود و مرتصی کسمو میگایید… وااای جونم رفته بود اما دلم نمیخواست تموم بشه… به جفتشون گفتم دوتایی با آب کیراتون بدنمو خیس کنید… میگفتم یالا آب کییییرررر میخواااام…جفتشون با فاصله چند ثانیه ای اول مرتضی بعد علی خواستن بکشن بیرون گفتم نههههه بپاشید توووووش کسو کونم آب کیر میخواااد…مرتضی همشو ریخت تو کسم و علی هم تو کونم آبشو پاچید که داغی آبشونو و نبض کیراشونو حس کردم… جوووون پر آب کیر بودم…کشیدن بیرون یکم رو هم ولو بودیم که هر دوشون بوسم میکردنو دستشون رو سینم بود که علی بغلم کرد برد تو حموم و سه تایی با اینکه حموم تقریبا کوچیک بود دوش گرفتیمو همو شستیم… لب بازی زیر دوش با جفتشون خیلی حال داد نوبتی اومدیم بیرونو خودمونو خشک کردیم که علی جا روی زمین انداخت…گفت خواب میچسبه الان بعد پا میشیم ناهارم میخوریم…منم وسط جفتشوت لخت خوابیدیم با هم…دوستان ادامه داره سکس های بیشترم که اگه دوست داشتن واستون مینویسمنوشته نازی
0 views
Date: February 16, 2020