من عاشقش بودم.قصه هميشگي گول خوردن دخترا.فك ميكردم چطوري دختراانقدساده گول ميخورن،چطوري حاظرميشن پاكيشونو ازدست بدن چطوريه پسر راحت راحت گولشون ميزنه ازبدنشون استفاده ميكنه وبعد…آره فك ميكردم خيلي احمقن كلاآدم مغروريمفك ميكردم خيلي زرنگمباهزارنفرچت ميكردمعكس نميدادمقدووزن نميگفتم تابفهمم كيه چيهگيراون آدماي هوس بازنيفتمدوسه ماه بايه نفرچت ميكردم ببينم آدموواسه چي ميخوان،باسوادباشهمنوواسه خودم بخوادنه جسممآخرشم پيداش كردمفك ميكردم پيداش كردمبعدماههاچت پيداش كردماولين قرارمون متروبودالكي بش گفته بودمخوشگل نيستموسياهماول كه ديدم كلي ذوق كردديگه ديدارامون حضوري شدوتوپاركاوكافي شاپاخونواده باكلاسي داشت برعكس خونواده داهاتي من،همش پيشش كم ميوردمواسه جلب علاقه ش شدم ازهموناكه خودم متنفربودمجسممو ميدادم كه محبتشوبگيرمآخرشم چي شد به خونه رفتن وسكس رسيدمازماليدن ولاپايي تا…الان ديگه هيچي ندارمازخودم بدم ميادنه ميتونم ازش دست بكشمنه به اين بي شرافتي ادامه بدمهرهفته ميرم خونشبدنم دراختيارشه كه بجاش محبت ازش ببينممن خيلي بدبختمنوشته ؟
0 views
Date: November 25, 2018