من سارا و ناراحت نشدن محمد

0 views
0%

سلام به همه دوستان عزیز من آرمین هستم ۱۵ سالمه تهران زندگی میکنم. من والیبالیستم و میتونم بگم حد اقل ماهی یک میلیون برا والیبالم خرج میکنم و اینکه برای اردوی نوجوانان تیم ملی هم دعوت شدم. من خیلی آدم هیکلی نیستم ولی یه سیکس پک ساده بازوی قوی رو الان همه ی ورزش کارها دارن منم روش من یه دوستی دارم به نام محمد جفتمون خوش چهره هستیم البته اون از من چند ماهی بزرگتره کسایی که تهرانپارس زندگی میکنن میدونن چقدر وضعیت دوس پسر دوست دختر بازی اون جا خوبه طوری که هر وقت اونجا یه سفره خونه میری پر دختر مرده اسم دوست دختر من غزل هستش و مال محمد هم سارا ولی نمیدونم قضیه چی بود ما ضربدری همو دوست داشتیم یعنی هم سارا منو دوست داشت هم من اونو هم غزل محمد و دوست داشت و محمد غزلو ولی خب به روی هم نمیاوردیم که یه روز محمد بع من زنگ زد گفت که با غزل و سارا قرار گذاشتم بریم سفره خونه میای؟ منم چون تو خونه حوصلم سر رفته بود رفتم حسن خلق این قضیه این بود که تابستون بودو مدرسه سیکتیر حالا اینکه گمراه نشید چرا محمد شماره ی غزل رو داشت منم شماره ی سارارو دارمخلاصه بعد سفره خونه محمد باید میرفت خونه رفت ولی غزل و سارا موندن و مجبور شدم پول سفره خونه رو من بدم ولی سارا از این جل تل من بازی من خوشش اومد یه تاکسی گرفتم که برم اون دوتا جنده لاشی هم سوار شدن و رفتیم غزل جلو خونشون پیاده شد ولی سارا که خونشون نزدیک همون خونه غزل بود پیاده نشد جلو خونه ما پیاده شد من با غزل لب بازی کرده بودم ولی با سارا نه چون محمد مرز من بود حتی ۱ دلم نمیخواستم دل محمد رو بشکنم خلاصه ساراهم پیاده شد من رفتم زنگ درو زدم کسی باز نکرد فهمیدم کسی نیست زنگ یکی دیگه از طبقه هارو زدن در باز شد داشتم میرفتم از در تو یاد سارا افتادم که دم دره به حالت تیکه مانند بهش گفتم تشریف نمیبرید خونتون که گفت اگه بشه میخکوام تشریف بیارم خونه شما منم خوشحال شدم ولی حتی دست زدن به ساراهم به فکرم نرسید بهش گفتم همین جا وایسا تا من برم بالا ببینم کسی هست یا نیست اگه نبود از پنجره صدا میکنم بیا بالا گفت باشه و رفت منم رفتم بالا از اون جایی که کلید نداشتم و میدونستم زیر پادری کلید هست کلیدو برداشتم رفتم تو بله کسی نبود به سارا گفتم بیاد بالا وقتی اومد بالا پرسید اتاقت کجاس منم راهنماییش کردم رفت رفت تو اتاق من و رو تخت ولو شد یه بولیز داشت در اورد شالشم در اورد منم اومدم تو اتاق از خستگی نتونستم اصن سرمو بالا بیارم فقط نشستم رو صندلی و جورابامو در اوردم از اونجایی که جورابای من بوی لاشه ی سگ مرده میده تا بوی جوراب منو حس کرد گفت شاشیدم تو بوی جورابت منم سرمو اوردم بالا که جوابشو بدم حسابی جا خوردم دیدم با سوتین و موهای باز رو تخت نشسته چون شنیده بودم محمد با سارا سکس داشته با خودم گفتم برادر حلالت رفتم زنگ زدم به خواهرم که گفت ما اومدیم شهرستان برای کار پدر تا دو روز دیگه هم نمیایم برات پول گذاشتیم غذاهم تو یخچال هست بخور رفتم در یخچالو باز کردم ماکارونی رو دراوردم به سارا گفتم غذا میخوری گفت اره منم گذاشتم رو گاز که اومد تو اشپز خونه و پرسید سفره کجاست منم گفتم نمیخواد برو بشین بالاخره به من پبروز شد تو این مدتی که من وایساده بودم غذا داغ شه کل سفره رو پهن کرد اومد نشست کنار سفره و شروع کرد تنها تعریفی که میتونم از سارا کنم اینه که یه دختر خیلی خوشگله و برخلاف بقیع دهه هشتادیا یکم سینه هاش بزگتره .وسط غذا یه دفعه چشم افتاد بهش دیدم داره ماست رو تو قاشق خیلی سکسی میخوره و زبونشو در اورده عصبانی شدم بعش گفتم یعنی چی گفت بیا خودمونو گول نزنیم تو منو دوست داری منم تورو دوست دارم گفتم هر چی محمد خط قرمز منه گفت محمد به کیر خوشگلت خبر نداری محمد غزل رو هم بلند کرده کاملا میدونستم میخواست منو تور کنه بهش گفتم خط قرمز محمدم منم. که گفت کس نگو رفاقت شما دهه هشتادیه رفاقت های زمان قیصر که نیست گفتم هر رفاقتی محمد رو با دنیا هم عوض نمیکنم که یه دفعه ای گفت با من عوض میکنی قاشق چنگالشو گذاشت روی بشقاب اومد طرفم دستشو گذاشت رو کیرم دستشو زدم کنار خیلی داشت اروم صحبت میکرد حرفاش حشریم میکرد میگفت خاک تو سر غزل که قدر اینو نمیدونه هی میگفت بذار منو تو بهم برسیم غزلو محمد به هم دستشو دوباره دادم کنار که زد زیر گوشم و گفت یا الان یا هیچ وقت و یه دفعه ای لبشو گذاشت رو لبام منم دیگه اصن مقاومتم از بین رفت دستمو گرفت برد طرف کونش گذاشت روش کع من یع دفعه ای بلند شدم اول ترسید بالاخره با یه پسر تنها بود که گفتم کاریش ندارم از زیر کوناش گرفتم بلندش کردم بردم تو اتاق پرتش کردم رو تخت شروع کردم ازش لب گرفتم خیلی موهای بلندی داشت موهاش پایان رو تخت پخش بود هی میگفت ارمین کوچولورو درار شکمم رو میمالید یه دفعه از روش بلند شدم تیشترتم رو میخواستم در بیارم گفت نه بذار من در بیارم سکسی تره دوباره ازم لب گرفت دوباره از روش پا شدم تیشرتم رو کند دست کشید به شکمم گفت حاضرم ساعت ها سیکس پک هاتو نوازش کنم محمد اینم نداره که گفتم به دوست من توهین نکن خندیدو بلند شد گفت نوبت من من خوابیدم رو تخت اومد شلوارمو کند از رو شرت با کیرم بازی کرد که کیرمو در اورد اول باهاش بازی کرد بعد سرشو یع بوسه کوچیک زد اول فکر کردم بدش میاد بهش گفتم گفت نه میخوام سکسی تر باشه که کرد تو دهنش حس کردم تو فضام خیلی داشت حال میداد که حالت سگی گرفت گفت شلوارمو درار شروع کن شلوارشو کشیدن پایین از این شورتا که فقط خط کسو میگیره پوشیده بود داغ کرده بودم شروع کردم کوسشو خوردن کع گفت بسه دیگه بکن موقع کردن تو دوراهی بودم اونایی که کس نصییشون میشه حال منو میفهمن البته من قرار نبود پرده ی یه دختر ۱۶ ساله رو بزنم قرار بود بکنم تو کونش که یادم افتاد ایدز میگیرم از یکی اس دوستام به نام عارف یه بار یه کاندوم گرفتم و رفتم اوردمش گذاشتم سر کیرم از اونجایی که شنیده بودم وازلین درد رو کم میکنه یکمم وازلین به کونش زدم و کردم توش که یه دفعه ای یه جیغ کشید پشمام پاچید کیرمو کشیدم بیرون داشت نفس نفس میزد گفت چه حالی داد دوباره بکن کاش محمد نصف کلفتی کیر تو کیر داشت دو باره کردم تو وایسادم یکم گشاد بشه دیگه جفتمون عصبی شده بودیم شروع کردم وحشیانه تلمبه زدن اونم فقط اه و ناله میکرد که داشت آبم میومد بهش گفتم گفت بریز رو پستونام برگشت یعنی نزدیک یه شیشه دارو ازم اب خالی شد ازش معذرت خواهی کردم گفت برو دستمال بیار زیادم بیار داشت با اب کیرم ور میرفت دستمال براش اوردم خودشو پاک کرد گفت مادر بابات کی میان گفتم نمیان تا سه شنبه یه دفعه ای خوشحال شد پرید تو بغلم گفت پس تا سه شنبه من هر روز این جام گفتم باشهچارشبه همون هفته مادر پدرم و خواهرم رسیدن یه دفعه ای محمد زنگ زد گفت بیا پایینمنم رفتم جلو در با لبخند اومد طرفم گفت با خانوم ما دیگه اره منم خیلی ناراحت بودم بغلش کردم گفتم برادر حلال کن گفت توعم حلال کن چون منم با غزل اره باهم قاه قاه خندیدیم بعدش رفتیم گیم نت شرط بستیم سر پول سفره خونه با مسی باش ۴ تا گل زدم۴.۳ بردمش بعد رفتیم سفره خونه ولی غزل نیومد گفت تا ارمین هست نمیاد منم گفتم به کیرم جنده لاشی خانم محمدم گفت کیرت دهنش با سارا محمد رفتیم سفره خونه اگه میخواید سکس ضربدری منو غزلو و محمد و سارا رو بدونید کامنت بذاریم در ضمن این داستان کاملا واقعی بود ببخشید اگه زیاد بوددوست دار شماارمین

Date: December 14, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *