من هرزه نیستم

0 views
0%

لباس پوشیدم ولب پنجره منتظر مرد نازنینم هستم.نمیدونم چی شد اما به سرم زد اینارو بنویسم. من یه دخترم از همین سرزمین.مذهبی نیستم اما اعتقاداتی دارم. هی تو اره با تو ام هرگز به خودت اجازه نده راجبم فکر بد کنی. من عاشقم و عشق برام مقدسه. حدودا 6 ساله که مرد زندگیمو پیدا کردم و رومانتیک دوستش دارم.ما 6 ساله که با همیم اما اون هرگز از من نخواست حتی جلوش سر لخت باشم.اما از 2 سال پیش که دیگه فهمیدم تنها مرد زندگیمه گذاشتم بهم نزدیکتر بشیم. الان با هم رابطه داریم اما من هنوز دخترم و تا 1 سال دیگه با هم ازدواج میکنیم. داستان سکس من حداقل با داستانای توی این سایت متفاوته چون من سکس رو با عشق واقعی تجربه کردم.حقیقتش قبلا اینکارو یه گناه وحشتناک میدونستم اما حالا لذت میبرم چون اون تنها عشق زندگیمه. همه ی اینا رو گفتم تا بهت بفهمونممنهرزهنیستممیخوام خاطره ی اخرین سکسمو بگم که همین دیروز بود.صبح زود بود که اومد خونمون. یه لباس قرمز کوتاه پوشیدم. من قدم بلنده و خیلی هم سفیدم. اومد و اول با هم حرف زدیم و بعد رفتیم تو اتاقم واسم یه دسر شکلاتی اورده بود. با اون پرده ی قهوای نور اتاقم خیلی رویایی و رومانتیک بود. نشست و من مثل همیشه روی پاهاش نشستم لب دادیمو گردنمو بوسید و منو انداخت روی تخت پیرهنشو در اورد و لباسای منو در اورد دسر رو باز کرد و لبامو اروم بوسید پاهامو باز کرد و از دسر مالید و انگشت کرد روی کسم. شروع کرد به خوردن و من فقط آه میکشیدم خیلی توی حس بودم و سرشو فشار میدادم لای پام. اومد بالا و سینه هامو محکم میخورد کیرشو میمالید روی کسم و سینه هامو میخورد . هلش دادم پایین و شلوارشو کامل در اوردم و اول اروم اروم زبون زدم تا رسیدم به سرش و یهو همشو کردم تو دهنم. تا جایی که میشد میخوردمش. خیلی تو حس بود اما سرمو گرفت گفت عزیزم اذیت میشی و من فقط بهش یه لبخند زدم و بیشتر خوردم ازینکه لذت میبرد حال میکردم. اومدم بالا روبروی هم ایستادیم و لب گرفتیم. لای پامو میمالید و کیرشو گذاشتو فقط عقب جلو میکرد.و همینطوری که نفس نفس میزد توی گوشم گفت خیلی دوست دارم تینا.. بعد ازون حدود نیم ساعت کس و سینه هامو میخورد و بعد ازینکه من ارضا شدم گذاشت کیرشو بخورم و هر چی اصرار کردم ابشو بخورم نذاشت و ایستاده ارضاشد البته منم کیرشو با دسر شکلاتی خوردم.1ساعت همینطوری پیش هم دراز کشیدیم و حرف زدیم و بعد مثل همیشه لحظه ی گند خداحافظی…متاسفم اگه زیاد سکسی نبود… حقیقتش خیلی برام سخت بود اسم کس و …. بیارم..من از گفتنشون بدم میاد . اما فقط بخاطر یه عده از دوستان سکسی پسند اینارو نوشتم.دوستان عزیزم توهین کردن فقط ارزش ادمها رو میاره پایین.همیشه سعی کنید ارزشمند باشید. اما انتقاد کردن یه مقوله ی جداست.و من منتظر انتقاد شما دوست عزیزم هستم… اینارو گفتم تا بگم هیچوقت سکس بدون عشق لذتی نداره.و ما خیلی وقتا با هم تنها بودیم اما نرفتیم سراغ سکس چون چیزایی مهمتر ازون هست.. و سکس همه چیز نیست..من عاشق مرد زندگیمم عاشق لحظه های با اون بودن و عاشق لبخند مهربون و نگاه زیباش.. مرد عزیزم اومده و باید برم. میخوایم دنبال خونه بگردیم..خونه ای که میدونم تار و پودش از عشقه و عشق..میخوام برم پایین و نگاه پر از عشقم رو توی چشماش بریزم وارومزمزمهکنم دوست دارم…نوشته تینا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *