من و آقا خاتم جون

0 views
0%

سلام من ثریا هستم 34 سالمه قدم 165 اینطورا هست وزنمم تقریبا 70 سایز سینه هام 80 هست پوستم سفیده ولی رگه های زرد داره یعنی سفید خالص نیست قیافمم تقریبا میشه گفت خوبه خب من تقریبا 12 ساله که ازدواج کردم مردم از همون اول هم مرد مزخرفی بود و به من نمیرسید و دوست باز بود فقط یک سال بعد ازدواج معتاد شد منم چون بعد طلاق سرپناهی نداشتم برم و پدرم راهم نمیداد خونه و مطلقه بودن رو بد میدونستن و حوصله حرف و کثافت کاری های مردمو نداشتم نتونستم طلاق بگیرم ولی رفتم تو یک فروشگاه لوازم ارایش کار کردم مردم بخاطر مواد مخدر و هروئین قوای جنسیش پایین اومده بود و اصلا باهام سکس نمیکرد فوقش یک بار در دو ماه اونم بعد چند دقیقه ارضا میشد ولی من نه همشم بیرون بود و کلا یکی دو بار در ماه میومد خونه و همیشه تنها بودم….تا اینکه دو سال پیش ماهواره خونه بعد طوفان خراب شده بود و همسایم زنگ زد برادرش آقا خاتم بیاد درست کنه من هم مثل همیشه یک دامن تا زانوم پام بود و یک پیرهن دکمه دار که یقش یکم باز بود خلاصه آقا خاتم و شاگردش اومدن و آقا خاتم رفت بالا پشت بوم اینم بگم که از اشپزخونه ما با گذاشتن یک نردبون راه هست به پشت بوم شاگردش هم ایستاد جلو تلویزیون تا هروقت تصویر درست شد بگه منم میوه و شیرینی بردم بالا و پیش آقا خاتم رفتم که مشغول بود منم گفتم نکنه امشب باز طوفان بیاد برای همین برگه آلوهایی که رو پشت بوم گذاشته بودم رو خم شدم جمع کنم خم که شده بودم دیدم نصف سینه هام زده بیرون و آقا خاتم داره یواشکی نگاه میکنه تا چشمش تو چشم من افتاد فوری روشو کرد اونور و گفت عجب طوفانی زد دیشب ها گفتم اره آقا خاتم خیلی ترسیده بودم نصفه شبم بود میترسیدم بیام بالا اینا رو جمع کنم گفت ای پدر ترس نداره که گفتم اخه اقا خاتم واسه یک خانم تنها تو خونه همه چیز ترسناکه گفت ای پدر اگه امشب طوفانی شد بگید یک کمکی بکنم خب گفتم مثلا چه کمکی؟گفت یا شما بیاید خونه خواهرم یا اون بیاد خونتون بعد خندید و گفت شایدم من بیام خونتون منم خندیدم بعد چند دقیقه داد زد پسر برو اون پیچ گوشتی رو بیار من گفتم نمیخواد من میارم رفتم براش آوردم و وقتی خواستم بدم دستش دستش رو رو دستم حالت نوازش مالید و انگشت کرد منم که مدت زیادی بود سکس نداشتم (حدود 3 ماه) یکهو حس کردم کسم داغ شد بعد رفتم جلو و از قصد ساق پاهامو چسبیدم بهش که خم شده بود روی دیش اونم متوجه شد و خودشو میمالید به ساق پام یکهو خم شدم و سینه هام نصفش افتاد بیرون و تو فاصله چند سانتی از صورتش بود و گفتم مشکلش رفع شد؟اونم گفت هروقت شاگردم گفت درست شد رفع میشه خانم خوشگله منم با عشوه یک خنده ریز کردم که موبایلش زنگ خورد و شاگردش گفت تصویر درست شد و اونم به شاگردش گفت بره تو ماشین وقتی بلند شد برآمدگی کیر کلفتشو از رو شلوار پارچه ایش دیدم و جلوش ایستادم و با عشوه گفتم وای مرسی آقا خاتم اگه شما نبودید چیکار میکردم؟اونم گفت اختیار داری عزیزم هروقت هرکاری داشتی بگو برات انجام بدم منم خندیدم گفتم هرکاری؟گفت اره عزیزم بعد وسایلشو گرفت و از نردبون رفت پایین و گفت شمام بیا پایین خواستم بیام پایین دو تا پله اولو رفتم دیدم میترسم آقا خاتم گفت ترس نداره ولی من میترسیدم دیگه چند تا پله دیگه اومدم پایین با ترس و لرز آقا خاتم دستمو گرفت و یواش پایین آوردتم بعد دست انداخت دور کمرمو بلندم کرد و منو آورد رو زمین موقع پایین اومدن یکهو چسبیدیم بهم و کیر کلفتش شکممو لمس کرد و حسابی حشری شدم رفتم جلو تلوزیون که ببینم درست کار میکنه زدم یک کانال که یک خانم و مرد داشتن لخت از هم لب میگرفتن خندید گفت ثریا خانم گفتی ماهوارتو درست کنم که ازین فیلما ببینی؟ خندیدم گفتم نه والا فیلم چی چیه اونم پررو پررو برگشت گفت اره فیلم چیه واقعیش خوبه منم گفتم اره بخدا فیلم که فایده نداره گفت خب ثریا جان عیال ما داره از ما طلاق میگیره و بهم سرویس نمیده تو که شوهر داری دیگه چته؟ آه کشیدم شوهر چیه آقا خاتم شما که خبر داری سوارم معتاده دو سه ماه درمیون فوقش بخواد با ما را بطه برقرار کنه هربارم میره گم و گور میشه نمیاد اونم شونه هامو مالید و انگشت کرد و گفت نچ ای پدر ناراحت نکن خودتو منم حسابی حالی به حالی شدع بودم دستاشو که رو شونه هام بود مالیدم و گفتم والا نمیدونم دردمو به کی بگم؟اونم گفت من برم این مرده منتظره فردا صبح میام باهام درددل کنی پول ماهواره رو هم مهمون من منم شبش از حشریت تا صبح به خودم پیچیدم صبح زود بلند شدم و رفتم حموم بعد خودمو خشک کردم موهامو سشوار کشیدم و یک ست شورت و سوتین توری زرشکی که به پوست سفیدم میخورد پوشیدم روشم یک تاپ سفید نازک و یک ساپورت تنگ که خط کسمو برجسته میکرد پوشیدم با تصور کیر کلفت آقا خاتم شروع کردم مالیدن کسم و لذت میبردم که یکهو خودش اومد و زنگ رو زد و فوری درو باز کردم اومد خونه حسابی تر و تمیز کرده بود اومد کنارم نشست و براش چایی درست کردم و بهد خوردنش یکم حرف زدیم و گفتم خب دیروز گفتی عیالت داره طلاق میگیره گفت اره به مشکل برخوردیم الانم 5 ماهه خونه باباشه از شما چه پنهون بدجور تو کفم کسیم فکر این صاحب مرده ما نیس و به کیرش اشاره کرد منم خندیدم و دستم رو گذاشتم رو کسم و مالیدم و گفتم والا کسی فکر مام نیس جفتمون حشری شده بودیم و من چشام خمار شده بود که دستمو گرفت گذاشت کنار و خودش شروع کرد به مالیدن کسم و اروم با صدای حشری گفت چرا فکر تو نیستن؟کی تو فکرت نیس عشقم همینجوری میمالید و من حشری میشدم که یکهو انگشتشو از رو شلوار و شورت فرو کرد تو کسم که یک آه بلند کشیدم اونم گفت جووون بلند شدم دستشو گرفتم بردمش تو اتاق خوابم و درو از داخل قفل کردم و اروم هلش دادم رو تخت و با عشوه بلوز و شلوارمو درآوردن و اونم داشت کیرشو میمالید که رفتم جلو و خودم براش مالیدم و درحالیکع که میمالیدم از هم حسابی لب میگرفتیم و لب همو میخوردیم که تی شرتشو درآورد و منو خوابوند و اومد خیمه زد روم و شروع کرد بوسیدن و خوردن لبام و تو همون حال سینه هامو هم حسابی میمالید بعد شروع کرد میک زدن و خوردن گردنم و حسابی میلیسیدش که من دست انداختم سمت زیپ شلوارش و شلوار و شورتش رو با هم کشید پایین و درآورد و اومد روم و سوتینمو باز کرد و شروع کرد خوردن سینه هام که منم آه و نالم دراومد و کیرش هی مالیده میشد به شورتم شورتمو دادم پایین و کیرش هی مالیده میشد به کسم و سینه هامو هم میخورد و زبون میزد و گاز های ریز ازش میگرفت کسم خیس خیس شده بود و تاحالا همچین لذتی نبرده بودم و هی آه میکشیدم که گفت جووون عشقم خوشت اومد هنوز جای اصلیش مونده بعد زبونش رو از سینه هام کشید پایین تا کسم و یک لیس محکم به کسم زد که ارضا شدم و آبم ریخت اولین بار بود آبم میریخت و اونم حسابی کسمو با آبش خورد و لیسید و حسابی ملچ ملوچ میداد بعدش کمرمو گرفت و تو تخت نشستم و اونم دو زانو رو به روم نشست و کیر شق شدشو کرد تو دهنم تا ته که عق زدم و درآورد کیرش حدود 18 سانت بود و قطرش هم زیاد بود از کیر مردم خیلییی بزرگتر بود و حسابی داغ شده بود کیرشو دوباره ولی اینبار یواش تر کرد تو دهنم که منم براش میک زدم و حسابی خوردمش و تو دهنم عقب و جلوش کردم و اونم چشاشو بسته بود و حسابی حال میکرد بعد چند دقیقه منو حالت سگی کرد و قوطی کرم رو از رو میز کنار تخت برداشت و مالید و انگشت کرد به کیر کلفتش و کیرشو هی میمالید دم کسم که بی طاقت شدم و گفتم بکنش تو خاتم کیرتو بکنش تو اونم گفت ای به چشم و کیرشو تا ته کرد تو که جیغ کشیدم و اونم هی تلمبه میزد حسابی حال میکردم و بالشت رو گذاشته بودم جلو دهنم و جیغ میکشیدم که صدام بیرون نره اونم هی محکم تر تلمبه میزد و با دستش چوچولمو میمالید که یکهو برای بار دوم ارضا شدم و ابم پاشید اونم بعد چند دقیقه از تو کسم درآورد و پاشید رو باسنم و بعد بیحال شد و روم خوابید و با هم خوابمون برد این بهترین سکس عمرم بود و بعد اون ما دو روز در هفته سکس داشتیم معمولا هم میرفتم خونه اون که اون نیاد تو محله و کسی شک کنه بعد یکسال یک سکس توپ کردیم که ازش خواستم ابشو بپاشه تو کسم که بچه دار شم چون سنم داشت بالا میرفت و تنها بودم که اونم قب ول کرد و بعد اینکه حسابی منو کرد اب داغشو پاشید داخلم و حسابی کیف کردم برای محافظه کاریم یک ماه بعد که حامله بودم وقتی مردم اومد باهاش سکس کردم و گذاشتم ابشو بریزه داخلم و بعد گفتم حاملم ازت 9 ماه بعدم پسرم به دنیا اومد که الکی گفتم بچم 8 ماهه دنیا اومده الانم هنوز با خاتم سکس دارم پسرمم 10 ماهس آقا خاتم هم مرتب براش چیزای مختلف میخره و هوامونو داره شایدم بخوام از مردم طلاق بگیرم و برم پیش خاتم جونم و با اون ازدواج کنم و تو خونه اون زندگی کنم….مرسی از همگینوشته ثریا

Date: December 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *