من و ابول

0 views
0%

با اين که ابول از من قول گرفته ماجراهايی که بين من واون اتفاق ميفته را برای کسی باز گو نکنم ولی دلم نيمد اين رابرای کسی نگم حالا بريم سر اصل مطلبنميدونم وقتي شما از يه موضوعی ناراحت هستيد يا ضد حال ميخوريد چيکار ميکنيد حتمن بعضي هاتون يه نخ سيگار دود ميکنيد يا ميزنيد همه چيز را داغون ميکنيد يا مثه من بی بهونه زنگ ميزنيد به دوست دخترتون وسر فحش خارومادر رابهش ميکشيد ولي اين کارها زماني موثره که ابول خواب ناز باشه ودر حال قيام نباشه وای به حال اونروز که عصبانی باشيد و ابول …اونوقته که برای تخليه روحي هيچ چاره ای نداری جز تخليه دروني ابوليادم مياد سر يه جريانی يک ضد حال شديد و اسيدی خورده بودم که اگه ۱۰تا قرص اکس هم ميخوردم فايده نداشت از طرفي ابول هم بد جور تو صورتم قد علم کرده بود.واز طرفی به هيچ کس هم دسترسی نداشتم .انگار قحطی کس وکون اومده بود .با ماشين هم که تاب زدم حتي يه جنده لاشی دگوری هم گير نيوردم .تو اين فکرا بودم که ناگهان به ياد مريم که ۴سال پيش باهاش دوست بودم افتادم راستی اين را بگم مريم يه دخترچشم وگوش بسته بود که به خاطر اين که من کردمش با من قهر کرد و من هم که از خدا ميخواستم هفته بعد که زنگ زد که خايه مالي کنه و معذرت خواهي کنه تا باهاش آشتی کنم قبول نکردم ودوستی ما به هم خورد.با اين که با اون قهر بودم ولی آمارش را داشتم و ميدونستم که يه کوني رسمي شده و روزي چندتا پسر راه ميندازه .جالب اين که همه جا ادعا ميکرده که من اونا جنده لاشی اش کردم واسم منا همه جا ميگفته. خلاصه طبق خواست ابول به مريم زنگ زدم اول منا نشناخت ولی بعد که معرفي کردم يخورده کلاس گذاشت که با مخ زنی حساب شده رديف رديف شد و تونستم يه قرار از اون برای ساعت ۶ همانروز بگيرم خلاصه سر وعده که اومد ديدم عجب تيکه ای شده و ازبس اب اين و اونا نوش جان کرده هيکلش توپ وميزون شده بود يه صورت سفيد وسينه های شق ورو به جلو کمری باريک و کون هم که نگو ………………که همه وهمه حال ميداد واسه سکس.خلاصه بعد از يه کس چرخ زدن تو خيابون قرار شد بريم کافي شاپ من هم گاز ماشين را گرفتم ورفتم به طرف خونه مادر بزرگم که خاليه. تا رسيديم گفت اين جا کجاست من داخل نميام از ماشين پياده شديم وتا اومدم در خونه را باز کنم ديدم مريم داره ميدوه که فرار کنه من هم دويدم واز پشت مانتوشا گرفتم ودستشا گرفتم و کشيدمش به طرف خونه .بعد با کونم چسبوندمش به ديوار با يه دست با کليد در را باز ميکردم وبا يه دست ديگه هم دهن مريم را گرفته بودم تا جيغ وداد نکنه بعد که در باز شد هلش دادم داخل خونه ويه سيلی هم خرجش کردم (اخه خارکسده يه دست کون دادن که اين همه ناز نداره)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟د رهمين حين گريه ای از خوشحالي کرد به اين خاطر که حالا کونش را ميگامبلافاصله رفتم واسپری زدم و تا برگشتم ديدم مريم پريد تو بغلم وشروع کرد به مکيدن لبهام من مونده بودم حالا را ببينم يا يک ربع پيش را؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خلاصه ابول را در اوردم ومريم شروع کرد به ساک زدن که بيچاره ابول تو دهنش جا نگرفت وبا اين که به زبون کوچيکه مريم رسيده بود ولی هنوز نصفش بيرون بود. خلاصه بعد از يه ساک مفصل نوبت گاييدن کونش شد .که تا اومدم هل بدم تو سوراخش جيغ زد (با زانو نه با زانو نه با زانو نه ..)آخه فکر ميکرد دارم با زانو ميکنمش .جای همه دوستان خالی همچين کردمش که پشتي را از بس گاز گرفت پاره کرد کم کم من هم زانوهام سرخ شده بود وبعد از نيم ساعت گايش تا اخرين قطره ابم را داخل سوراخش ريختم که حال بياد. بعد هم برای پاک کردن ابول هيچ چيز بهتر از مانتوي مريم پيدا نکردم که داد مريم در اومد من هم در جوابش گفتم خفه شو خارکسده حرف نباشه…………حالا ديگه اعصابم راحت شده بود يه نخ سيگار کشيدم وبا يک چاک کوني از خونه بيرونش کردم وگفتم برو خارکسه که ديگه نميکنمت .بيچاره مريم هم سرش را مثه بدبختها انداخت پايين و بدون اين که حرفي بزنه رفت .حتی جواب خداحافظی اونا هم ندادم .نتيجه گيري ۱-اولا که خيلي حال داد۲-دوما که باز هم خيلي حال داد۳-سوما ْ ايا دخترا چي با خودشون فکر ميکنند .ايا اونا فکر ميکنند خيلی زرنگ تشريف دارند؟؟نوشته بکن ننه هرکی فحش بده

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *