من و خانمم با مسعود رفیقم و زنش (۱)

0 views
0%

قسمت اول …سلام اسم من امیر هست و ۳۰ سالمه و میترا خانمم ۲۸ سالشه من و خانمم ۷ ساله ازدواج کردیم خانمم مربی بدنسازی هست و فوق العاده اندام خوبی داره سینه هاش ۷۵ هست با نوک صورتی و سر بالا و سفت بخاطر تمریناتش و خورد خوراکش اندام واقعا رو فرمی داره و یه کمر خوشگل باریک با یه باسن نسبتن بزرگ که نسبت به بدنش عالیه تو آپارتمانی که ما زندگی میکنیم دو طبقس و ۴ واحد داره دو واحد پایین دست صاحب آپارتمان هست که یه دکتره جراح هست که اکثرا خونه نیس و خانوادش ۱ ساله رفتن کانادا روبرویه واحد ما طبقه دوم یه واحد بود تازه خالی شده بود و از اونور مدتی بود که رفیقم قدیمیم مسعود با الناز نبال خونه بود و چند بار بهم گفته بود مسعود رفیق دوران راهنمایی من هست. من و مسعود خیلی باهم رفیق صمیمی بودیم خلاصه تا واحد روبرویی تخلیه کرد من به مسعود زنگ زدم و اطلاع‌ دادم طولی نکشید که مسعود و الناز اومدن شبش خونه رو دیدن و خوششون اومد و خریدن خونه رو راستش کجا بهتر از اینجا روبرویه خونه بهترین دوستش یعنی من … من وقتی الناز رو دیدم چشام چهار تا شده بود راستش الناز از قبلا خیلی سکسی تر شده بود یه دختره با سینه هایه ۸۵ بزرگ و یه باسن و رون هایه یخورده بزرگ در حدی که وقتی وایساده بود اگر دقت میکردی کسش مثل کولوچه زده بود بیرون و با اون صورت ظریف و فانتزی و چشایه قهوه ایی روشن موهاشو قهوه ایی رنگ موهاش کرده بود با یه تیپ اسپورت یه تیشرت کوتاه دخترونه و روش یه مانتو خیلی نازک و جلو باز با یه شلوار کتون تنگ جذب که تا مچ پاش بود و مچ سفیدش و مثل بلورش توش میدرخشید و یه و جورابش لبه هاش صوررتی بود که با رنگ صورت و بدن لباش ست بود و شدیدا حشریم میکرد بعد سه روز پایان وسایل هاشون رو اوردن من و میترا رفتیم کمکشون تو پهن کردن وسایل وقتی در خونش رو میترا زد مسعود درو باز کرد دست دادیم رفتیم تو دیدم الناز با یه شلوارک پسرونه تا زانو و یه تیشرت آستین حلقه ایی بود که سینه هاش داش پاره میکرد لباسو و دستمال سر بسته بود به سرش که موهاش اذیتش نکنه رفتم جلو بهش دست دادم و شروع کردیم کمک کردن بعدظهر بود رفتیم ساعت ۵ چهار نفری تا ۹ وسایل هاشون رو میچیدیم این وسط من کلی دید میزدم الناز رو با هر تکونی که میخورد سینه هاش مثل فنر تکون میخورد ساعت ۹ بود و فقط قسمت حال و وسایل آشپزخونه تموم شده بود کامل که یهو میترا برگشت گفت بریم خونه ما شما تازه اومدید نه فرش هاتون رو آوردن از خشک شویی و نه وسیله غذا پختن دارید الناز و میترا از قبل میشناختن و رابطه خیلی صمیمانه ایی داشتن اولش یکم نه اوردن که زشته و خسته هستید و این حرفا بالاخره راضی شدن و اومدن داشتیم میومدیم مسعود بهم گفت میتونم یه دوش بگیرم خونت گفتم آره برادر رفت که لباس بیاره النازم مثل اینکه میخواست بره دوش بگیره عرق کرده بود روش نشد بهم بگه به خانومم گفت و خانومم قبول کرد اومدن خونمون حمام دوتا داشتیم یکی تو اتاق خواب ما بود خانمم رفت حموم که زودتر بیاد بیرون غذا رو حاضر کنه از اونور مسعود رفت حموم که بیاد زود بیرون مسعود حمام تو راه رو رفت و میترا هم حمام تویه اتاق من و الناز تو حال بودین براش آب میوه و میوه آوردم تا استراحت کنه قبل حمام همینطور که حرف میزد من هواسم به شلوارک پاش بود که یخوره رفته بود بالا و سفیدیه بالایه ساقش یخورده بیشتر دیده میشد و داشت دیوونم میکرد رفتم تو اتاق به هوایه صدا زدن میترا که دیدم در حموم اتاقم بازه البته در اتاق بسته بود دیدم خانمم میترا لخت لخت مثل هلو جلو وایساده پشتش بهم بود و داشت خودشو میشست که نا خوداگاه کیرم نیم خیز شد لخت شدم رفتم از پشت بغلش کردم فهمید منم اولش یکم هی گفت زشته برو تو حال میام و بزار آخر شب و از این حرفا من که صبرم سر رسیده بود دست انداختم از جلو رو کصش و شروع کردم مالیدن و از پشت گردنش رو لیس میزدم کیرم سیخ شد همنجور راست لایه چاک کونش بود یه ذره با کصش بازی کردم دیدم دارا نفس نفس میزنه گفتم بشین نشست کیرمو کردم دهنش شروع کرد مثل یه جنده لاشی ساک زدن با حرص میخورد جوری که آبم داشت میومد بلندش کردم یه پاش رو گرفت دستم آوردم بالا دوتا دستاشو زد به دیوار کیرمو با یه دست گذاشتم در کصش و با فشار کردم تو که یهو یه آهههه کشید شروع کردم تند تند تلمه زدن بعد چند دقیقه تلمه زدن خوابیدم زمین و اوردمش تو بغلم که سینه هاشو بخورم همینجور که میکردم داشتم سینه هاشو مک میزدم که مثل عروسک بود سفید و نوک صورتی همینجور که میکردم چون قرص نخورده بودم داشت آبم میومد که کشیدم بیرون کیروم خوابوندمش زمین و کردم کیرمو تو دهنش چند بار جلو عقب کردم کل آبم ریخت تو دهنش اونم همشو خورد و نشستم سریع کصش رو لیس زدن و خوردن تا ارضا بشه همینجور که میک میزدم با دست چپش سینش رو میمالید با دست راست سرمو فشار میداد و خیلی یواش آه آه میکرد و نفس نفس میزدم خوب چوچولش میک میزدم و زبونم رو میکردم تو کصش میترا عاشق این کاره ‌بعد چند مین هم یهو لرزید و آبش یواش از تو کصش‌اومد بیرون همشو با زبون لیس زدم جمع کردم تو دهنم همون جوری رفتم باهاش لب گرفتم و ریختم تو دهنش آب کصش‌ رو بلند شد دوش گرفتیم دوتایی سریع رفتیم تو اتاق من سریع لباس پوشیدم رفتم میترا وایساد لخت لخت تو اتاق خودشو خشک کردن که من اومدم تو حال دیدم هنوز مسعود تو حمومه و الناز از شدت خستگی رو مبل داشت چرت میزد رو مبل رفتم در حموم مسعود رو زدم که بیا بیرون زنت مونده میخواد بره حموم گفت باشه در اتاق ما روبرو در حمام دیگمون تو راه رو بود و تنها مشکل‌خونه همین بود یعنی اگر در حموم رو باز میکردی گوشه اتاق ما که آینه و تخت بود پیدا بود قشنگ صدایه باز شدن در حموم رو من فهمیدم ولی میترا داشت موهاشو با سشوار خشک میکرد رو به آینه و متوجه نشد که در اتاقم بازه یه خورده دیدم صدا در حمام اومد ولی مسعود یه خورده دیر اومد بیرون با خودم گفتم حتما مسعود از تو حموم وقتی چشمش به اتاق ما افتاده و میترا رو لخت لخت دیده کپ کرده و داشته یه لحظه بدن سکسی و لخت خانمم رو که از پشت کون سفیدش رو میدیده این فکر باعث شد کیرم دوباره نیم خیز بشه از اینکه فکر میکردم خانمم چقد سکسیه که مسعود جذب کونش و هیکلش شده لذت میبردم که مسعود اومد بیرون لباسش رو تو حموم پوشیده بود اومد صدایه الناز زد گفت تو برو حموم من به الناز گفتم برو تو اتاق ما راحت منم رفتم حموم دیگه تو برو راحت باشی تو اتاق ما که مسعود گفت آره برو الناز پاشد لباسش رو برداش لباس زیرش لایه حوله پیچیده بود رفت تو اتاق که یهو یه جیغ ریزی زد و گفت ببخشید فهمیدم لخت میترا رو دیده یهو ترسیده که مسعود گفت چی شد میترا از اتاق گفت هیچی بعد چند مین دیدم میترا با یه شلوارک تنگ تا رو زانو با یه تیشرت سفید آستین حلقه ایی یقه دار اومد بیرون از لایه یقش بعضی وقتا چاک سینش مشخص میشد ولی خوب من و مسعود قبلا با خانم هامون مسافرت رفتیم و راحت بودیم جلو هم همیشه تو لباس پوشیدن دیدم مسعود چشماش رویه سینه هایه میتراس همینجور داشت نگاه میکرد زیر چشمی منم الکی تلویزیون میدیدم که‌ قشنگ بتونه دید بزنه بدن زنمو میترا رفت و شروع کردن به کار کردن تو آشپزخونه بعد چند دقیقه حرف زدن با مسعود دیدم یهو گفت من برم تو خونمون کار دارم باس دنبال چیزی بگردم تو وسایلم و میام همینکه رفت بیرون من یه دقیقه بعدش به هوایه سر زدن به گوشیم رفتم تو اتاق درو یواش باز کردم رفتم تو خیلی دلم میخواس در حمومم باز کنم ببینم الناز رو ولی نمیشد داشتم فکر میکردم چیکار کنم چیکار نکنم یهو در حموم یه ذره باز شد یه دست از تو حموم اورد الناز بیرون گفت میترا عشقم اون حوله منو میدی فک کرده بود میترام حوله رو سریع برداشتم داشتم میدادم نگام به دستش بود لخته و خیسه با انگشت هایه تقریبا کشیده و خوشگل حوله رو گرفت بعد دو مین گفت شرت و سوتین منم میدی دیدم یه جفت شرت و سوتین مشکی شرتش از این شرت هایه لامبادا که لایه کون میفته یه نخ پشتش بیشتر نیس و سوتین تور توری خوشگل و نرم دادمش و از اتاق اومد بیرون در رو نیمه باز گذاشتم رفتم تو حموم روبرو اتاق ا گوشه در دید میزدم دیدم الناز با شورت سوتین مشکی اومد حوله دورش رفت جلو آینه وایساد سشوار زدن اونم هواسش نبود از عمد درو باز گذاشتم و نمیدونست دید داره از تو حموم به اتاق وای چی میدیدم یه کون متوسط رو به بزرگ سفید سفید که یه شرت لامبادا لایه کوتش بود یه بدن بدون لکه سفید و خوشگل همینجور که میدیدمش داشت کیرم سبخ میشد که رفتم تو حال و بیخیال شدم که سعید زنگ خونه رو زد رفتم درش رو باز کردم اومد تو نشستیم حرف زدن راجب قدیما که النازم اومد تو حال یه ساپورت سفید تنگ با یه پیرهن مردونه تنگ که وقتی نشسته بود خط چاک سینش از لا به لایه درز بین دکمه ها پیدا بود میترا شام رو اوردم و خوردیم ساعت شده نزدیک ۱۲ الناز و مسعود میخواسن برن باز خونه که من گفتم کجا اونور الان وسایلتون کفه حاله اصلا جا برا خواب نداری حتی تخت هاتو مهن نکردیم و قالی هم نداری فعلا دادی قالی شویی وکه دیدم مسعود میگه مزاحمت نباشیم گفتم مراحمی پدر قبول کردم الناز گفت پس من برم خونه لباس راحتی بپوشم رفت و برگشت دیدم یه دامن پا کرده با یه تیشرت بزرگ شب موقع خواب جا انداختم تو حال که بخوابن خودمم رفتم تو اتاق با میترا تا رفتیم تو شروع کردم لب گرفتن و شروع کردم به مالیدن میترا جوری که گفت چته همین چند ساعت پیش کردی گفتم بازم میخوام شلوارشو در اوردم یواش یواش کصشو لیس میزدم و تو ذهنم میگفتم چی میشد الان الناز بود اینجا میخوردم کص کونش رو و میکردمش تو این فکرا بودم هی بیشتر حشریم میکرد که دیدم میترا داره نفس نفس میزنه چشاش از شهوت قرمز شده بود یهو برگشت گفت چیه هیچوقت انقد با حرص نمیخوردی انگار قراره تموم بشه نکنه الناز رودیدی اینجوری شدی انقد حریصی ؟ منم یه لبخند زدم گفتم هرچقدم کص و کونش خوش فرم باشه به پایه کص کون خانم خودم نمیرسه اینه گفتم که یهو دیدم داره میلرزه و ارضا شد آب‌کصشو لیس زدم واسش و ریختم تو دهنش و کیرمو گرفت همونجا خوابیدم رو کمر اومد وسط پام نشست ساک زدن مرتب داشت ساک میزد هی با زبونش کل کیرمو خیس میکرد و باز مک میزد همینجور داشت ساک میزد که حس کردم یکی از لایه در داره از تو حموم داره نگاه میکنه وضعیت من و میترا هم جوری بود که دقیقا پیدا بودیم چون اصلا تو فکر این نبودم درو ببندم از عمد باز گذاشتم که الناز بشنوه یا ببینه از اونور لذت میبردم اگر مسعود میخواست ببینه که دیدم خوده مسعوده و داره کص و کون میترا رو دید میزنه از دور منم دست کردم پایه میترا رو باز کردم که خوب ببینه من زیر چشمی یواشکی نگام به مسعود بود و مسعود متوجه نمیشد فکر میکرد چشمام بستس چون تاریکم بود فکر میکرد نمیبینمش همینجور که ساک میزد کشیدم بیرون اوردمش نشست رو کیرم جوری که کمرش سمت صورتم بود و سینه هاش رو به در و موهاشو از پشت کشیدم سرش بره بالا تا خوب سینه هاش دیده بشه و مسعود ببینه قشنگ اینکه مسعود داره کص دادن خانمم رو میبینه بیشتر حشریم میکرد که یهو دیدم داره آبم میاد کشیدم بیرون وایسادم رو پاهام زیر کیرم زانو زد جوری بود که مسعود مارو از بغل میدید و میترا کامل پیدا بود که داره ساک میزنه تا آبم بیاد آبم که اومد ریختم تو دهنش و چندثانیه تو دهنش نگه داشتم تا کیرم کوچیک شد و کشیدم بیرون کل آبمو خورد و پاشد لب گرفت ازم رفت تو حموم تو اتاق و منمرفتم باهاش دوش گرفتم خوابیدیم صبح ساعت ۸ بود چشام باز شد دیدم میترا لخت لخت بغلم خوابش برده بعد حموم و لایه در بازه هنوز میترا رو شکم خوابیده بود و یه پاشو جمع کرده بود تو سینه و کصش قشنگ افتاده بود بیرون پیش خودم گفتم جقد مسعود کص کون زنمو باز دید زده تو همین فکرا بودم بلند شدم برم تو حال دیدم جفتشون خواب هستن مسعود که سرش رو به طرف دیوار بود و بالشت رفته بود رو سرش تو خواب و مست خواب بود النازم رو به طرف‌ مسعود بود و کونش طرف من بود پتو از روش رفته بود کنار و یه گوشه از دامنش اومده بود دو وجب زیر کونش منم رو پنجه پا یواش رفتم از پایین پاش نشستم دید زدن که دیدم شرت پاش نیس از تعجب داشتم بال در میاوردم کصش انگار کولوچه زده بود بیرون و سوراخ کونش که یه ذره نسبت به بدنش تیره تر بود رو میشد یخورده دید انگشت هایه کشیده و خوشگل پاهاش با اون سفیدی مثل برف بدنش داشت دیوونم میکردم بلند شدم رفتم تو اتاق دراز کشیدم تو فکر الناز بودم که خوابم برد خواب بودم دیدم یکی‌هی لبامو میبوسه هی بوسم میکنه فکر کردم خواب‌ میبینم و تو خوابم دیدم میترا هی مبگه عشقم فداتشم بیدار شو ظهره چشمامو باز کردم دیدم مینا نشسته تو بغلم و داره بوسم میکنه یه چندتا لب ازش گرفتم و بلند شدم گفتم ساعت چنده گفت ۱۲ بیدار شدم رفتم تو حال دیدم مسعود و الناز نشستن دور میز و دارن صبحونه میخورن منم دست صورتم شستم رفتم پیششون داشتیم گپ میزدیم و میخندیدیم دور میزن من کنارم میترا بود دست چپ یه تک صندلی الناز بود و روبروم مسعود بود هر از چند گاهی الکی‌ پامو میزدم به پایه الناز و مثلا هواسم نیس و الکی با مسعود گرم صحبت بود یعنی اصلا حواسم نیست بعد صبحونه خانما میز رو جمع کردن و من و مسعود رفتیم رو مبل و خانما بعدش رفتن تو اتاق داشتم با مسعود حرف میزدم دنبال یه بهونه بودم سر بحث رو باز کنم که بتونم بیشتر با مسعود سر این حرفا راحت باشم تا زودتر دستم به الناز برسه که دیدم مسعود گفت خسته نباشی دلاور گفتم بابته جی ؟ گفت دیشب نذاشتی بخوابیم از بس سرو صدا کردید منم خندیدم که اصلا یعنی ناراحت نشدم گفتم بالاخره خانم رو باید ترتیبش رو داد گفت آره ولی نگفتن انقد شدید به ما رحم میکردی تو حال بودیم که گفتم مگه صداش میومد گفت آره پدر صدایه میترا میومد ضعیف بود ولی میشد شنید راحت که گفتم الناز که نفهمید گفت النازم شنید تازه الناز برگشت بهم گفت خوش به حال میترا با یه خنده به مسعود گفتم خوب تو چرا کاری نکردی دیدم مسعود هم روش باز شده کامل که برگشت گفت من میترسیدم میترا یهو بیاد تو حال زشت باشه تو اون حالت گفتم زشت چی پدر چندین ساله همو میشناسیم جلو هم راحتیم میریم میایم بعد این همه سال رفاقت حاله زشته یهو … که گفت باید یه کاری بکنم اینجور نمیشه امشب که جفتمون خندیدیم و یهو خانما اومدن تو حال رفتن تو آشپزخونه تدارک واسه ناهار بعد ناهار که خوردیم زدیم بیرون رفتم یه پاساژ میترا لباس بخره من زیاد به لباس پوشیدن میترا گیر نمیدادم و آزادش گذاشته بودم که رفتیم تو مغازه دوست میترا شرت و سوتین میفروخت و النازم گفت منم میخوام جفتشون میخواستن سوتین و شرت بخرن که رفتن تو بعد چند مین صدامون زدن رفتیم در اتاق پرو اتاق ها روبرویه هم بود مسعود پشتش به من بود و من پشتم به مسعود تو اتاق پرو سه طرفش آینه بود و اگر تو آینه روبرویه در نگاه میکردی قشنگ پشت سرم دیده میشد که میترا که درو باز کرد نصفه دیدم شورت سوتین مشکی برداشته بهش گفتم نه یه تنگ ترش رو بگیر که قشنگ کص‌و کونت پیدا باشه توش گفت برو بگیر بیار هرکدوم دوست داری داشتم میرفتم گفت درو نبند گفت زشته مسعود اینجاس گفتم هیچ مشکلی نیس با شوخی گفتم اصلا بزار کص و کونت رو ببینه شهوتش بزنه بالا تو مغازه سیخ کنه یکم بخندیم اذیتش کنیم میترا گفت ای کثافط دیوث با خنده و گفت باشه گفتم یجوری ببینه مثلا هواست نبوده داشته میدیده گفت باشه لایه درو الکی باز گذاشتم یه خورده و الکی از تو مغازه دوست میترا هی میگفتم اینو بیارم این خوبه میترام که میدونست قضیه چیه یه پاشو با نصف شون و یه دست و سرو آورد بیرون و میگفت نه اون و با دست اشاره میکرد مسعود مشخص بود خوب داره دید میزنه میترا رو همین باعث میشد شهوتی بشم که یهو گفتم بیا خودت بردار گفت لباس تنم نیس گفتم اشکال نداره مغازه که آدم توش نیس مغازه دارم که دوست خودته بیا یهو دیدم به مسعود گفت میشه نگاه نکنی مسعود گفت چشم و روشو کرد اونور و میترا بدو بدو اومد سمت من با همون شرت و سوتین لخت منم پشتم کردم به مسعود که خوب ببینه و میترا تا اومد چشمکش زدم و الکی سعی کردم الافش کنم شیشه مغازه دودی بود بیرون هیچکس نمیدید هیچی و ورود آقایون ممنون بود ما چون آشنا بودیم راهمون داد که از تو یه آینه کنار برا پرو قدی بود تو مغازه که دیدم مسعود داره نگاه میکنه یواشکی منم میترا رو کشیدم ااینور که یخورده تکون بخوره کونش و سینش رو ببینه قشنگ همون موقع در اتاق پرو الناز باز شد و میترا هم برگشت سمت اتاق بدو بدو و رفت تو با یه جفت ست جدید تا عوض کنه از اونور به میترا گفتم به الناز الکی بگو درو باز کنه کامل که تو نشونش بدی تا مسعودم این وسطا ببینه منم رومو میکنم اونور یعنی ندیدم میترا خندید گفت نکن گناه داره گفتم تو بکن چیکار داری میخندیم بعدش که دیدم میترا بلند به الناز گفت الناز جونم ببین این چجوریه خیلی خوبه مثل این بردار توهم النازم در باز کرد گفت نمیبینم مشخص نیس میترا گقت درو باز کن که کامل ببینی الناز درو باز کرد و همزمان مسعود مثلا روش به خانم خودشه ولی داشت تو آینه پرو در اصل میترا رو دید میزد ک میترا گفت بیا ببین چجوریه بیا نزدیک اگر نمیبینی الناز برگشت با اشاره بدون صحبت گفت زشته و از این حرفا (اینارو میترا برام تعریف کرد ) که میترا هم بلند گفت مسعود جان مشکلی داره میترا بیاد اینور یه لحظه مسعود با تته پته گفت نه الناز حس کردم جا خورد یهو و گفت باشه و داشت میرفت که بره اونور از تو همون آینه دیدمش بدنش مثل بلور با اون سوتینی که انتخاب کرده بود و شورتش مثل یه جنده لاشی به پایان معنا بود که فقط دست کسی بهش نخورده بود رفت تو اتاق پرو و بعد ۱۰ مین دیدم داره میترا صدام میزنه و میگه میشه از اینا که برام آوردی برا الناز جونم بیاری یه جفت دیگه برداشتم بردم دم اتاق و دست الناز اومد سمت و سر کرد بیرون گفت مرسی و رفت تو و عوض کردن ست رو خوشسون اومد و جفتشون برداشتن و میخواستن آماده بشن به میترا گفتن شورت و سوتین رو نپوش که مشخص باشه نوک سینه هات گفت باشه و نپوشید و خرید کردیم اومد بیرون میترا دیدم برجستگی نوک سینش از زیر لباسش پیداس و شلوارش چون تنگ بود لایه کصش‌یه ذره جمع شده بود و مسعود یواشکی‌چشمش به سینه هایه میترا بود خرید کردیم رفتیم خونه رسیدیم خونه ساعت ۸ بود دوست میترا سارا زنگ زد سارا رو من چندین بار دیدم خیلی سکسیه و سه بار هم من وقتی اوایل ازدواج میومد خونمون باهاش یواشکی‌ بیرون از خونه تو خونه خودش سکس داشتم و خیلی کص و کون ردیفی داره و از دوستایه میترا از قبل ازدواج من و میترا هست که تو باشگاه باهم دوست شدن و از میترا خواست که بیاد خونش میترا هم گفت مهمون دارم دوست امیر با زنش اینجاس تازگی همسایه ما شدن و قضیه رو تعریف کرد که سارا گفت همتون بیاید و امشب مشروب بخوریم دور هم منم تنهام که میترا جریان رو به من گفت من گفتم بریم جون خودم بدم نمیومد بعد چقد وقت بازم اگر شد کص کون سارا رو بکنم که گفت پس مسعود اینا جی به مسعود گفتم مسعود پایه یه جایه خوب شبی هستی گفت آره و منم گفتم اینم از مسعود میترام گفت باشه میایم ساعت ۱۱ رفتیم خونه سارا خونه سارا یه خونه ویلایی و شیک بود که استخرم داشت به بچه ها گفتم لباس زیر بردارید یه تنی به آب بزنیم خونشون و برداشتن سارا بعد از جدا شدن از شوهرش خونه و ماشین شوهرش رو ازش گرفت و تو همون خونه زندگی میکرد رفتیم خونش خلاصه و دیدیم گفت بریم لب استخر اونجا میز چیدم همونجا دورهم باشیم و همه رفتیم سمت زیر زمینش و استخر تو راه همش چشم به کص و کون سارا و الناز بود مسعودم وقتی دید منو یهو زد به پهلوم گفت پدر این چه جیگریه کاش میشد روش یه حرکت زد … در گوشش یواش گفتم داداشت اینو آره گفت نه پدر گفتم بله یه خنده مرموز کرد گفت ای‌ دیوث نشستیم مشروب خوردن و ساعت ۱ بود مست مست بودیم من کم خوردم دوست داشتم تو حالت عادی چِش چرونی کنم سارا گفت بریم تو آب همه موافقت کردن و رفتن لباس عوض کنن و بیان انقد خورده بودن داغ داغ شده بودن فضا هم بسته بود داشتن عرق میکردن میترا تو مستی بلند گفتی‌ ما چی بپوشیم جلو شما ها که سارا مست مست برگشت گفت با شرت سوتین دیگه مگه نمیگی الناز جون و آقا مسعود رفیق قدیمیتون هستن و همسایتون شدن تازگیا که دیدم میترا نگاه من کرد منم سریع گفتم آره عشقم میترا راحت باش مسعود مثل خودمه یجور گفتم که مثلا مستم و مسعودم نه گذاشت نه برداشت گفت الناز توهم در بیار با لباس زیر بیا امیر مثل برادر خودمه و همشون خندیدن و رفتن لباس بپوشن من و مسعود همونجا لخت شدیم از تو ساک شرتک پا کردیم رفتیم تو آب‌ همینجور تو آب بودم مسعود گفت امیر چی میشد شبی ترتیب این سارا رو بدیم دوتایی گفتم پس زنامون رو چیکار کنیم که دیدم گفت راست میگی تف توش کاش‌میشد اینو کرد خیلی تو نخشم منم یه لحظه مکث کردم گفتم میخوای‌ یه کاری‌ کنیم مسعود گفت چی گفتم فقط یه راه هست اینم اینه که شهوتیش کنیم گفت چجوری آخه گفتم اون طلاق‌گرفته و مجرده الان ما جفتیم ما هی با زنامون جلوش ور میریم و اونم کسیو نداره ای زیر آب با خودش ور میره تا داغ کنه دیدم مسعود تو مستی یه نگام کرد دو دل بود ولی انقد فکر سارا تو سرش بود که اصلا فکرشم نمیکرد اینا یه نقشس تا من بتونم الناز رو لخت ببینم و اونو بکنم دیدم برگشت گفت خو بعدش چی گفتم بعدش دیگه باس سعی کنیم زنامون رو لخت کنیم که اونم حس راحتی بکنه جلمون و کص و کونش رو بندازه بیرون تا خوب بتونی دیدش بزنی و بعدش بکنیش من هی تحریکش میکردم با کص‌ و کون سارا که یهو گفت پدر خیلی حرکت ضایعس من روم نمیشه جلو میترا زنت زشته گفتم چی زشته زنه منه راحت باش بعد با حالت اینکه مثلا مستم نمیفهمم چی دارم میگم برگشتم گفتم منم کص و کون میترا رو جرش میدم شبی و توهم هم الناز میکنی نمیکنی ؟ دیدم هی تحریک شده بود گفت آره النازم این چند شبه نکردمش رو اعصابمه باید خوب دل سیر بکنمش من با خنده گفتم جوون دیدم میگه با خنده دیوث به خانم من میگی جون منم گفتم آره دیگه میخوای الناز رو بکنی و بعدشم سارا رو بکنی یبار بیا منو و میترا رو هم بکن دیگه دیدم برگشت گفت بدمم نمیاد همتون رو بکنم کیرم نیم خیز شده با این حرفش منم تو دلم گفتم تا نیومدن باید این حرفو قطعیش کنم تا فک کنه من تو مستی قولش دادم و انجام بدم که سریع گفتم جووون پدر منم پس النازو میکنم تورم میکنم اونم برگشت گفت کون تو در مقابل کون الناز کون نیس که کون النازو از بس کردم بهم حال نمیده کون تو حال میده منم گفتم جوون پس کون النازو افتادم امشب دیگه دیدم میگه منم پس منم کص میترا رو افتادم دیگه گفتم آره دیگه افتادی امشب کص میترا مال خودت اصن و خندیدیم و برگشتم گفتم اصلا امشب‌ضربدری گروپ میزنیم سارا رو هم میکنیم چطوره یه مکث کرد گفت جدی میگی یا شوخی شوکه شده بود فکر میکرد دارم کسشعر میگم گفتم مگه مسخره توام کس سارا رو از دست بدی داس دیگه از کفت رفته با یه مکثی‌ گفت ولی زنامون چی گفتم پدر کیرت تو کص مشتی تو دلت نمیخواد من دستم نمیزنم به الناز ولی میترا رو خودم میکنم و سارا رو هم برات جورش میکنم شبی بکنیش وسط اینا دلت کشید بکنی میترا رو خودت بکنش منم دست به الناز نمیزنم بجاش سارا رو میکنم با این حرفم برگشت گفت زکی‌ من تک خوری نمیکنم تو رو هم قبول دارم توهم امشب خواستی‌‌ یه حرکتی بزنی اوکیه ولی نفهمن باهم هماهنگیم و گفتم نه دیدم زنا اومدن یهو ناخواسته گفتم بلند جوووووون پدر این خوشگلا کجا بودن یه دست زدم به مسعود با سر اشاره زنا کردم دیدم گفت آره بخدا خوش به حالت امیرااااا منم گفتم تو که ماشالا بیشتر خوش به حالته زنا میخندیدن و اومدن تو آب میترا اومد بغل من و النازن رفت بغل مسعود سارا هم بغل میترا وایساد نزدیک من و شروع‌کردیم بازم تو آب مشروب‌خوردن و مست کردن که من بازم کم خوردم دیگه همشون مست پاتیل بودن دست خودشون نبود نه زبون نه کاراشون منم فرصت رو غنیمت دونستم و سریع دست انداختم زیر پایه میترا و گذاشتمش لب استخر و شروع کردم لباشو خوردن میترا لبامو با حرص میخورد و هی تو مستی میگفت نکن زشته گفتم زشت نیس سارا یهو برگشت گفت جووون پدر ماشالا امیر چه میکنه مسعودم که فهمید قضیه چیه گفت اع اینجوریاس الناز رو گرفت تو استخر بغل کرد شروع کرد لب گرفتن دیدم سارا داره لب‌پاینش رو گاز میگیره یواش دستمو از تو آب بردم رو شکمش تا دستم خورد دیدم داره نگام میکنه میترا چشاش از مستی بسته بود و فقط لب میگرفت دستمو انداختم دور سارا آوردمش نزدیک یکم تا دستم به کصش برسه و براش شروع کردم زیر آب مالیدن دیدم بعد چند ثانیه شل شد و داشت تو آب ولو میشد نمیخواستم ارضا بشه و از دست بدمش چون قولش رو به مسعود دادم خودمم میخواستم الناز رو بکنم پریدم لب استخر نشستم دراز کشیدم جوری که زانو هام خم بود و از زانو به پاین تو استخر بود میترا رو کشیدم تو بغلم و شروع کردم لب گرفتن میترا یه لحظه اومد از بغلم بیرون دراز کشید کنار جوری که پاهاش سمت استخر بود و سارا و کیر منو نمیدید اصلا با پام انداختم دور گردن سارا کشیدمش وسط پام خودش فهمید دست کرد کیرمو در آورد شروع کردن ساک زدن یواش و منم سر میترا رو گرفتم که فعلا بر نگرده تا قشنگ وسط سکس‌ که رسیدیم بعدش بفهمه دارم سارا رو میکنم که همین کارم کردم از اونورم مسعود و الناز جوری مسعود الناز رو گرفته بود که الناز ساک زدن سارا رو نبینه و سارا داشت خوب لذت میررد از کیر من قبل اینکه از اخونه بیام بیرون تاخیری خورده بودم به مسعودم داده بودم و گفتم بخور با این بهونه که اونجا سارا رو یهو میبینی سیخ نکنی جلو الناز زشت باشه خلاصه سارا همینجور که کیرمو میخورد من میترا رو پاشو کشیدم تو بغلم و سارا کیرمو ول کرد تا دید اینو رفت یواش سر جاش چشاش خمار خمار بود منم یواش از بغل شرت میترا کیرمو کردم تو کصش یه آه خوشگلو کوچیک کشید و شروع کردم که تلمبه زدن که از اونور به مسعود ریز اشاره دادم که توهم شروع کن مسعودم از خدا خواست مثل من خوابید و الناز رو کشید رو خودش و کرد تو کص الناز اولین بار بود کص دادن الناز رو میدیدم و داشتم حشری تر میشدم سارا صبرش سر اومد اومد بغل میترا و ازش شروع کرد لب‌گرفتن و سینه هاشو خوردن من برا اینکه مسعود شهوتش بزنه بالا میترا رو کدست کردم دور کمرش کشیدم تو همون حالت تو بغلم تا کون میترا از جلوش قمبل بشه چندتا تلمبه زدم و به میترا گفتم لباساسو در بیاره جوری که مسعودم بشنوه و میترا در اورد و مسعودم به الناز گفت در بیار الناز اول یکم نه آورد ولی بالاخره در آورد باورم نمیشه مسعودم چرخید و سرش طرف‌من بود وای چی میدیدم یه جفت سینه ۸۵ بزرگ نوک قهوه ایی کم رنگ با نو خوشگل‌با دست چپش هی سینه هاشو میمالید جشاشو بسته بود فقط رو کیر مسعود سوار میداد من اینارو دیدم حشری تر شدم از اینور سارا داشت پشت سر میترا با کصش بازی میکرد و از دور واسه من لوند بازی در میاورد و هی بوس میفرستاد اشارش کردم ببا یه دستم که بیاد جلو تر سارا و با پام کصش رو میمالیدم خوبم اونم هی سینه هاشو میمالید و هی بالایه کصش رو میمالید همینجور که داشتم میکردم میترا سارا رفت پشت میترا ومنم کف پام رو زمین گذاشتم و پامو از زانو خم کردم تا ساره بیار تخمم رو بخوره دیدم برعکس سارا داره کص‌و کون میترا رو میخوره میترا تا فهمید یهو گفت جووون و یه آه کشید و فقط به سارا میگفت یواس سارا بخور بخورش سارام حشری میگفت میخورم برات نفسم من مبلند گفتم پس من چی دیدم سارا یه نگا کرد خندید و میترا تو همون حالت گفت اونم میخوره سارا وسط خنده یهو خندش تبدیل به لبخند شیطونی شد و رفت سراغ تخمام و شروع کرد لیسشون زدن و خودشو مالیدن از اون طرف مسعود الناز رو داشت داگ استایل میکرد منم گفتم به میترا پاشو منم میخوام مثل الناز بکنمت داگ استایل الناز خندید و میترام سریع داگ استایل شد و از اونور مسعود هی میزد در کون الناز سارا طاق باز اومد زیر تخمم و هی کیر کص من و میترا رو لیس میزد و پاهاش از هم باز بود و کصش‌ رو میمالید که به الناز گفت الناز بیا بخورش برام النازم تو حالته که جلو عقب میشد گفت باشه عشقم بزار میام مسعود سریع ولش کرد گفت برو بخور براش تا رفت الناز سرشو کرد لایه پایه سارا مسعود گذاشت تو کونش‌و یهو الناز داد کشید گفت یدفعه گفت مسعود کونم درد گرفت و شروع کرد به خوردن کص سارا همینجوری داشتیم میکردیم که یهو حس کردم کیرم در اومد از تو کص‌ دیدم میترا کشیده بیرون کرده دهن سارا میگم کیر شوهرمو خوب بخور‌براش خیسش کن میخواد منو بکنه سارام که هوس کیر کرده بود گفت منو بخورم که تو حال کنی با خنده میترام گفت میگم به توام حال بده هاااا یهو سارا سر الناز پس زد و شروع کرد ساک زدن واسم و تا ته میخورد جوری‌که انگار داشت اوق میزد یهو میترا گفت بسشه کیر شوهرمو تموم کردی بلند شو خوب به مردم کص‌ و کون بده بعد بهم گفت امیر جوری بکنش‌جر بخوره دیگه نخواد بیاد سمت کیرت منم با جدیت گفتم جوری جرش بده عشقم که دیگه غلط بکنه بیاد طرف شوهر تو خانومم یجور گفتم خوشش‌بیاد میترا و بعدشم سریع نشست با کص رو کیرم و شروع‌کردم با قدرت تلمبه زدن جوری که تخمام میخورد زیر کونش سارام هی آخ و اوف‌ میکرد و از اونر مسعود نگاش قفل رو کص و کون خانم من بود هی نگا کص کونش میکرد و میگفت جون النازم فکر مبکرد بخاطر کص و کون النازه داره میگه مسعود اشاره کرد یواش با دست که پس من چی به میترا گفتم بلند الناز تنهاس میترا برو کمکش‌کن النازم گفت چشم آقای و رفت طرف‌الناز شروع‌به لب و مالیدن کرد بعدم دیدم خوابیده زیر کص الناز و همینجور که کی مسعود میره و میاد میترا کص النازو میخوره بقیه داستان از زبون میترا … میترا دیدم امیر خودش‌گفته برم اومدم زیر کص الناز و میخوردمش از اینورم کیر مسعود جلو چشمم بود خیلی کیرش بلند بود ولی کیر امیر کلفت تر و دردش خیلی‌بیشتره تو فکر این بودم یجوره کاش این کیر منو میکرد یواشکی‌هی زبون میزدم کیرشو هی لیس میزدم تخمشو از تند شدن سرعتش فهمیدم خوشش اومده دست انداختم شروع‌کردم مالیدن تخماش و دیگه یخ هممون باز شده بود یهو کیرشو کشیدم بیرون گفتم الناز جونم بزار خیسش کنم که قشنگ بره توش الناز میگه آره و شروع کردم برا مسعود ساک زدن بقیه داستان از زبون خودم یعنی امیر … امیر به خودم اومدم دیدم اع کیر مسعود تو دهن زنمه با دیدن این صحنه خیلی تحریک شدم و خیلی خوشم اومد منم اومدم سر حرف میترا به سارا تلافی‌کنم وبرگشتم بهش گفتم عزیزم خوب کیر مسعود براش بخور جیگرش حال بیاد تا بتونی‌ یه حال اساسی به اون کص‌و کون خوشگل الناز جون بده دیدم الناز به یه نگاه شیطنت آمیزی نگام کرد و لبخند زد و مسعود برگشت گفت گوشت خانم من به پایه خانم تو نمیرسه که داش اختیار داری گفتم اختیار چیه ما که دستم به گوشت شما نزدیم حتی یهو مسعود گفت دستم میدم بزنی به الناز گفت برو پیش امیر نشونش بده النازم اول خجالت میکشید وسط کردن سارا گفتم سارا پاشو میخوام ببینم گوشت خانم امیر بهتره یا میترا جونم الناز نزدیک شد و سروع کردن اول ساک زدن سارام داشت خودشو میمالید هی النازم همینحور که میخورد یه چشمک به مسعود زدم که لذت ببر از میترا مسعود برگشت گفت تو هرکاریم کنی ۳ به ۲ ازم جلویی و یکی یار تعویضی داری نامرد دیدم سارا یه نگاهی بهش کرد برگشت گفت من که اینجام تو خودت نخواستی انگار مسعودم گفت من که روم نمیشه بگم و خندید سارام رفت سمت مسعود شروع‌کردن لب گرفتن الناز هم که دید شوهرش‌زن من و سارا بغلش هستن یجورایی انگار اومد تلافی‌بکنه تف انداخت رو کیرم و با دست بالا پایین کرد یهو برگشت گفت امیر جون الان نشونت میدم گوشت مسعود چجوریه یهو کرد تو کونش کیرمو کامل یه آه کشید من یه لحظه خشکم زد و مونده بودم و باورم نمیشد الناز سینه هاش رو گرفته و داره میماله از اینورم کیرم تو کونش هست و داره کون میده دست انداختم رو کونش و از هم بازشم کردم و وسط کردن گفتم نه خداییش مسعود مال تو انگار بهتره خوب تنگه کون زنت مسعودم از اینور میگفت بجاش میترا خوب ساک میزنه به نفعته منم گفتم کون کجا و لب کجا گفت الان کونش هم میزارم میگمت که خوب تره یا نه و همینجور که دستش رو کص سارا بود و سارا رو یه سره میمالید کیرشو در اورد گذاشت در کون میترا و یه تف انداخت و کرد تا ته تو دیدم یهو جیغ میترا بالا رفتربرگشت گفت کثافط دیوث یواش تر کونم جر خورد میترا تاحالا از کون نداده بود بهم وقتی دیدم داره از کون میده شهوتی شدم و تا خایه میکردم تو کون الناز النازم انگار یه دختر بچه خوشگل و ناز هی بالا پایین میکرد رو کیرم مسعود برگشت گفت دیدی بهتره مال تو گفتم اون کون رو خودت افتتاح کردی و منم نکردم بعد این همه سال اینو گفتم دیدم سرعت کردنس بیشتر شد و حشری شد و میترام هی آه و ناله میکرد هی کیرشو سارا در میاورد برا مسعود ساک میزد میکرد تو کون میترا میترام هی جیغ میزد یهو به سارا گفت قمبل کن ببینم تو چجوریه و از کون میترا یهو کشید بیرو یه ضرب کرد تو کون سارا و سارا تا میتونست جیغ زد و میگفت وای چقد بزرگه دارم جر میخورم از اونور کص زنمو میمالید منم دست انداختم دور کمر خوشگل و سفید الناز کشیدمش پایین چشاش از شهو داشت پاره میشد انقد خمار بود و شهوتی سینه هاشو با حرص میخوردم هی یواش میگفت جووون بخورش یجوری که مسعود نمیشنید منم با باز بیشتر نوک سینه هایه خوشگل سفیدش رو مک میزدم و هی میگفت ماله خودته همش ماله خودته جر بده منو و هی نفس هایه داغش میخورد در گوشم تو همون حال یواش در گوشس گفتم خیلی وقت بود میخواستم بکنمت خوشگلم اونم گفت جوووون از این به بعد خودم بهت کص و کون میدم دورت بگردم معلوم بود خیلی حشریه منم عاشق این دیالوگ ها تو سکس‌ هستم مخصوصا اگر اون کسی که میکنمش رو یه مدت طولانی تو کفش بوده باشم همینجور که کیرم تو کونش بالا پایین میشد و سینه هایه بزرگ و نرمش کشیده میشه به صورت و بدنم و از اون ور پایان تنش داغ تو بغلم گرفته بودم در گوشش هی به حالت زمزمه میگفتم چه کص و بچه کونی داری لامصب میگفت ماله خودته جرش بده هی در گوشس میگفتم کیرمو دوست داری‌میگفت آره خیلی میگفتم مال من بهتره یا مسعود گفت مال تو خیلی کلفته دارم پاره میشه سوراخم دیدم اونور مسعود خوابید همینحور که میترا رو میکنه کص سارا رو صورتش هست و دارهرنیخوره برا سارا برگشتم نگاه تو چشایه الناز کردم دست انداختم دور کونش و ازش لب گرفتم گفتم تو چشام نگاه کن گفت نه روم نمیشه با خنده و عشوه گفتم باز کن خوشگلم باز کردم دیدم چشاش داره برق میزنه انگار خیلی خوشحال هستو داره لذت میبره برگشت گفت منو باید هرشب بکنی گفتم پس مسعود رو چیکار کنیم گفت من نمیدونم تو باید هرشب بیایی منو هرجور دوست داری بکنی عشقم منم هی شهوتی تر میشدم بیشتر تلبه میزدم تو کونش در اورد کیرمو در گوشم گفت تو که دوستم داری گفتم اره گفت کصمم میخوای بکنی گفتم جووووون لعنتی تو فقط حرف بزن آره که میخوام گفت پس باید برام بخوریش گفتم تو جون بخواه خندید گفت قربونت برم امیرم جونم پاشد نشست دهنم و شروع کردم جوری براس خوردم که بعد چند دقیقه دیدم داره میلرزه پاهاش و یهو آبش اودم همشو با دهنم جمع کردم تو دهنم و یهو دیدم برگشت با تو بغلمو گفت با آب کصم خودمو بکن منم ریختم رو کیرم و شروع کرد یه ساک زد و نشست با کصش رو کیرم یه نگاه به میترا کردم دیدم جاسو با سارا عوض کرده و سارا داره کص میده و میترا سر مسعود کرده وسط کصشو هی فشارش میده الناز تا دید دارم نگا اونا میکنم برگشت گفت میترا رو دوست داری گفتم عاسقشم چون زنمه همینحورم داشت برام با دست کیرمو میمالید گفت یعنی بیشتر من دوستش داری‌ گفتم توهم برام عزیزی دیدم یه لبخند زد گفت دورت بگردم من زندگی و شروع‌ کرد ساک زدن تو حین ساک زدن هی میگفتم بیستر باهام حرف بزن من دوست دارم سرشو اورد بالا گفت چی بگم قربون این کیرت کلفتت برم که کص و کونم رو جر داده گفتم جوووووون هرچی میگی بگو فقط ساکت نباش یهو پاشد کیرمو گذاست تو کصش وای انگار داشتم پرواز میکردم کص صورتی و خوشگلش و گرمس‌رو داشتم میکردم کشیدمش تو بغام گفتم یه عمر دنبال کصت بودم گفت بهم میگفتی‌ زودتر بهت کص میدادم نفسم منم گفتم روم نمیشد بالاخره خانم دوستمی گفت اشکال نداشت منم یهو گفتم این نقشه امشبو من کشیدم که بتونم فقط تورو بکنم یهو دیدم وایساد تو چشام نگاه کرد یهو تو دلم گفتم وای الان ضد حال میزنه دیدگ برگشت گفت یعنی تو انقدرررررر دنبال این کصم بودی گفتم بیشتر از چیزی که فکرشو بکنی‌ یهو لبمو بوس کرد دیدم جشاش اشک جمع شد گفت بعد این همه سال با مسعود من فقط براش یه وسیله بود که ارضا بشه هیچوقتم مثل تو قربون صدقم نمیرفت و و همینطور که حرف میزد اشکش یواش یواش سر میخور میومد پایین چندتا قطره کوچیک و ریز بود گفت باورم نمیشه یکی بدنم رو انقد دوست داشته باشه گفتم دورت بگردم دیگه من هستم هروقت بخوای میکنمت گفت نه گفتم پس چی گفت هروقت نه همیشه هرشب باید بیایی و منو بکنی گفتم هرشب که که نمیشه گفت من نمیدونم و یهو خندید برگشت گفت چقد دوستم داری‌ گفتم خیلی‌گفت همین که حاضر شدی زنت رو بدی‌مسعود بکنه که فقط بتونی منو بکنی‌دوست داشتنت رو بهم ثابت کردی از این به بعد هروقت خواستی خودم هستم حتی اگر پریود باشمم دردم بکشم به تو میدم کونم رو بکنی اینارو میگفت من تند تر میکردمس و هیت تند تر میشد ضرباتم و دیدم در آبم میاد گفتم آبم رو چیکار کنم گفت بده آب کیرتو بخورم عشقم منم کشیدم ببرون کردم دهنش و چند بار جلو عقب کردم و با فشار پایان ریخت ته حلقش و خورد و گفت به به چقد خوشمزه و گرم بود آبت جووووون و سر کیرمو خورد و بعدم یه بوسش کرد نگاه کردم دیدم مسعودم داشت ارضا میشد دیگه دهمینور داشتم از الناز لب میگرفتم که دیدم مسعود کشید از کون سارا بیرو و پاشید ریخت رو صورت میترا و سارا اون دوتام کیرمسعودو گرفتن و خوردن و بوسش کردن و از هم لب گرفتن هممونتو بغلم هم بودیم بلند شدیم رفتیم زیر دوش که بر گردیم تو استخر ساعت ۵ صبح بود رفتیم زیر دوش من و میترا رفتیم میترا در گوشم گفت عشقم خیلی دوست دارمااااا فک نکنی دوست ندارم منم برگشتم گفتم توهم فک نکنی‌من کسی دیگه رو بیشتر تو دوست دارما و دیدم بغلم کرد و خندید سفت بغلم کرد هممون رفتیم تو آب که یهو برگشتم گفتم دیدی مسعود گوشت تو بهتره با خنده مسعود گفت زر نزن پدر مال تو رو باس طلا‌ گرفت و خندیدیم برگشت گفت هرچی اتفاق افتاد خیلی خوب بود ولی من نظرمو عوض میکنم و میگم الناز خودم خیلی‌ بهتره چون زنمه یهو دیدم میترا برگشت گفت اینا که برایه لذت بود ولی من واقعا شوهرمو دوستش دارم از ته قلبم و همیشه بهش وفادارم و النازم گفتم منم مسعودم رو دوست دارم و عاشقشم که انقد خوبه و پایس و به فکرمه یهو سارا گفت خوبه خوبه انقد شوهر شوهر نکنید جفتشون رو من دوست دارم اصن و همه خندیدیم هوا روشن داشت میشد که بلند شدیم حاضر شدیم که برگردیم از سارا تشکر کردیم و قرار گذاشتیم بازم اگر موقعیت اوکی‌بود هممون جمع بشیم و بازم باهم سکس‌داشته باشیم همینجا و همه قبول کردن رفتیم خونه و رسیدیم از خستگی‌ رفتم تو اتاق مسعود و النازم لباس هاشون رو در اوردن لخت خوابیدن منم گفتم پس ماهم لخت میخوابیم درو باز گذاستم و رفتیم رو تخت که دیدم میترا اومو تو و بغلم کرد گفت خیلی دوست دارم همینکه بهم اعتماد داری و میزاری جلویه خودت خودمو تخلیه کنم خیلی برام مهمه منم گفتم دورت بگردم خانومم منم دوست دارم که انقد به فکرم بودی و یه بوس از لبش گرفتم و خوابیدیم بعد از اون روز هر هفته شبه جمعه چهارتایی سکس‌ گروپ میکردیم و لذت میبردیم البته بماند که چند باری که مسعود نبود من الناز رو کردم یه بارش یادمه مسعود رفت رشت سر به خانوادش بزنه که و گفت هواست به الناز باشه گفتم برو هواسم هست یه بار که میرا خواب بود رفتم به هوایه اینکه کار دارم بیرون در خونه الناز رو کلید داشتم باز کردم رفتم تو انقد شهوتی بودم یادمه خون جلو چشامم رو گرفته بود که یواش رفتم تو درو بست شروع کردم لخت شدن تو راه رو الناز جلو تلویزیون داشت صبحونه میخورد متوجه حضور من نشد بخاطر صدایه تلویزیون که لقمش رو که خورد اکمد لقمه بعد رو دست کنه بزاره دهنش رفتم جلو یهو سرشو برگردوندم و کیرم کرردم تا ته تو دهنش اولش شوکه شد یهو دیدم منم تعجب کرد اولش و کیرمو در اورد کثافطه من کجا بودی نمیگی النازت میترسه گفتم بخورش کسشعر نگو گفت جوووون قربون کیرت برم که هوس خودمو کرده چرا میترا رو نکردی‌ گفتم قول‌دادم تورو بکنم هروقت خواستم دیدم خندید و یه بوس سر کیرم کرد و شروع‌کرد قشنگ ساک خانم و خوردن همینجور که میخورد سینه هاشو انداخت از تاپش بیرون و تف انداخت وسط سینه هاس و کیرمو کرد وسط سینه هاش همینجور که کیرم لایه سینه هاش بالا پایین میشد نگام کرد گفت همین الان تو فکر تو بودم میخواستم بیام اونور ترتیبم رو بدی گفتم خودم اومدم دیگه خندیدم و رفت عقب دراز کشید لخت لخت شد پاهاشو داد بالا گفت بیا که الناز کوچولو به کصش اشاره کرد هوست کیرت رو کرده منم گفتم جووون بخورمش جفتتون رو هم خودت هم کوچولوت و رفتم تو بغلش و قشنگ ۲۰ دقیقه فقط تو همون پوزیشن تلمبه زدم انقد حشری بودم فقط‌میخواستم پارش کنم ‌داشت از آه و ناله زیر کیرم جون میداد هی میگفت امیر آبتو بیار آبتو بیار دارم دیوونه میشم بیارش‌دو بار این وسطا بعدش گفت که ارضا شده و من نفهمیدم دیدم داره آبم میاد کشیدم بیرون ریختم رو شکمش همشو افتادم بغلش دیدم یه چندتا نفس نفس زد نفسش که جا اومد گفت راضی بودی فداتشم من که مغزم آروم شده بود گفتم ببخشید وسط صبحونه یهویی که حرفمو قطع کرد گفت نه فداتشم خیلی خوب بود برا خودمم حس خوبی بود دوستش داشتم خوب‌کردی حالا لذت بردی یا نه گفتم اوف چه جورم گفت کاش تو مردم بودی امیر هرشب بشعلت میخوابیدم بردت میشدم هرچقد میخواستی بهت کص و کون میدادم منم خندیدم گفتم نگو بچه مسعود رفیقمه گفت ولی به میترا حسودیم میشه یهو گفت میترا گفتم اوه پاشو بریم حموم که الان بیدار میشه پاشدیم رفتم حموم تا خیس شدیم دوباره کیرم بلند شد همبنجور که زیر دوش لب میگرفتم گفتم وای باز بلند شد خندید گفتم دورش بگردم بچم جنس شناسه میدونه من چه کص و کون نازی داره زدم در کونش گفتم سلیطه و جنده لاشی کوچولو خودمی خنده شیطونی کرد و نشست زیرکیرمو گفت من برات ساک میزنم آبت بیاد که بخوابه تو خودتو بشور دیرت نشه گفتم باشه همینجور که ساک می دم با حرص منم بالا تنم رو شستم و اومدم از دهنش در آوردم شستم و آب زدم و باز گذاشتم دهنش و خورد خورد دیدم نمیاد گفتم نمیاد ول کن گفت نه باید بیاد آبش فداتشم و گفت از کون بکنم که تنگه آبتو میاره گفتم باشه خوابید کردم تو کونش و تند تند تلمبه میزدم هی میگفت بهترین روزمه بعد اون روز هی میگفت مزه کیرتو دوست دارم جون بکن منم هی شهوتم میرفت بالا قشنگ میدونست چجوری آبم رو بیاره از اینش خوشم میومد یهو دیدم آبم دارم میاد به خنده گفتم خیلی خوشت میاد میخوای بریزم تو کصت حاملت کنم گفت ووییی جون بعدسم به مسعود کص میدم که نفهمه بچه تو بوده به شوخی بعد گفت نه در بیار فداتشم بریزش رو صورتم و تو خودتو آب‌بکش برو من خودمو میشورم یهو کشیدم بیرون مالیدم ریختم رو صورت و سینه و بدنش برگشت گفت جون کل بدنم آب کیر توعه نفسم منم خندیدم جون نداشتم راه برم آب کشیدم خودمو اونم آب کیرمو میمالیو به بدنش و هی آخ اوف میکرد من اومدم بیرون داشتم میرفتم یهو صدام زد برگشتم گفتم چیه گقت قبل رفتن یه کار ازت بخوام میکنی‌گفتم آره فقط‌بگو زودتر دیدم کونشو داد بیرون گفت سوراخ کص و کونم رو خوب شستم میشه قبل‌رفتنت بوسشون کنی خندم گرفته بود گفتم باشه نشستم کونشو باز کردم یه بوس از کونش کردم برگشت از جلو کصشم بوس آب دار کردم و بلندشم یقمو گرفت لبش گذاشت رو لبمو گفت حالا برو عوضیه دوست داشتنیه و خواستنیه من جفتمتون خندیدیم و خدافظی کردم و رفتم یواش بیرون و رفتم تو خونه هنوز میترا خواب بود رفتم از خستگی‌کنار دراز کشیدم و خواب برد … بعد از اون همیشه همین آش بود و همین کاسه و هممون راضی بودیم و لذت میبردیم و رابطه بین من و خانمم عالی شده بود چون دیگه جلو خودم با مسعود بود و فکرم درگبرنبود که خیانت کنه و میدونستم با کی هست مسعود و الناز هم همینطور هممونم راضی … این بود دوتا از داستان هایه مورد علاقم تو زندگی من میترا و الناز و مسعود امیدوارم که از خوندن داستانم لذت برده باشید … نوشته Nevisandeh021

Date: July 13, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *