من و خانم پسر خاله کون گنده

0 views
0%

سلام خدمت همه دوستان شهوانی خوب بلد نیستم بنویسم ولی داستانم کاملا واقعی هستش.من اهل یکی از شهرهای شمال هستمداستانم برمیگرده به ده سال پیش یعنی زمانی که هجده سالم بود این پسر خالم خیلی ازم بزگتره و پسر بزرگش همسن منه بخاطر همین چون خونشون هم نزدیک ما بود من همش اونجا بودم و در حال بازی قضیه از اون جا شروع شد که من همش توکف زنای سن بالا بودم و عاشق سکس باهاشونزن پسر خالم که اسمش وفا(مستعار ) بود از همون دوران بلوغ منو تحریک میکرد از خودم بگم قدم ۱۸۵ وزنم ۷۰کیرمم بدک نیست بزرگه اما خیلی کلفت وفا هم یه خانم گوشتی چهل ساله با سینه های معمولی و یه کون خیلی گنده که من عاشقش بودم بریم سر اصل داستان وفا همیشه جلوم راحت میگشت و وقتی بولیز دامن میپوشید اون کون گندش میخواست دامنشو جر بدهیا یه وقتایی که خم میشد کونش خیلی تو چش بودمنم از هر فرصتی استفاده میکردم تا خودمو بمالم بهشیه بار که داشت ظرف میشست من به بهانه اب خوردن رفتم اشپزخونهاب خوردم خواستم لیوان بزارم که بشوره خودمو از پشت چسبیدم به کون گندشدیدم اعتراض نکرد یکم موندم بعد رفتماونم هیچی نگفت خودشم فهمیده بود چیکار کردم انگار خوشش اومده بود بعد اون رفتارش باهام عوض شد مثلا وقتایی که شوهرش نبود پیراهن استین کوتاهتا سر زانوش میپوشید سعی میکرد اندامشو پاهای گوشتیشو بهم نشون بده منم بیکار نبودم و هر وقت که میشد یواشکی خودمو بهش میمالوندم یا به کونش یه دست میکشیدمیه روز که رفته بودم با پسرش بازی کنم ایفون که زدم دیدم برداشت بهم گفت بیا بالارفتم دیدم پسرش نیستگفتم کجاس گفت شوهرش بردتش کلاس وتازه رفتن برام شربت اورد و گفت به موقع اومدی یکم کار خونه دارم بهم کمک کن منم از خدا خواسته گفتم به چشمیه بولیز ویه دامن گشاد پوشیده بود اما بازم کونش میخواست دامنشو جر بده خلاصه گفت میخوام پرده هارو بشورم بیا کمکم کن در بیاریمشونرفتیم تو اتاق خودشون که تخت دو نفره توش بودخلاصه شروع کردیم به در اوردن پرده اخر کاری یه گوشه پرده گیر کرده بود هر کاری کردم نتونستم درش بیارم وفا بهم گفت از چهار پایه بیا پایین کار خودمه فقط چهار پایه رو محکم نگه داراون رفت بالا و کامل کونشو داد سمت منو مشغول در اوردن پرده شدمنم پشتش چهار پایه رو داشتم یکم که ور باهاش یهو الکی که مثلا داره زور میزنه کونشو داد عقب طوری دقیقا اومد جلوی صورتم منم یه دست اروم کشیدم روش دیدم اعتراضی نکرد جراتم بیشتر شد و دوباره دستمو کشیدم به باسنش داشتم دیوونه میشد ضربان قلبم خیلی تند شده بودولی فهمیدم الکی دار لفتش میدم منم با یه دست چهار پایه رو داشتم با اون دستمم باسنشو که مثلا نیوفته خلاصه پرده رو باز کرد میخواست بیاد پرده هم تو دستش گفت مواظبم باش نیوفتم منم که منتظر چراغ سبز بودم کامل بغلش کردم طوری که کیرم که دیگه سیخ شده بود قشنگ افتاد لای کون گندش اونم خودشو ولو کرد تو بغلم من مثلا که حواسم نیست اومدم بگیرمش محکم سینه هاشو گرفتم اونم یه آهی کشید که همونجا منم پررو تر شدمو شروع کردم سینه هاشو از پشت مالوندن و گردنشو می بوسیدمدیدم دیگه شل شده همونجا رو تخت خوابوندمش شروع کردم لخت کردنش فقط اه میکشید لختش کردمو شروع کردم سینشو خوردن کلی خوردم براش همونجوری اومدم پایین تا رسیدم به کس گوشتیش اولین بار بود میخواستم بخورم ولی واقعا مزش عالی بودکلی خوردم واسش تا اخر ش با چنگ گرفتنش از دستم فهمیدم ارضا شدو گفتم حالا نوبت تویه پا شدو لختم کرد وگفت فقط عجله کن زیاد وقت نداریمشرتمو کشید پایین و با دیدن کیر گفت اوف چه کلفتهجووون و شروع کرد به خوردن یه مقدار که خورد سریع به حالت سگی خوابوندمش وکیرمو یه تف زدمو کردم تو کوسشخیلی تنگ نبود ولی داغ بود مثل اتیشیه مقدار که کردم گفتم از عقب میخواممیگفت دیر شده و بزاردفعه بعد ولی من گوشم بدهکار نبودبغل تخت یه کرم بود زدم به سوراخ کونش و گفت فقط نم نم بکن کیرت کلفته جر میخورمباور نمیشد این کون گنده که تو فکرم چندین بار به خاطرش جلق زده بودم الان جلومهبا زور و بلا سر کیرمو تو کونش جا دادمنم نم کردم تا ته خلاصه رفت تو کونشخودش میگفت دارم جر میخورممنم چند دقیقه ای صبر کردم گفت حالا شروع کنمنم نم نم شروع کردم تلمبه زدنبعد یک دقیقه دیدم دیگه اه ونالش رفته اسمون و فقط بکنننننننن جرمممممم بدهپارممم کنننمنم با پایان توان میکردمش وقتی تلمبه میزدم با هر ضربم کونش مثله ژله تکون میخوردبعد چند دقیقه دیدم داره ابم میاد گفتم کجا بریزم گفت بریز تو کونم منم همه ابمو توش خالی کردم بعدش بهم گفت بهترین سکس زندگیم بوده کیر مردم کوچیکه و بهم حال نمیده بعد اون هم جند بار دیگه خونه خودمون و خونه اونا کردمشو هر دفعه واقعا بهم بیشتر حال میدادممنونم که خوندیننوشته امین

Date: July 31, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *