سلام . اسم من هومن و 23 سالمه. کلاس پنجم دبستان بودم که یه معلم خیلی خوشگل نصیب ما شده بود که حتی مدیرمونم تو کفش بود. از همون اول سال از این خانم معلم که اسم کوچیکش (مینو) بود خیلی خوشم اومد و چون شاگرد زرنگ کلاس بودم سریع خودمو تو دلش جا کردم. خلاصه اون سال گذشت و من با کوله باری از خاطره رفتم راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه. ولی تو این سالها اصلا چهره ی مینو رو فراموش نکردم و همیشه آرزو داشتم که یه روز ببینمش. من توی کرج یه مغازه کیف و کفش زنونه دارم. یه روز غروب تو مغازه با دو سه تا مشتری سرگرم بودم کی یه خانم خوشگل و با کلاس اومد تو . چون من قیافه ی اون موقع مینو رو در خاطر داشتم اول درست نشناختم ولی یه کم که دقت کردم شناختمش. خیلی تغییر نکرده بود فقط یه مقدار تپل شده بود و ابروهاشو تیغ زده بود و مداد کشیده بود. مینو حدود 35 سالش شده بود و من اصلا باورم نمیشد که بعد از این همه مدت به آرزوم رسیدم. وقتی خیلی بهش زل زدم خودشو جم وجور کرد و قصد داشت از مغازه بره بیرون که رفتم جلو گفتم سلام خانم فلانی. از اینکه فامیلیشو گفتم تعجب کرد و بعد از جواب سلام گفت شما منو میشناسید ؟ گفتم بله شما فلان سال معلم من بودین و از این حرفا. خیلی خوشحال شد که یکی بعد از این همه سال هنوز به یادشه. چون خیلی عجله داشت و میگفت جایی کلاس دارم ، بعد از یه خرید کوچیک که منم پولشو نگرفتم شماره داد به هوای اینکه بعدا بهش زنگ بزنم و در مورد گذشته بیشتر واسه هم تعریف کنیم. دو روز بعد بهش زنگ زدم و با هم قرار گذاشتیم که بیرون همو ببینیم. اون روز که اومد مغازم تو انگشتش حلقه دیدم و وقتی یاد حلقه افتادم از فکر نزدیک شدن بهش اومدم بیرون آخه من اصلا طرف خانم شوهر دار نمیرم. پیش خودم گفتم میرم سر قرار و همین یه جلسه هم از سر من زیاده ولی همش پیش خودم میگفتم ای کاش شوهر نداشت ای کاش. خلاصه روز موعود اومد و رفتم سر قرار. عجب تیپ کشنده ای زده بود . یه مانتو کوتاه پوشیده بود و چون باسنش بزرگه هی مانتوش میرفت بالای باسنش و آدمو حشری میکرد. (داخل پرانتز بگم که من قیافم تقرییبا قشنگه و مینو خیلی از قیافه من خوشش اومده بود. اینو بعدا هی بهم میگفت.) منم اون روز بهترین تیپمو زده بودم. وقتی رسیدم سر قرار مینو اومده بود . اومد جلو و با من دست داد. وقتی باهام دست داد گرمای دستشو تا نیم ساعت حس میکردم و از این کارش خیلی خوشم اومد. خلاصه رفتیم تو یه کافی شاپ نشستیمو حدود دو ساعتو نیم واسه هم تعریف کردیم و شیرین ترین جای داستان اون جایی بود که مینو گفت حدود یک ساله از شوهرش جدا شده. انگار کل دنیا رو دادن به من. خیلی خوشحال شدم فقط یه چیزی ناراحتم میکرد اینکه چرا هیچ تمایلی به بیشتر نزدیک شدن نشون نمیده.خلاصه اون روز گذشت و من پیش خودم گفتم این اگه از من خوشش اومده باشه خودش زنگ میزنه. دو روز گذشت که دیدم تلفنم زنگ میخوره. بله مینو خانم بود. این سری خیلی صمیمی تر با من حرف زد و گفت که دوس دارم دوباره ببینمت و از این حرفا. بعد از چند بار بیرون رفتنو صحبت های مکرر تلفنی دیگه کاملا بهم عادت کردیمو خیلی با هم صمیمی شدیم.منم از این صمیمیت استفاده کردمو یه روز تصمیم گرفتم بحث رو بکشونم به سکس که مثلا بعد از شوهرت مشکل جنسیت رو چجوری حل میکنیو بعد از شوهرت با کسی سکس کردی ؟ گفت من با مردم از نظر سکس مشکل داشتم و یکی از عوامل جدایی ما همین مسأله بود. منم همش بهش میگفتم آخه حیف همچین زنی نیست که آدم واسش تو سکس کم بزاره. خلاصه قرار گذاشتیم فردا ناهار بریم بیرون. تصمیم گرفتم فردا که میرم پیشش یه دستمالیش کنم ببینم عکس العمش چیه ؟ فردا با ماشین رفتم دنبالش. بعد از سلام و احوالپرسی یه خورده که گذشت وقتی که دنده عوض میکردم دستمو میذاشتم رو رونش. وقتی دیدم هیچی نمیگه تازه از نیش خنداش میفهمیدم بدشم نمیاد جسارتم بیشتر شد و دستمو از رو شلوار گذاشتم روی کسش که دیدم یه تکونی خورد گفت چیکار میکنی ؟ گفتم بدت میاد که سریع گفت نه ولی اینجا درست نیست منم گفتم پس کجا ؟ که گفت حالا پررو نشو برو یه فست فوود که خیلی گشنمه. توی فست فوود قبل از اینکه غذا حاضر بشه یه فکر زد به سرم . سریع موبایلمو دراوردم شروع کردم واسش اس ام اس سکسی خوندن. خیلی خوشش اومدو خنده های همراه با شهوت میکرد. بعد از خوردن غذا رسوندمش دم خونش و خودم رفتم مغازه. ولی همش تو فکر کردن مینو بودم. بعد از اون حرکتم تو ماشین یه خورده حشری شده بودم. تو همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد دیدم مینوس زنگ زده بود تشکر کنه. بعد از یه خورده حرف زدن گفتم مینو دوست داشتم الآن پیشت بودم حسابی میخوردمت آخه خیلی حشری شدم. دوست دارم پایان بدنتو لیس بزنم . از گفتن این حرفا فهمیدم یه حالی شد. گفت دوست داری بیای پیشم منم گفتم از خدامه . گفت ساعت 9 شب بیا خونه ی من. گفتم چی خونه ی تو ؟ گفت آره این خونه مجردیه خودمه. بعد از خبر طلاقش این خوشحال کننده ترین خبری بود که شنیدم و تا اون موقع بهم نگفته بود . اون شب ساعت 8 شب مغازه رو تعطیل کردم رفتم خونه سریع یه دوش گرفتم و رفتم خونه مینو.وارد خونه که شدم یه آپارتمان کوچیک ولی خیلی خوشگل بود که خیلی با سلیقه دیزاین شده بود. خودشم یه لباس شب توری پوشیده بود که ست لباس زیر زرد رنگش کاملا مشخص بود. بهم گفت بیا تو که امشب میخوام دیوونت کنم. بعد از خوردن یه آبمیوه اومد کنارم روی کاناپه جوری نشست که روناش از زیر لباس شبش افتاد بیرون. منم دوباره همون کار تو ماشینو انجام دادم با این تفاوت که دیگه خبری از شلوار لی و همچنین اعتراض مینو نبود. یه خورده که از رو شورت کسشو مالیدم بدنش شل شد و بیحال رو کاناپه دراز کشید. منم سریع تی شرتمو دراوردم و خوابیدم روش و شروع کردم به خوردن لباش. انقدر لباشو میک زدم که کبود شد . باورم نمیشد که دارم معلمم رو میکنم. خواستم لباسشو دربیارم که با یه صدای گرفته گفت بیا بریم تو اتاق. بلندش کردم رو دستام بردمش انداختمش رو تخت. لباساشو دراوردم دوباره شروع کردم به لب گرفتن بعد گردنشو خوردم که دیگه شروع کرد به آه و ناله که هومن توروخدا بسه کشتی منو. منم بهش گفتم تازه اول کاره. رسیدم به سینه هاش. آخ که از اون سینه های گنده هر چی بگم کم گفتم. 5 دقیقه ای سینه هاشو خوردم بعد برعکسش کردم و رو شکم خوابوندمش و شروع کردم به خوردن لمبه های کونش. آخخخخخ که چقدر کونش نرم و باحال بود. با اینکه کونش بزرگ بود ولی سوراخش تنگه تنگ بود فکر کنم تاحالا از کون نداده بود. همین جور که کونشو میخوردم با یه دستم هم با چوچولش ور میرفتم تصمیم داشتم سکسی باهاش بکنم که به خوابم نمیدید. انقدر سوراخ کونشو خوردم که قرمز قرمز شده بود. کاری باهاش کردم که با دندوناش تختو گاز میزد. بعد دوباره برعکسش کردم و رسیدم به بهترین و زیبا ترین جای بدنش یعنی کسش. کسش نه خیلی تنگ بود نه گشاد. اگه یه خورده حرفه ای باشی با یه کم نگاه کردن بهش میشه فهمید بعد از طلاق دو ، سه باری شیطونی کرده بگذریم. یه 10 دقیقه ای کسشو وحشیانه خوردم که جیغ و داد میزد دارم ارضا میشم که یهو دیدم آبش آروم از کسش داره میاد بیرون و منم همشو خوردم. بعد از یه چند دقیقه ای بلند شد شلوار منو دراورد و شروع کرد واسم ساک زدن. لا مصب استاد ساک زدن بود. کیرمو تا ته میخورد و هی اوق میزد. همین جوری که کیرم تو دهنش بود از گوشه های لبش آب دهنش هی میریخت بیرون ، با این کارش خیلی بیشتر منو حشری میکرد. یه 10 دقیقه ای ساک زد بعد گفت بیا بکن که دیگه دارم از حال میرم. دوست داشتم بازم واسم ساک بزنه ولی چاره ای نبود. رفتم روش خوابیدم پاهاشو داد بالا دور کمرم قلاب کرد. کیرمو که خیس خیس بود گذاشتم رو کسش که با یه فشار رفت تو. یه جیغ زد و بازوهامو محکم فشار داد. ریتم تلمبه زدنمو تند تر کردم. بعد یک ربع حس کردم آبم داره میاد. گفتم مینو الآنه که آبم بیاد بریزم کجا؟ گفت بریز تو دهنم میخام همرو بخورم. منم که عاشق این حرکتم با کمال میل قبول کردم. وقتی حس کردم آبم داره میاد کیرمو کشیدم بیرون و مینو هم اومد پایین تخت نشست و دهنشو گرفت جلو کیر من. من شروع کردم به جق زدن تا آبم بیاد مینو هم کسشو محکم میمالید که واسه بار دوم ارضا شد و هی بلند داد میزد هومن آبتو میخام. منم که از این حرفش خیلی حشری شده بودم محکم کیرمو میمالیدم که یهو آبم اومد و تا قطره آخرشو خالی کردم تو دهن مینو و اونم همشو خورد. بعد از اون روز سه بار دیگه با هم سکس کردیمو الآنم مینو رفته کیش و ما فقط سکس تلفنی میکنیم تا برگرده. دوستان امیدوارم خوشتون اومده باشه. قربون همگینوشته هومن
0 views
Date: November 25, 2018