من 26 سالمه و یه دختر خاله خوشکل دارم اسمش زهراست.این دختر خاله ما کلاس سوم دبیرستانه. چیزی که من از این زهرا خانم فهمیدم این بود که یه دوست پسر تو فامیل داشت که ترکش کرد. البته بگم که من با خود خاله ام که40سالشه یه رابطه ی سکس خیلی خفیف دارم. مثلا تاحال چند بار ازم خواسته خاطرات دوست دخترامو براش بگم.و در حین گفتن جفتمون حشری میشدیم و نهایتا بغلش میکردم یا فقط همو میبوسیدیم والبته چند بار از عقب و جلو لا پاش گذاشتم ولی از رو شلوارک. چند شب کنار هم خابیدیم وقتی زیر پتو بودیم از رابطه مرد وزن میگفت منم حشری میشدم میبوسیدمش میذاشتم لا پاش حتی کیرمو هم در میاوردم میذاشتم ولی اون خیلی لطف بکردبذاشت بره لا پاش اونم رو شلوارک.چند بارهم ریختمش لا پاش به رو خودش نمیاورد. .عمم خیلی حشریه ولی یه نیروی بین ما تا حالا نذاشت قشنگ بکنمش. خلاصه بریم سر قضیه زهرا.من از تنهای زری سو استفاده کردمو بهش نزدیک شدم و یهش روحیه دادم و گفتم تو خیلی خوشکلی نباید به امثال م پا بدی که حالا بخای غصه ی از دست دادنشو بخوری و……آقا زدو زری روز به روز به ما نزدیکتر شد شروع کردیم اس بازی و به من میگفت داداشو…..تا اینکه یه شب اس داد منم دلمو زدم به دریا و بهش گفتم بهم نگو دادش.گفت چی بگم؟گفتم مثلا بگو ارسلان جون .بعد کلی عشوه و ناز و …. قبول کرد .رامش کردم.تا چند شب بعد اس دادمش که حالم خرابه.گفت مگه من مردم من در خدمتم.گفتم کاری از دست تو بر نمیاد.گفت اگه برنمیاد پس چرا به من اس دادی. گفتم واقعا پایه ای میخام باهات حرف بزنم گفت آره. گفتم هر حرفی؟ فکر کنم دوزاربش افتاد که البته افتاده بود.گفت آره هر حرفی.باز تاکید کردم هر حرفی گفت آره بخدا هرچی دلت میخاد بگو.منم بهش اس دادم کاش الن اینجا پیشم بودی و…. بعد چنتا از این اس ها یه اس دادم که دوست دارم یه جا ببینمت.قبول کرد.قرار شد سه شنبه که هم شوهر خاله شیفته و هم خاله استخر داره بیاد بیرون باهم بریم سینما.سر قرار رفتم بعد بهش گفتم ممکنه سینما طول بکشه و خاله بیاد و…خلاصه مخشو زدم(البته بعدا گفت که خودشم از خداش بود)رفتیم خونه خودشون. سریع کامپیوترو روشن کردم و یه آهنگ گذاشتم و اونم رفت مانتوشو دراوردو با یه شلوار سفید و یه بلوز صورتی و روسری سبز اومد تو اتاق.گفت من برم چای بیارم گفتم نه 1دقیقه اومدیم خودتو ببینیم. شروع کردیم به صحبت کردن تا اینکه بهش گفتم یادته بهت گفته بودم تو نباید به امثال م پا بدی؟ میدونی چرا؟ گفت چرا گفتمچون تو خوشکلی درس خونی وکلی اراجیف تحویلش دادم تا حسابی حال اومد.من رو صندلی کامپیوتر بودم اونم کنارم .یه لحظه دستاشو زیر چشمی دید زدم دیدم داره میلرزه فهمیدم کار خودمو کردم.برگشتم دستشو گرفتم .دستشو کشید عقب گفتم یعنی بعد اینهمه دوستی لایق دست گرفتنت هم نیستیم؟ سرجاش میخکوب بود دهنشم خشک شده بو رفتم جلو دستشو گرفتم داغ داغ بود.بی حس و حال بود نفسش به زور میومد.نشوندمش رو صندلی و جلوش زانو زدم و جفت دستاشو فشار دادم. شروع کردم دستاشو تا آرنج مالیدن.هرچه اروم میگفت ارسلان تورو خدا ولم کن بیشتر ماساژش میدادم اخه معلوم بود نه گفتنش جز افعال معکوس برره بود.بلندش کردم سرشو گذاشتم تو بغلم و آروم روسریشو کندم با موهاش بازی کردم و سرشو گرفتم بالا و لبامو گذاشتم رو لباش اول ان ومن کرد بعد شروع کرد به لب گرفتن. سریع دکمه های بلوزشو باز کردمو از زیر سوتین سینه هاشو گرفتم. سینه هشو که مالیدم دیگه کامل رفت تو حال.بردمش رو تخت و افتادم روشو سینه هاشو میخوردم و حسابی حال اومد با زور والتماس شلوارشم در آوردمو کسشو که مو داشت و ازتو شرت مالیدم. لنگاشو زدم بالا م شرتشو درآوردم دست گذاشت رو کسشآخه مو داشت گفت روم نمیشه.گفتم عزیزم اشکال ناره هلو با پرزش خوشمزست خندید و دستشو کنار زدم و همینکه دهنمو بردم نزدیک کسش آخ و اوخش بلند شد .کس کوچولوشا باز کردم و اون چوچوله صورتیشو زبون زدم من زبون میزدمو زری خانم ضجه میکشید و موهامو فشار میداد .نزدیکای تموم کردنش بود که ولش کردمو سریع لباسامو درآوردمو کیرمو بردم جلو دهنش هر کار کردم نخورد گفت بدم میاد گفتم خوب منم باید حال کنم یا نه ؟گفت بذار لا پام.گفتم باشه خوابوندمش رو شکمو کیرمو خیس کردم گذاشتم لای لمبه های کونش و افتادم روشو سینه هاشو از زیر گرفتم.خودشم دستشو از زیر برد و چوچولشو میمالی.آخو اوخ زری جان رفت تو هوا.بهش گفتم ببین چقد حال کردی بذار ماهم یه حالی بکنیم.با تعجب نگام کرد و گفت په داری چیکر میکنی؟گفتم به من حال نمیده.گفت ببین من عمرا ساک نمیزنم.گفتم منم ساک نخاستم. میخام کونت بذارم. یه دفه گفت نهههههه بخدا درد داره کونم تنگه و…..گفتم اروم میکنم هرجا دردت اومد بگو دیگه نمیکنم خلاصه…. راضی شد سریع لنگاشو دادم بالا و کسشو حسابی خوردم تا اب کسش اومد اب کسشو با انگشت کردم تو کونش یه کرم مرطوب کننده گلوده هم از رو دراور خاله اوردم و زدم به کیرم و با انگشت کردم تو کون زری قمبلش کردمو گذاشتم در کونش نرفته داشت گریه زاری میکرد که توروخدا اروم دردم میاد میترسم پاره شم خون میاد ابروم میرهو….نوازش کردم و اروم مالوندم در کونش و از زیر چوچولشو مالیدم تا حسابی رفت تو حال بعد یه دفه هل دادم تو کونش آقا زری مثل برق گرفته ها جیغ زدو پرید جلو.هی دست میزد به کونشو نگا میکرد ببینه خون اومده یا نه؟باز دوباره سرمون فیلمی پیاده شد تا دوباره راضیش کردم قمبلش کردمو این بار خیلی کرم زدموگذاشتم درش با هزار ببختی سرشو کردم تو اونم بیچاره باهمه دردش وایستاد تا تموم کردم وابمو ریختم تو کونش ولی وقتی کیرمو در اوردم خیلیش اومد بیرون. بعدش گره کنان رفت کونشا شست و منم رفتم تو دستشوی کون و کسشو براش کمکش شستم اومدیم کلی دلداری و عذر خواه بوسیدمشو خدا حافظ. از اونوقت تا حالا تقریبا هفته ای یه با مخصوصا تو سال تحصیلی که پسر خاله دانشگاست میکنمش. کونشم بزنم به تخته دیگه گشاد گشاده.
0 views
Date: November 25, 2018