تازه خونمون رو عوض کرده بودیم،تقریبا یه سال پیش بودرفتیم به یه آپارتمان،اتفاقا واحد دوستم هم اونجا بود، بعده یه هفته که از اومدم به واحدمون تو راه پله ها یه دختر خیلی خوشگل و خوش اندام رو دیدم که ازکنارم رد شد،بهش نگا کردم و یه چشمک زدم و خندیدم اونم بهم نگاه کرد و رفت.فرداش دوباره جلو آپارتمان دیدمش بهش ذل زدم اونم به من نگا کرد.رفتم جلو سلام دادم ازش پرسیدم خونتون تو این آپارتمانه اونم گفت آره و …تو طول هفته همدیگه رو میدیدیم و سلام الیکی داشتیم.آخر هفته بود که دیدمش رفتم پیشش بهش سلام دادم حالش زیاد خوب نبود بهش گفتم انگار حالت خوش نیس میای بریم بیرون قدم بزنیم؟گفت نه حوصله ندارم،منم گفتم پس بیا سوار ماشین شو یه دوری بزنیم تا شاید حالت بهترشه…با هزار تا ناز و ادا سوار شد بردمش بیرون و یه چرخی زدیم،وقته برگشتن شمارمو دادم بهش گفتم شب بهم اس بده حرف بزنیم،اون شب اس نداد فردا هم ندیدمش وقتی شب شد دیدم یه شماره ناشناس اس داده فهمیدم که اونه.خلاصه بعده یه ماه من و اون کلی صمیمی شدیم.یه روز بردمش بیرون بهش گفتم ازت یه چیز بخوام بهم میدی گفت هرچی بخوایمنم گفتم یه بوس از اون لبات،اونم قبول کرد.شب خیلی حشری شده بودم بهش اس دادم فردا خونمون خالیه میای اینجا؟اولش قبول نکرد ولی راضی کردمش.فردا صبح شد بهش ز زدم گفت یه ربع دیگه میام،منم خونه رو آماده کردم و تخت خواب رو مرتب کردم تا تشریف بیاره…نیم ساعت دیگه در زدن رفتم در رو بازکردم وای نگو و نپرس یه تی شرت پوشیده بود و یه شلوار نخی با یه شال آبی،دهنم بازموند دعوتش کردم خونه در رو بستم و رفتیم مستقیم اتاق من،یه آهنگ لایت بازکردم نشستیم رو تخته من بهش نزدیکتر شدم دستش رو گرفتم و بوسیدم بهش گفتم امروز خیلی خوشگل شدی اونم یه کم خجالت کشید و صورتش سرخ شد بهش نگا کردم و گفتم میخوای دراز بکشیم؟گفت باشه.من زودتر دراز کشیدم و اون وقتی میخواست دراز بکشه بغلش کردم و سرش رو گذاشتم رو قلبم.یه ربع باهاش حرف باحال زدم بهش گفتم میخوای امروز یه کم بیشتر حال کنیم؟گفت چطوریمنم با دستم گوشش رو لمس کردم و یه کم از لباش و صورتش بوس کردم گفتم اینطوریچیزی نگفت.منم که دیدم سکوت علامته رضاست شروع کردم یه کم باهاش لب رفتم دیدم داره به حال میاد یواش یواش تی شرتش رو در آوردم یه کم از پستوناش خوردم خوشش اومد دستش رو دراز کرد رو شلوارم کیرم رو گرفت گفت درش بیار منم گفتم کار خودتهشلوارم رو در آورد کیرم سفته سفت شده بود،شرتم رو کشید پایین بهش نگاه کرد و شروع کرد به ساک زدن،یه کم که گذشت بلندش کردم یه کم باهم لب رفتیم بعدش شلوارش رو درآوردم پاهاش از دیوار هم سفید بود یه شرت خال خالی قرمز داشت،اونم کشیدم پایین یه کم کوسش رو خوردم دیدم از حال زیاد داره ارضا میشه…دراز کشیدم نشست رو کیرم و بالا پایین میشد،کونش خیلی گرم بود تا حالا بچه کونی به اون گرمی تجربه نکرده بودم،ده دقیقه بعد بلندش کردم و بغلش کردم دوباره خوابوندمش رو تخت یه کم دیگه کوسش رو خوردم بعد کردم تو کونم و بغلش کردم دیدم یواش یواش داره آبم میاد بهش گفتم بریزم تو کونت یا دهنت گفت میخوام ساک بزنم آخراش بود که دیدم آبم میاد زود در آوردم اونم شروع کرد به ساک زدن که ریختم به دهنش.باهم یه کم دراز کشیدیم بعد بردمش حموم،تو حموم هم باهم دوباره حال کردیم اومدیم بیرون لباس هاشو پوشید ازش بخاطر اون روز تشکرکردم اونم گفت قابلی نداشت بوسم کرد و رفت….از اون موقع تا امروز هرهفته یه بار سکس میکنیم.امیدوارم خوشتون اومده باشه.نوشته هادی
0 views
Date: November 25, 2018