من و عشقم و بهترين سكس دنيا

0 views
0%

سلاممهسا هستم 21 سالمهمنم ميخوام مث بقيه بهترين روز زندگيمو براتون تعريف كنم اما خالي بندي نيستنميدونم چرا بعضيا تو اين سايت داستاناي الكي مينويسن مثلا براي تحريك مينويسن ولي فحش ميخورنبگذريم.من ي روز سرد زمستوني با بي إفم ب اسم امير قرار داشتمميخواستيم بريم خونه مادربزرگشقبلش باهاش اتمام حجت كرده بودم ك امير فقط لبو سينهاونم قبول كرده بودخلاصه ساعت 5 شد منو مادرم زديم بيروناولش مادرم قرار بود بره خونه ي خالم اينا اما دسته بر قضا نبودنهميشه منو امير بد شانس بوديممامانم گفت تا دانشگاه ميرسونمتيعني تا حالا انقد تو عذاب نبودمهي خواستم مامانمو بپيچونم ولي نشداز بخت بد تا تو دانشگاه باهام اومد مجبور شدم برم سر ي كلاسحالا امير هي زنگ ميزد منم ميترسيدم بهش بگم قضيه روزود جوش ميارهبعد ي عالمه زنگ زدن اس داد گفت واقعا ك منو بگو ك بخاطرت چ كارايي ك نكردمباز جوابشو ندادماز پنجره ساختمون دانشگاه حياطو ديد زدم مادرم رفته بودآخه تا چند مين قبلش نشسته بود تو حياط دانشگاه ب هواي مادره دوستمخلاصه ك بدو بدو رفتم تو كوچه كناريه دانشگاهامير وايساده بود كناره ماشين اخماشم توهمسلام كردمو با اخم گفت چ عجب بشين بريممنم با خجالت نشستمو ازش معذرت خواستمرسيديم خونه مادربزرگشواي باورم نميشد امير از جلوي در تا روي تختو پر از گلبرگ رز قرمز كرده بودميدونست ك من عاشق اين گلملباسامو دراوردم اميرم همينطورمن ي پيرهن سفيد ابيه جذب پوشيده بودم ك تا زير باسنم بوداميرم دستمو گرفتو با اون يكي دستش بغلم كردو خوابوندم رو تختكنار تخت ي سس شكلات بود ك اول متوجه نشدم واسه چيهبا ي لبخند شيرين لبامو گرفتو همراه با لب گرفتن دكمه هاي پيرهنمو باز كردمن برخلاف جثه ي ريزم سينه هاي درشتي دارم دكمه هامو ك باز كرد سينه هامو ك افتاد بيرونو لمس كرد بعد ك شورتمو دراورد سس شكلاتو از سينه هام ريخت تا رونم و جاهايي ك سسي بود با زبونش پاك كردوقتي رسيد ب آلتم با ي وسواس خاصي شروع كرد ب ليسيدنشآقايون بايد بايد خانم باشيد تا اين لذتو بچشيدخدارو بابت نعمت لذت بردن از عشقم شكر ميكنممن ك ديگ از خود بيخود شده موهاشو چنگ زدمو سرشو فشار دادم ناله هاي ريزيم ميكردممن يهو ارضا شدم بدنم سست شد اصلا هواسم نبود ك شايد امير از اب مني من بدش بياد گفتم اخ ببخشيد عشقمك ديدم وحشي تر شدو با زبونش همه جاشو ليسيدواي چ لذتي داشتبعد بهم گفت پاشو عشقم لباساتو بپوش برسونمتبميرم براش داشت از ارضا شدن خودش ميگذشتميخواستم ارضاش كنم بهش گفتم ميريم نفس بيا ي ذره تو بغلم بعد همينجور ك تو بغلم بود لباشو يواش يواش ميخوردمو انگشتمو از خط سينش تا التش ميكشيدمديدم زير چشماش گود رفت تو اون يكي دو ساعت بلند شدم با شالم ي دستشو بستم ب تخت خانوما براي همسر يا بي إفتون اين كارو بكنين ب نظر خيلي لذت بخشه براشونبا دستبندم ك ي نواره بلند چرمه اون يكي دستشو بستم گفت داري چيكار ميكني مهسانذاشتم زياد حرف بزنه لباشو انقد خوردم ك وقتي سرمو بلند كردم ديدم لباي سرخش كبود شدهشروع كردم ب ليس زدنو مكيدن بدنشو ي جاهاييو انقد ميك ميزدم ك يهو پوست گندميش قرمز ميشد رسيدم ب آلتش سعي كردم تا آخر بكنم دهنم ولي خدايي نميشدامير ديوونه شده بود التماس ميكرد ك دستاشو باز كنم چشماش ديگ باز نميشدنگفت مهسا داغم داره از درد ميتركهبايد ب هر طريقي شده بود ارضاش ميكردمدلمو زدم ب دريا گفتم هر چ بادا باد دردشو تحمل ميكنمخلاصه ك نشستم روش از پشتامير هميشه مخالفت ميكرد اما اندفه فقط چشماشو بسته بودو كمرمو با دستش گرفته بودو فشار ميداد منم مچشو گرفته بودمو از درد فشارش ميدادم اشكم درومده بود سعي كردم داد نزنم ك امير نگ اصلا نميخوام اشكتو ببينم تو درد داشته باشي دنيارو نميخوام نفسماخه قبلا يبار امتحان كرده بوديم هنوز نكرده جيغ زدمو اشكم اومداندفه ام اشكم ميچكيد رو شكمش اما انقد داغ بودو چشماشم بسته متوجه نشديهو ديدم باسنم داغ شدو اميرم ديگ تقلا نكردعشقم ارضا شده بودجفتمون خيس عرق شده بوديماما لذت بخش ترين سكس عمرم بودبعدشم بغلم كردو چون عاشق سينس سينمو گرفت دهنشو مث نينيا خوابش بردمعصومانه ترين چهره ي دنيارو داشت وقت خوابشدعا كنيد منو امير مال هم باشيم تا هميشهايشالا تك تكتون با اوني ك واقعا دوسش داريد از رو عشق نه از هوس سكس رو تجربه كنيدنوشته مهسا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *