این داستانی که می خوام بگم واقعیه، این تنها مقدممه.داستان از پنج سال پیش آغاز میشه من برای شغل آینده ام باید زبان انگلیسی رو فول فول باشم، البته خودم هم به اندازه لازم بلدم، ولی بازم باید برم، من به آکادمی (….)برای ثبت نام رفتم. و اونجا با دختری سکسی که قرار بود معلمم باشه آشنا شدم. اسمش نازی کریمی (مستعار)بود. یه سبزه با قده۱۸۰، حدودا. هیکل خوش فرم، معلوم بود ورزشکاره همیشه هم با لباس های بدن نما می اومد سر کلاس. آقا چهار سال ما باهاش درس خوندیم، منم شیفتش شدم.تا بالاخره سال پنجم، معلوم شد که قراره خصوصی منو درس بده منم که دیگه رو ابرا بودم.یک سال به صورت فشرده. جلسه ای چهار ساعت البته متاسفانه نتونستم اصلا تو این یه سال بکنمش. ولی از رو لباس زیاد رابطه نا مستقیم داشتیم. مثلا میگفت بیا اینجا جوابو بنویس. منم میرفتم پشت سرش کیرمو آروم میمالیدم به کونش. بعضی اوقات هم یه لب میگرفتیم. اونم مجرد بود و خیالم هم راحت بود. چون پدر و مامانش لواسون زندگی میکنند.اقا این ماجرا گذشت و دو سال بود که من نازیو ندیده بودم. بالاخره تصمیم گرفتم درسمو ادامه بدم، البته میدونستم که نازی دیگه رفته.بالاخره رسیدم به پیشخون آکادمی. به خانمی که پشت میز بود گفتمبرای ثبت نام اومدم._بفرمایید اتاق مدریت.منم راه افتادم سمت اتاق مدریت و تا وارد شدم. نازیو دیدم.گفتما خانم کریمی نازی با لبخند گفتآقای شریفی خوش اومدیدگفتمجدیدا مدیر شدید؟_بله دیگه. اگر برای ثبت نام اومدید سریع بریم یه آزمون سطح بندی بگیرم ازتون نیم ساعت دیگه آکادمی میبندهاز پشت میزش بلند شد و چشمکی بهم زد. کیرم کم کم بیدار شد.بالاخره رفتیم توی یه اتاق خصوصی.روبه روی هم نشستیم.اونم شروع کرد پرسیدن . منم هی به لبای آبدارش نزدیک تر میشدم. کیرم عین نیزه شده بودبالاخره تموم شد. و لبامو گذاشتم رو لباش و شروع کردیم به لب خوری مثه وحشی ها افتادبه جون لبام. لب بازی که نبود. همش میلیسیدیم. کم کم شروع کردم باز کردن دکمه های مانتوش. که سرایدار پیر در زدخانم کریمی؟ وقت تمومهسریع همدیگه رو ول کردیم و جمع و جور کردیم. گفتما، اگر میشه یه متن دارم. برام ترجمه کنید.اونم گفتباشه. ولی من نمی تونم فردا بیام اینجا بیا خونمون تحویل بگیرمنم زود منظورشو گرفتم. آدرس خونشو گرفتمو و رفتم.آقا تا شب کیرم عین تیر چراغ برق شده بود. تا بالاخره صبح شد، سریع رفتم.خونشون تو منطقه یک و ویلایی بود.در زدم. دو دقیقه بعد نازی درو باز کرد یه حوله قرمز دورش بودسلام محمود. بیا تو.منم رفتم تو. بدنش رو که میدیدم کیرم راست میکرد. اصلا حالش خوب نبود. گفتمی رم چاییبیارم. بعدش رفت. تا تونستم کیرمو مالیدم و امادش کردم.با چایی برگشت با خسته گی گفتمحمود بدنم خیلی درد میکنه بیا ماساژم بده. بلدی دیگه؟منم به ندای کیرم گوش دادمآره،اره. بلدم.خودشو ول کرد روم و آهی کشید. آخ اخ . کیرم دیگه داشت میشکست.حولشو در آوردم و بدنشو تا تونستم مالیدم. اونم آه،آه میکرد. گفتمپاهاتم در میکنه؟_آخ،آخ. از کجا فهمیدی؟گفتمچاره اش روغن زیتونه.سریع کمی روغن ریختم رو بدنش. تا تونستم روغن ریختم. و پاهاشو ماساژ دادم. دیگه باید شروع میکردم. دلو زدم به دریا. آقا سوتینشو باز کردمو. سینه هاشو مالیدم. اوفففچه ۸۵ هایی داشت یه آهی کشید که خمار شدم بالاخره برش گردوندم روی کمر.سینه هاشو میمالیدم. همینطور،همینطور تا راضی شد. افتادم رو لباش. همینطور که لب بازی میکردیم و ملچ و مولوچ راه انداخته بودیم. دکمه های پیرنمو باز کرد. و بدنم رو مالید. منم شروع کردم در آوردن شورت هفتی اش اونم زیپمو باز کرد و با دیدن سالارم چشماش گرد شد. با موهاش بازی کردم و کشوندمش زیرم دو زانو نشسته و شروع کرد بلعیدن کیرم. کیرم به اخر دهنش می خورد و حالم جا می اومد. موهاشو مثل افسار گرفتم تو دستم. اون موهای بلوند دم اسبی.با دست سرشو عقب و جلو کردم تا بالاخره. خسته شدم. اوردمش بالا. نفس نفس میزد. گردنشو گرفتم، دوباره رفتیم تو فاز لب بازی. گفتمبسه دیگه. بخواب.اونم دراز کشید رو تخت. کیرمو آروم گذاشتم لب کصش و فرو کردم تو. آه آهش آتیشم میزد. تو همون حال لب گرفتیم. بالاخره کشیدم بیرون. گفتمبرگرد می خوام از کون بکنمتبا اعتراض گفتنه.نه تا حالا به هیچ کی کون ندادم.ولب برش گردوندم . عینکشو در آوردم و گذاشتم رو میز کنار تخت. از آب کصش زدم به کونش بعد کیرمو آروم کردم تو کونش. جیغ زد و گریه زاری کردتو رو خدا. تو روخدا بکش بیرون.ولی گوشم بده کار نبود. هی تلمبه زدم. کونش تنگ بود و لذت میبردم. در آوردم و گذاشتم دهنش. دوباره کونش. هی تلمبه زدم. داد میزدبسه گاییدیم اروم تر له شدم.خودش هم کم کم حال میکرد و آه آه میکرد. از کونش کشیدم بیرون و انداختمش رو تخت. خیس عرق بود. نفس نفس می زد. مثه جسد بود. یه لب گرفتم و کردم تو کصش سریعتلمبه میزدم. با سرعت بوگاتی. دیگه خسته شده بودم. کشیدم بیرونبهم گفتآروم همش مال خودتههردو خندیدیمو و دوباره کونش گذاشتم. خوب از کص و کون کردمش. افتادم کنارش رو تخت.دستی به صورتش کشیدمو و موهاشو کنار زدم . دو باره رفتیم تو کار لب. خوب که تف مالی کردیم. گفتمن همه نوع سکس باهات انجام دادم. حالا نوبت تو باید بخوریش. منم نامردی نکردمو براش خوردم. نشسته بود رو صورتم، داشتم خفه میشدم بالاخره راضی شد. اونم اومد زیر منو و منم کردم تو دهنش.، سرشو گرفته بودم. داشت میگفتخفه شدم.ولش کردم. گفتمداره ابم می آدگفتبریز تو کصم.منم همشو خالی کردم تو کصش. دوباره برام شروع کرد ساک زدن. اینه پورن استارا مجلسی می خورد. و نگاهم می کرد. موهاشو تو دستام می چرخوندم. افسارشو دوباره گرفتم.که همون موقع صدایه زنگ تلفن به گوش رسید. از دهنش کشیدم بیرون. سریع رفت جواب داد و دوان دوان اومدمحمود جمع کن جمع کن پدر مادرم نیم ساعت دیگه میرسن.هردو سریع رفتیم حموم و خودمونو خشک کردیم. برای اخرین بار لب همو خوردیم. اون لبای آتیشی رو کی ول میکرد؟ بالاخره رفتم بیرون . متوجه ماشینه بنزه شدم که جلوی در زد رو ترمز. خوشبختانه متومه نشدن من از اون خونه ویلایی میام بیرون. اون شب با فکر نازی خوابیدم. دوباره هر وقت پیش بیاد. میرم و نازی رو دوسه بار در روز از کص و کون میکنم.پایاننوشته محمود
0 views
Date: May 17, 2019